نشریات امریکایی که دست بلندی در جعلیات و خبرسازی دارند، گاهی اوقات گزارشها و خبرهایی را منتشر میکنند که هنگام خواندن این گزارشها باید به صورت هوشمندانهای مراقب خط خبری و شیوه تحلیلی آن بود. در تازهترین گزارش از این شکل این نشریه اذعان کرد که ایران با پاسخ قاطع به تجاوز نظامی رژیم صهیونیستی، بزرگترین حمله ثبتشده به یک قدرت هستهای را رقم زد و شهرهای حیفا و تلآویو را هدف موشکها و پهپادهای خود قرار داد.
فارن افرز مینویسد: «ایران در پاسخ، صدها موشک بالستیک و پهپاد را به سمت حیفا، تلآویو و تأسیسات نظامی در قلب اسرائیل شلیک کرد... این حمله ایران بزرگترین حملهی نظامی به سرزمین اصلی یک قدرت هستهای در تاریخ محسوب میشود.» این یعنی آنکه ایران غیرهستهای با توانمندیهای متعارف توانسته یک رژیم دارای تسلیحات اتمی را در هم بکوبد که البته اعترافی صریح به تسلیحات اتمی رژیم جعلی است.
نشریه آمریکایی درباره بازدارندگی هستهای رژیم صهیونیستی مینویسد: «سلاحهای هستهای اسرائیل نتوانستند مانع از تشدید درگیریها در خاورمیانه شوند. در ۲ سال پیش از آغاز مجدد جنگ میان ایران و اسرائیل، حزبالله و نیروهای حوثی یمن در واکنش به جنگ غزه، پهپادها و راکتهایی را به سمت اسرائیل پرتاب کردند.»
فارن افرز با اشاره به بیاثر بودن بازدارندگی هستهای رژیم صهیونیستی، گزارش داد که گرچه ایران در حملههای خود خویشتنداری به خرج داد تا از تشدید هستهای جلوگیری کند، اما باز هم بارانی از موشکها و پهپادهای ایرانی بهسوی اراضی اشغالی به پرواز درآمدند. در این گزارش آمده است: «این نخستین باری بود که شهرهای یک دولت دارای سلاح هستهای تا این حد شدید مورد هدف قرار میگیرند.»
نگاهی که نویسنده به این حمله ایران دارد همانگونه که گفتم، باید با دقت تحلیل شود. نویسنده دارد با زبان بیزبانی حماقت نتانیاهو را به رخ همه میکشد که با وارد شدن به جنگی که طی آن فکر میکرد ایران از ترس وجود تسلیحات هستهای در سرزمینهای اشغالی و حتی پایگاههای امریکا جرأت نخواهد کرد حملاتی سنگین به رژیم داشته باشد را به حاشیه راند و به همه ثابت کرد که ترس از تسلیحات هستهای یک ترس بیمورد است و چنین تسلیحاتی برای رژیم نامشروعی مانند «اسرائیل» به هیچ عنوان بازدارندگی نخواهد آورد.
نویسنده با مثال زدن حملات منظم و پی در پی ارتش یمن به سرزمینهای اشغالی و تنگ کردن راه تنفس رژیم با بستن باب المندب که فشار بسیاری را بر رژیم وارد کرده میگوید که حتی یمنیها هم وجود تسلیحات هستهای رژیم را به چیزی نگرفتند و به حملات خود ادامه دادند. در واقع، قرار بود بمبهای اتمی رژیم صهیونی بازدارنده باشد، باعث امنیت رژیم شود ولی هنگامی که موشکهای ایرانی یکی پس از دیگری از شمال تا جنوب فلسطین اشغالی را در هم کوبید، همه این نتیجه رسیدند که دوره بازدارندگی هستهای رژیم به پایان رسیده است.
هر چند من همه مطلب را ندیدم، اما آنچه که منتشر شده بیانگر این است که رژیم صهیونیستی در محیط کوچک و در هم تنیده جنوب غرب آسیا نمیتواند به سادگی از تسلیحات هستهای استفاده کند. حتی استفاده از اورانیوم ضعیف شده هم میتواند در آینده برای خودشان تبعات داشته باشد. اما واضح است که نویسنده فارنافرز دارد میگوید وقتی ایران با موشک و پهپاد رژیم را در هم کوبید، بقیه کشورهای عربی و اسلامی منطقه هم به این نتیجه رسیدند که دیگر نیازی به ترسیدن از بمب اتمی رژیم وجود ندارد، چرا که بمب اتمی را نمیشود به سادگی استفاده کرد.
هرچند صهیونیستها در طول سالهای گذشته در کنار برخی از مقامات ابله امریکا از حمله هستهای به ایران (یکی از آنها گفته بود که به عنوان مثال یک بمب اتم به بیابانهای ایران بزنند!) میگفتند اما حقیقت آن است که تبعات چنین اقدامی آن اندازه زیاد است که در شرایط فعلی نمیشود به فراتر از فکر کردن به آن، پیش رفت. در حالی که ایرانِ بدون تسلیحات هستهای توانست رژیم صهیونی و امریکای دارای سلاح هستهای را با موشک در هم بکوبد، حالا میتوان به حکمت رهبر انقلاب در مورد چرایی مسلح نشدن به تسلیحات هستهای پی برد.
مدتها پیش در گزارشی میخواندم که یکی از تحلیلگران و تصمیمگیران صهیونیست گفته بود که «اسرائیل باید ایران را به سمت ساخت سلاح هستهای ببرد!» و من برای چندوقتی در مورد چرایی این حرف گیج بود و وقتی دلیل را فهمیدم زیاد آن را مطرح نکردم. البته در یکی از پادکستها به آن پرداختم اما به صورت سرسری گذشتم. حالا متوجه شدم که چرا رژیم صهیونیستی میخواهد ایران به سلاح هستهای دسترسی پیدا کند و همه تبلیغات و هیاهوی نتانیاهو در مورد جلوگیری از هستهای شدن ایران بیش از پیش یک شوی تبلیغاتی بوده است!!
در واقع ایرانِ هستهای به «اسرائیل هستهای» مشروعیت خواهد داد، در منطقهای که تنها یک طرف به سلاح هستهای مجهز است که سابقهای بسیار بد و خطرناک در جنگافروزی دارد و همه کشورها از اقداماتش مینالند وجودِ اسرائیل هستهای یک خطر برای همه است. رژیم یهودی نمیتواند در برابرِ ایران غیرهستهای به سادگی از سلاح هستهای استفاده کند و با این علم که حتی در صورت داشتن سلاح هستهای و فارغ از مسائل اخلاقی و دینی، به دلایل جغرافیایی هم ایران در استفاده از چنین سلاحی محروم و محدود است، اما اگر داشته باشد رژیم اشغالگر هم میتواند بمب اتم خودش را توجیه کند!
ایران در این جنگ و در هر سه دور حملات قبلی با موشکهای بالستیک و کروز متعارف به همراه پهپادهای انهدامی به مواضع رژیم حمله کرد. رژیم نیز ناچار شد تا در برابر ایران از تسلیحات متعارف استفاده کند، هر چند در برخی موارد گزارش شده که از تسلیحات با اورانیوم ضعیف شده نیز استفاده کرده است. حالا اینکه نویسنده فارن افرز مینویسند یک کشور غیرهستهای به یک رژیم مجهز به سلاح هستهای حمله کرده، یعنی اینکه در نبردهای احتمالی بعدی نیز رژیم در برابر ایرانِ غیرهستهای ضربهپذیر است و بازدارندگی هستهایش هیچ معنا و مفهومی ندارد و صرفا در حال هزینهسازی برای خود است.
اینکه بسیاری بر این باور هستند که اگر ایران به سلاح هستهای مجهز بود، امریکا و رژیم صهیونی جرأت حمله به کشورمان را نداشتند را من به همان دلایلی که بالاتر گفتم، باور نمیکنم. هر چه زمان میگذرد و عمیقتر به ایده رهبر حکیم انقلاب فکر میکنم بیشتر متوجه میشوم چرا ایران بر منطقه عاری از سلاح هستهای تاکید دارد!!!