کریم جعفری:
در زمان ساسانیان امپراتوری ایران در اوج قدرت خود بود، قدرتی که از آن یکی از دو ابرقدرت جهان آن روز به همراه روم را میساخت. ایران و روم، اما تنها چند سال بعد مغلوب اعراب پیادهای شدند که بهتازگی متحد شده و با دین اسلام مسلح و میخواستند با اندیشه مساوات، برابری و برادری سرزمینهای جدید را فتح کنند. اعراب در چند نبرد سنگین ارتش تا بن دندان مسلح ساسانی را شکست دادند. دلیل شکست ارتش ساسانی را شاید بسیاری قوه ایمان سپاه اعراب در نظر بگیرند، اما به عنوان یک درسخوانده تاریخ میگویم که بسیاری از لشکر اعراب برای جمعآوری غنائم آمده بودند و این را میتوان در همه کتابهای تاریخ صدر اسلام خواند.
در آن روزها، بیش از قوه ایمان سپاه اعراب، تشتت درونی شاهنشاهی ساسانی بود که باعث شد تا ایران به سادگی به اشغال اعراب در بیاید، هر چند رهاورد این اشغالگری از یکسو دین اسلام و قرآن کریم بود، اما هیچکس نمیتواند ویرانیهای تمدن ایرانی را فراموش کند که بر زیرساختهای جاهلیت اعرابی بنیان گذاشته شده بود که پیکر رسولالله (ص) بر زمین بود و دنبال جانشینش میگشتند.
آن روز ایران ابرقدرت جهان خودش بود و از سپاه ساده اعراب شکست خورد. اما 1300 سال بعد و در همان مرزها یک دیوانه بنام صدام میخواست قادسیهای برای خودش برپا کند، اینبار ابرقدرتها در برابر یک کشور تازه انقلاب کرده قد علم کردند، اما این کشور با قوه ایمان واقعی موفق شد در برابر قدرت ویرانگر دشمن بایستد، رمز این موفقیت هم یک چیز بود، انسجام درونی برای دفاع از کشور. تقریبا 30 سال از آن روزها گذشته است. انسجام سالهای اول جنگ در ماههای آخر از بین رفت و حضور در سیاست چنان مهم شد که فاو با یک حمله محدود از دست رفت و چند ماه بعد خطر سقوط اهواز هم به گوش رسید.
این چند روایت را که همه میدانند، من هم تکرار کردم تا یک نکته را بار دیگر گوشزد کنم، در کشوری که انسجام و اتحاد نباشد، دشمن به سادگی نفوذ میکند، در کشوری که مسوولانش با هم ندارند، کسی حاضر به تن دادن به واقعیتها نیست و هر کس ساز خودش را میزند، کلیت کشور و نظام به خطر میافتد. شک نداشته باشید که ما هر چقدر هم قدرتمند باشیم، در روزهایی که انسجام درونی نداریم و همه در حال پریدن به هم هستیم و عصبانی، کشور ضرر خواهد کرد و یک کشور 40 ساله جعلی مانند امارات هم برای ما شاخ و شانه خواهد کشید.
این روزها کشور با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم میکند، عدهای به چشم غنیمت به آن نگاه میکنند و در فکر بردن و فرار کردن هستند (کما اینکه از این دست افراد کم نداریم و میشود اسامی متعددی را ردیف کرد) و عدهای دیگر فکر میکنند حقشان خورده شده و باید به حق خود برسند و گروهی دیگر هم به این فکر میکنند که چون زور دارند، میتوانند همه کار کنند....! این مسائل کشور را به قهقرا خواهد برد. کشوری که هنوز هم پس از گذشت چهار دهه از انقلاب دچار مشکلات متعدد اقتصادی است و به دلیل نداشتن برنامههای کلان و منسجم دچار بحرانهای متعدد شده است.
ما روزهای سختی را در پیش داریم، اگر قرار است به سمت روزهای روشن برویم، باید دست از تشتت آرا و دوگانگی برداریم و جامعه را به خیر و شر، خوب و بد، دوست و دشمن و در یک کلام، به جامعهای دو قطبی تبدیل نکنیم.