
کریم جعفری:
سخنان و اقدامات ترامپ همانگونه که انتظار میرفت همه را شوکه کرده است، اما چرا مردم جهان و رهبران آن شوکه شدهاند؟ چرا نباید انتظار چنین رفتاری از یک رئیس جمهور امریکایی داشته باشند؟ حتی در جمهوری اسلامی ایران که سیاست سکوت در برابر رفتارها و اقدامات مستاجر جدید کاخ سفید در دستور کار قرار داشت، رئیسجمهور نتوانست سکوت کند و با یک اعلام موضع ملایم، اما همراه با افکار عمومی جهان یادآوری کرد که دوران رفتارهای خودخواهانه و تکگرایانه امریکا گذشته است و نمیتوان در این عصر و قرن دور کسی را دیوار کشید. برای روشنتر شدن ماجرا و اینکه چرا نباید از رفتارهای ترامپ تعجب کرد، چند نکته را یادآوری میکنم.
با این در طول یک قرن گذشته فقط یک یا دوبار روسای جمهور امریکا رفتارهای محیرالعقولی داشتهاند که یکی از آنها جورج بوش پسر بود که دنیا را با رفتارهایش به مرز نابودی کشاند و دومین مورد آن هم هم اعجوبهای است بنام دونالد ترامپ که هنوز مانده تا با رفتارها و شیرینکاریهایش دنیا را بیشتر تکان دهد.
واقعیت آن است که از زمان جنگ جهانی اول به بعد که بیانیه ویلسون (رئیسجمهور وقت امریکا) مبنی بر ارائه طرحی برای پایان جنگ جهانی اول و صلح ورسای مطرح شد، امریکاییها وارد عرصه سیاست جهانی شدند. امریکاییها بهویژه پس از جنگ جهانی دوم بهعنوان ابرقدرتی بیرقیب در همه حوزهها مطرح شده و سعی کردند با تفکر «من امریکایی هستم» یک هویت جدید در عرصه بینالمللی بسازند. برای این هویت که نیاز به جذب حداکثری داشت، امریکاییها علاوه بر ایجاد غولهای رسانهای دست به دامان صنعت جادوی سینما هم شده و با کمکهای آشکار و پنهان تلاش کردند چهرهای منجی، صلحجو و حامی نوع بشر از خود تعریف کنند.
در طول سالهای پس از جنگ جهانی دوم، امریکاییها با این چهره خود را به جهانیان معرفی کرده و مردم دنیا نیز یانکیها را با هم تعاریفی که از خودشان داشتند، شناخته و هر چیزی که خلاف آن شکل میگرفت در باورشان نمیگنجید. اما آنچه را که ما شاهد آن بودهایم، چهره بزک کرده امریکاییهاست. چهره واقعی امریکاییها را میتوان در حمله به بسیاری از کشورهای فقیر و فاقد ارتش قدرتمند و منسجم در جهان برشمرد که مردم آن به موشهای آزمایشگاهی تسلیحات جدید ساخت کمپانیهای انسانکش امریکایی تبدیل شده بودند. عموما امریکاییها عرضه و جرات حمله به یک کشور قدرتمند را نداشتهاند – فقط یکّبار به ویتنام حمله کردند که با فضاحت اخراج شدند – اما با این حال، چهرهای شکستناپذیر از خود تعریف کرده و انتظار دارند این چهره مورد تایید قرار بگیرد.
دونالد ترامپ، تعریف دقیق و تام و تمام از یک امریکایی است. باراک اوباما، کلینتون، بوش پدر، ریگان، کارتر، جانسون، جفرسون و.... آنهایی که شعار حقوقبشری سر میدادند و امریکا را نجاتبخش جهانیان معرفی کرده و از تفکر لیبرالی به نئولیبرالی گام گذاشتند، یک روکش ضخیمی بودند تا مردم جهان چهره واقعی امریکاییها را نبینند. ترامپ فرصتی است تا مردم جهان و سران کشورهای مختلف با امریکای واقعی مواجه شوند. امریکایی که نمیخواهد تحت شعارهای نئولیبرالی جهان را مسخر کند، بلکه بر آن است تا با واقعگرایی از جنس «من امریکایی هستم» پس از همه بهترم و تافته جدابافته هستم، وارد این گود شوند. اگر این واقعیتها را در مورد امریکاییها پذیرفتیم، میتوانیم در برابر رفتارهای ترامپ هم زیاد موضعگیری نکنیم و آن را بخشی از ذات واقعی آنها بدانیم.