علی رستمی
از وقتی دولت ترامپ بر سر کار آمد اصولا بهجای سیاست
جهانی که روسای جمهور قبلی داشتند، سیاست ناسیونالیستی را پیاده کرد و تعداد زیادی
از سربازان این کشور را به امریکا بازگرداند. این تصمیم نیز یکی از اقدامات تبلیغاتی
در انتخابات 2020 بود که مطرح شد. امریکا بدون خواست متحدان اروپایی خود شروع به
خروج نیروهایش در افغانستان کرد که موجب دلخوری و نگرانی آنها نیز شد.
امریکا سعی کرد این کار را در کنار مذاکره با طالبان
و کشاندن این گروه به عرصه سیاسی انجام دهد، هدف امریکا این بود که با مذاکره با
طالبان صلح نسبی میان طالبان و دولت مرکزی ایجاد کند، هر چند که ایدئولوژی طالبان
مانع از این کار بود. در روند مذاکرات توافق شد، پنج هزار نیروی شورشی طالبان آزاد
شود و متقابلا تعدادی از نیروهای دولتی که در اختیار طالبان بودند آزاد شدند. اما
روند تحولات بعدی نشان داد که طالبان از فرصت مذاکره و صلح سعی دارد برای کاستن
قدرت دولت مرکزی استفاده کند و در کنار مذاکرات در قطر حملات به نقاط مختلف
افغانستان را افزایش داد تا شاید در مسیر مذاکرات بتواند امتیازات بیشتری از دولت
بگیرد و این مساله که امریکا میخواهد فوری بخش قابل توجهی از نیروهایش را از
افغانستان خارج کند به هدف طالبان در این مساله کمک زیادی کرد.
خروج نیروهای امریکایی بهطور فوری از افغانستان دو
مشکل در شرایط فعلی دارد، اول اینکه اروپاییها با این اقدام امریکا موافق نیستند
چراکه امریکا بدون توجه به سیاست کلی آنها برای حضور در افغانستان، این تصمیم را
اتخاذ کرده است، از سویی چون احتمال حضور جو بایدن بهعنوان رئیسجمهور آینده امریکا
جدی است این احتمال وجود دارد که با روی کار آمدن بایدن نیروهای امریکایی دوباره
به افغانستان بازگردانده شوند و این مساله امری بحثبرانگیز است.
از طرفی معتقدم حضور امریکا در افغانستان صرفا برای
مقابله با تروریسم نیست بلکه امریکا از مسیر افغانستان بهدنبال محدود کردن چین نیز
است، از اینرو خروج از این کشور برای امریکا توجیه ندارد. با آمدن بایدن سیاست
هماهنگتری بین نیروهای امریکا و اروپا در افغانستان ایجاد میشود و کاری که
طالبان در چندماه گذشته با حمله به شهرهای افغانستان و حملات تروریستی انجام داد
تا شاید امتیازات بیشتری بگیرد رنگ خواهد باخت.
درباره نگاه ایران به این مساله باید گفت، با خروج امریکا
و کاهش نیروهای نظامی امریکا در افغانستان در شرایط غیرمنسجمی که دولت مرکزی در آن
قرار دارد، القاعده و طالبان و گروههای دیگر را به مرزهای ایران نزدیک میکند.
وزارت امور خارجه ایران صراحتا اعلام کرد که امریکا باید عاقلانه رفتار کند، ایران
مایل نیست این خروج فوری و بدون در نظر گرفتن شرایط داخلی افغانستان انجام شود هر
چند که خواست نهایی ایران خروج کامل امریکا از این کشور و رفتن از منطقه است اما
نه در حالی که دولت افغانستان برای اداره این کشور مسلط و حاکم نیست. از اینرو سیاست
ایران در شرایط فعلی همان است که سخنگوی وزارت امور خارجه اعلام کرد، ایران در شرایط
جاری حاضر نیست در مرزهای شرقیاش تلاطم جدید ایجاد شود و وجود دولت حاضر با شرایط
فعلی بهنفع ایران است.
طالبان تصور میکرد با صلحی که میخواهد در قطر ایجاد
کند، خود را میتواند به ابزار قدرت سیاسی و نظامی بیشتری تجهیز کند تا در آینده
نزدیک و در شرایطی که از حجم نیروهای هوایی کاسته میشود و دولت در شرایط متزلزلی
قرار دارد، قدرت را بهدست گیرد و راحتتر برای پیاده کردن اهدافش هجوم برد، اما
در نهایت آنچه موجب میشود طالبان نتواند با دولت کنار بیاید و مذاکرات را متوقف
کرده است، مساله ایدئولوژی طالبان است که نمیتواند با یک دولت سکولار در
افغانستان کنار بیاید. اینکه فکر کنیم بخشی از طالبان با دولت کنار میآید و بخشی
دیگر نه، بعید است؛ آنها در ایدئولوژی با دولت اختلاف دارند. بعضیها در طالبان
معتقدند که با صلح میتوان حکومت مورد نظرشان را ایجاد کنند و برخی میگویند با
جنگ.