وکالت و احترام وکیل و مردم
کد خبر: ۷۲۶۶
تاریخ انتشار: ۱۴ : ۰۷ - ۰۷ اسفند ۱۳۹۵

وکالت و احترام وکیل و مردم

كيل دادگستري یا وکیل مدافع كسي است كه با داشتن پروانه وكالت کانون و عضويت در يكي از كانون‌هاي وكلاي دادگستري از طرف اشخاص حقيقي يا حقوقي (دولتي يا غيردولتي) دفاع از حقوق موكل و پاسخ به ادعاها و دلايل و ارائه آن ها را در دادسراها و دادگاه ها و ادارات ثبت اسناد و املاك مي‌پذيرد.
کریم جعفری:
امروز روز وکیل مدافع است. هر چند دوست داشتیم که این ستون امروز به وسیله یکی از وکلای حاذق بوشهری نوشته می‌شد، اما این این امر ممکن نشد.
«وكيل دادگستري یا وکیل مدافع كسي است كه با داشتن پروانه وكالت کانون و عضويت در يكي از كانون‌هاي وكلاي دادگستري از طرف اشخاص حقيقي يا حقوقي (دولتي يا غيردولتي) دفاع از حقوق موكل و پاسخ به ادعاها و دلايل و ارائه آن ها را در دادسراها و دادگاه ها و ادارات ثبت اسناد و املاك مي‌پذيرد. وكيل كسي است كه به جاي موكل (كسي كه وكيل را انتخاب مي‌كند و به او وكالت مي‌دهد) كارهايي را كه خود موكل اهلیت انجام آنها را دارد را بر عهده می‌گیرد. وكالت وکیل می‌تواند بصورت سند عادي (وکالت غيررسمي) و يا سند رسمي (وکالت تنظیم شده در دفتر اسناد رسمي) داده شود، براي انجام امور اداري يا انجام معاملات قابل استفاده است.»
با این تعریف موسع، به‌نظر می‌رسد دایره وکیل برای انجام وظایف قانونی خود مشخص شده باشد، هر چند قانون اختصاصات و محدودهای بیشتر و خاص خود را دارد. با این حال نگاهی به جامعه ایرانی در حوزه وکالت و قیاس آن با جوامع دیگر، مشخص می‌کند که مردم ما هنوز نه تنها وکیل را خوب نمی‌شناسند، بلکه از وکلا عاملی برای دفاع از خود در زمان وقوع جرم، ایجاد یک منع اداری و یا فردی ساخته‌اند. اما این تعریف واقعی وکیل نیست که ما در جامعه خود از آن انتظار داریم. 

وکلا به دلیل آشنایی با قانون نباید در زمان بروز جرم یا ایجاد یک مشکل وارد عمل شده و بخواهند از فرد یا افرادی در مراکز قضائی دفاع کنند. بلکه علاوه بر این ماموریت مهم و خطیر، وکلا وظیفه بسیار مهمی دارند و آن هم حضور مباحث آموزش جامعه از طریق مشارکت فعال در همه حوزه‌ها است، امری که با کمال تاسف این روزها کمتر در جامعه ما دیده می‌شود و بیشتر خانواد‌ه‌ها و افراد با حقوق اساسی خود آشنا نیستند.
به‌نظرم که در جامعه ایرانی باوجود آنکه معمولا وکلا از درآمد به‌نسبه خوبی برخوردار هستند، اما به دلیل برداشت‌های اشتباه از ماموریت آنها جایگاه اجتماعی که باید از آن استفاده کنند را به دست نیاورده‌اند. دوستی تعریف می‌کرد که در آلمان دچار مشکلی در فرودگاه شده بودم، حتی پلیس به دلیل یک سوء‌تفاهم تا بازداشتم هم پیش رفت اما وقتی که وسایلم را باز کرد و کارت وکالتم را دید، با احترام تمام نه تنها من را از مسیری خاص به هواپیمایی که دیگر مسافرش را گرفته بود، رساندند بلکه در همه طول مسیر از اینکه به یک وکیل اینگونه مشکوک شده‌اند، عذر بسیار خواستند.

این مساله نشان می‌دهد که در کشورهای توسعه‌یافته مردم به شرایط اجتماعی اشراف دارند و می‌دانند که هر شغل چه جایگاهی دارد، اما آیا این احترام در کشور ما وجود دارد؟ البته نکته دیگری که نباید از آن غافل شد، مساله احترام وکلا به مردم هم وجود دارد. نگارنده دوستان وکیل فرهیخته و خوشنامی دارد که به دوستی با آنها افتخار می‌کند، اما وکلا هم در حد امکان نگاهی به وسع و جیب مردمی که می‌خواهند وکالت آنها را بر عهده بگیرند داشته باشند تا این احترام دوجانبه در همه بسترهای جامعه ایرانی با یک حرکت اجتماعی نهادینه شود. 

نظرات بینندگان