bamdad24 | وب سایت بامداد24

کد خبر: ۱۴۳۲۸
تاریخ انتشار: ۵۹ : ۰۲ - ۲۸ اسفند ۱۳۹۸
کریم جعفری: در طول پنج سال جنگ خونین در یمن، همانگونه که در مطالب متعددی مشاهده کرده‌اید فارغ از همه مسائل سیاسی و کنش‌های بین‌المللی، آن چیزی که حرف آخر را در این کشور می‌زند رهبران قبایل هستند. این قبایل که در مناطق مختلف یمن پراکنده شده و هر کدام دارای تاریخ، پیشینه، جایگاه و پایگاه متفاوتی میان مردم این کشور هستند، همچنان دولتی در دولت‌ها به‌شمار رفته و برخی از قبایل بزرگ در واقع در منطقه خود قدرت برتر و بالاتر به‌شمار می‌روند تا جایی که دولت مرکزی حتی اگر قدرتمند باشد باز هم در برابر قبایلی که در مناطق خود حضور دارند حرفی برای گفتن ندارد و ناچار است با آنها کنار بیاید.

کریم جعفری

در طول پنج سال جنگ خونین در یمن، همانگونه که در مطالب متعددی مشاهده کرده‌اید فارغ از همه مسائل سیاسی و کنش‌های بین‌المللی، آن چیزی که حرف آخر را در این کشور می‌زند رهبران قبایل هستند. این قبایل که در مناطق مختلف یمن پراکنده شده و هر کدام دارای تاریخ، پیشینه، جایگاه و پایگاه متفاوتی میان مردم این کشور هستند، همچنان دولتی در دولت‌ها به‌شمار رفته و برخی از قبایل بزرگ در واقع در منطقه خود قدرت برتر و بالاتر به‌شمار می‌روند تا جایی که دولت مرکزی حتی اگر قدرتمند باشد باز هم در برابر قبایلی که در مناطق خود حضور دارند حرفی برای گفتن ندارد و ناچار است با آنها کنار بیاید.

از سال‌ها پیش از شروع جنگ در یمن سعودی‌ها تلاش بسیاری کردند تا با نفوذ در میان قبایل مختلف، به‌ویژه آن قبایلی که در مناطق مرزی ساکن بودند آنها را جلب و جذب کرده و گاهی اوقات نیز از آنها برای اهداف توسعه‌طلبانه خود بهره بگیرند. مساله حضور قبائل و چرای دام‌ها باعث شد تا در توافق مرزی میانه عربستان و یمن برای مثال در استان جوف که ۷۰۰ کیلومتر مرز مشترک وجود دارد، یک منطقه حائل ۴۰ کیلومتری در دو طرف مرز جهت رفت و آمد دام‌های این قبایل در نظر گرفته شود. در همین استان سعودی‌ها به سران برخی از قبایل پول هنگفتی می‌دادند تا مانع از فعالیت شرکت‌های نفتی در اکتشاف و توسعه این محصول راهبردی در یمن شوند.

در سال‌های جنگ نیز دلارهای سعودی به‌ویژه در مناطق جنوبی یمن عامل بسیار مهمی برای به‌کار گرفتن نیروی رزمی قبایل علیه انصارالله بود. با این حال بسیاری از قبایل که در مناطق در کنترل دولت غیرقانونی منصور هادی زندگی می‌کردند تنها حاضر نبودند نیروهای خود را در خدمت اهداف نامشروع مسعودی دربیاورند بلکه برخی از آنها که از قدرت کافی و جمعیت قابل ملاحظه برخوردار بودند به مخالفت علنی با اصل حضور سعودی ها در خاک خود می پرداختند اما چون منطقه قبیله آنها در محدوده کنترل نیروهای مزدور وابسته به هادی قرار داشت معمولا سکوت می‌کردند.

دلارهای سعودی که گاهی اوقات در بسته‌های تا یک میلیون دلاری راهی قبایل استان‌های بیضا، جوف، مأرب، تعز، لحج، أبین و... می‌شد، در بسیاری از اوقات توفیقی حاصل نمی‌کرد و سران قبایل می‌گفتند نه برای انصارالله می‌جنگند و نه برای منصور هادی و سیاست بی‌طرفی را در پیش می‌گرفتند. سعودی‌ها هم برای آنکه این قبایل احیانا با آنها مخالفت علنی نکنند در صورت قوی بودن قبیله مورد نظر سعی می‌‌کردند به شکل نصف و نیمه هوای آن را داشته باشند ولی از دادن امتیازهای ویژه به این قبایل خودداری می‌کردند.

در مجموع سعودی‌ها و دولت منصور هادی سه نوع رفتار با قبایل یمنی در پیش گرفته بودند: همراهی، بی‌طرفی یا مخالفت و سرکوب!! در اینکه قبایل حاضر در یمن جنوبی با سعودی‌ها همکاری لازم را کردند شکی نیست اما قبایلی که در محدوده استان‌های یمن شمالی سابق قرار داشتند وضعیتشان بسیار متفاوت بود. به همین دلیل است که چند روز پیش نوشتم که تا زمانی که ما نتوانیم نوع رفتار و گفتمان حاکم بر قبایل هم آن را بشناسیم نمی‌توانی نسبت به مسائل یمن اظهار ظر کنیم.

در دو استان جوف و مارب که هر دو از استانهایی هستند که در تقسیمات کشوری در محدوده یمن شمالی سابق قرار می‌گیرند و در تمام طول سال‌های جنگ، شاید چند قبیله کوچک ساکن در این دو استان مزدوران سعودی را همراهی کردند و به همین دلیل هم بود که ریاض برای پر کردن خطوط جنگ، هزاران نیروی سودانی را وارد یمن کرد. همانگونه که در مطالب پیشین کانال اخبار سوریه هم خدمت شما گفتم استان معرب به‌صورت کامل در اختیار حزب اصلاح (شاخه یمنی اخوان المفسدین) قرار داشت. سعودی‌ها مأرب را که استان صنعتی یمن به‌شمار می‌رفت و به اخوانی‌های این کشور داد تا نیروهای رزمی خود را از استان‌های دیگر به این استان بیاورد تا هم جبهه‌های جنگ را پوشش دهند و هم از محل غارت صنایع آن، پول مزدوران خود را بدهند.

حضور ده‌ها هزار نفر از عناصر جنگی حزب اصلاح در مأرب به این دلیل بود که قبایل ساکن این استان حاضر به جنگیدن علیه انصارالله نبودند. سلطان العراده استاندار اخوانی که در واقع دولتی خودمختار را در آنجا تشکیل داده بود با استفاده از درآمد سرشار صنایع مأرب، یک حکومت پلیسی و فاشیستی را شکل داده بود که نخستین هدفش سرکوب کردن و راندن قبایل ساکن این استان بود. در طول پنج سال گذشته و با حضور و با حضور اخوانی‌‌های یمن در مأرب، اتفاقات بسیاری افتاد....

با آمدن عناصر حزب اصلاح به استان مأرب، این استان که تا پیش از آن حوزه نفوذ قبایلی بود که از قرن‌ها پیش در این منطقه ساکن بوده و در خوشی و ناخوشی، شادی و غم، بدبختی و پیشرفت با هم شریک بودند، به ناگهان تغییرات بسیار شگرفی را شاهد بود. مارب که به‌دلیل ویژگی‌های خاص و موقعیت مهمش در وسط یمن، گزینه سرمایه‌گذاری‌های نصف و نیمه رژیم علی عبدالله صالح بود این خوبی را برای قبایل ساکن در این منطقه داشت عملا کمک حال دولت باشند و با آمدن این صنایع و تاسیسات زندگی و امورات آنها بهتر بگذرد. به همین دلیل استان مارب همواره آرامشی بیشتر و نسبی‌تر با سایر استان‌های این کشور داشت. آمدن اصلاحی‌ها تمام داشته‌های این قبایل را نابود کرد و شرایط را به شدت بغرنج کرد.

حضور ده‌ها هزار شبه‌نظامی مسلح وابسته به حزب اصلاح (اخوان الشیاطین) که از قدیم‌الایام هم ارتباطات بسیار نزدیکی با سعودی‌ها داشتند در مأرب به ناگهان همه فرصت‌ها را از اهالی این استان گرفت. اخوانی‌ها که به همراه خانواده‌های خود از سایر استان‌ها و مناطق یمن به مأرب کوچ کرده بودند شروع به اخراج کارگران از محل کار خود کرده و نیروهای وابسته به خود را در نیروگاه برق، شرکت گاز، پالایشگاه نفت و سایر شرکت‌ها و تاسیسات دولتی که در این استان قرار داشت به‌کار گماشتند. از سوی دیگر، درآمد هنگفت این مراکز نیز که تا پیش از این از جیب همین کارگران در فضای کسب و کار مأرب هزینه می‌شد و باعث رونق نسبی در این بازارها شده بود، از سوی اخوانی‌ها یا به سایر استان‌ها گسیل می‌شد یا به‌عنوان حقوق شبه‌نظامیان آنها پرداخت می‌شد.

از سوی دیگر، شبه‌نظامیان اخوانی که به تعداد بیش از 40 هزار نفر در قالب چند تیپ و لشکر با کمک سلفی‌های وهابی در این استان حضور پیدا کرده بودند، دست به اقدامات بدتری هم زدند. آنها که هیچ‌وقت فکر نمی‌کردند روزی ممکن است از مأرب فرار کنند، ظلم و ستم بسیاری نسبت به قبایل این استان در پیش گرفتند. در طول پنج سال گذشته فارغ از فضای پلیسی که اخوانی‌ها در این مأرب شکل دادند، ده‌ها تن از افرادی که حتی مخالفتی نمی‌کردند سر به نیست شده و سران قبایل بزرگ و کوچک متعددی که با آنها همراهی نمی‌کردند (اینها مخالف هم نبودند) به شدت سرکوب شدند. علاوه بر این، اخوانی‌ها با بهانه کردن شرایط جنگی، دام‌ها و احشام قبایل را از مناطق مختلف جمع کرده و گاهی اوقات آنها را غارت هم می‌کردند.


نام:
ایمیل:
* نظر: