bamdad24 | وب سایت بامداد24

کد خبر: ۱۵۹۷۲
تاریخ انتشار: ۳۸ : ۲۱ - ۲۳ مهر ۱۴۰۱
کریم جعفری: همیشه به فعالان حوزه سیاسی و رسانه‌ای تا کنشگران اجتماعی و فرهنگی توصیه کردم تا حتما تمام سخنرانی‌های آیت‌الله خامنه‌ای را گوش کنند

کریم جعفری

همیشه به فعالان حوزه سیاسی و رسانه‌ای تا کنشگران اجتماعی و فرهنگی توصیه کردم تا حتما تمام سخنرانیهای آیت‌الله خامنه‌ای را گوش کنند نه با این عنوان که او رهبر انقلاب است، بلکه در جایگاه کسی که اهل مطالعه است و تحقیق و همواره تحلیل درستی از جهان پیرامونی داشته و صحبت‌هایی که می‌کند مانند خیلی‌های دیگر الله‌بختکی و از روی غرض نیست؛ به‌ویژه صحبت‌های ایشان در مورد مسائل جهانی و تحولات بین‌المللی و جابه‌جایی قدرت، قابل توجه است.

ایشان یک سخنرانی در جمع دانشجویان در اردیبهشت‌ماه سال جاری کردند که فکر کنم در مورد آن توضیح دادم. رهبر انقلاب با ۸۳ سال سن، امروز بدون شک با مطالعه‌ترین رهبر در جهان است و هیچ‌کسی در جهان امروز به‌عنوان یک مسوول نمی‌تواند ادعا کند که به اندازه ایشان کتاب خوانده و مطالعه کرده است.

شاید عده‌ای از این حرف‌ها و صحبت‌ها بخواهند خواسته خود را برداشت کنند و بگویند «فلانی هم...» اما حقیقت را به هیچ عنوان نمی‌شود پنهان کرد و اگر کسی در این زمینه توانست یک نفر را در جهان امروز و حتی چند دهه پیش بیاورد که در سطح مطالعاتی و کتابخوانی به اندازه ایشان هستند من حرفم را پس می‌گیرم. آیت‌الله خامنه‌ای نه‌تنها اهل مطالعه و کتاب خواندن هستند و همانگونه که بارها هم گفته‌ام اهل مشورت و نظر گرفتن از اهل فن و صاحبان تدبیر و رای بوده و نکاتی که در هر حوزه‌ای مورد اشاره قرار می‌دهند قابل توجه است. حالا شاید کسی یا فردی کینه و عداوتی داشته باشد و بخواهد این موارد را نقض کند، اما نه‌تنها ایشان، بلکه دیگر رهبران محور مقاومت نیز که دست‌پروردگان ایران اسلامی و انقلاب هستند نسبت به سران و رهبران وابسته به جریان مقابل از سطح سواد و درک بسیار بالایی برخوردار هستند و اصولا غیر قابل قیاس می‌باشند.

به‌عنوان مثال شما حجت‌الاسلام سیدحسن نصرالله، مجاهد بزرگ و خستگی‌ناپذیر عبدالملک بن بدرالدین الحوثی، رهبران احزاب و گروه‌های سیاسی و مقاومت عراق مانند شیخ قیس الخزعلی، نوری المالکی و همچنین دکتر بشار الاسد را با وابستگان به سعودی، امریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی مقایسه کنید... وجدان خودتان را قاضی کنید و یک مقایسه خیلی ساده میان آن‌هایی که نام بردم با مقامات اردن، مصر، سعودی، امارات کویت، مجمع الجزایر دیلمون، مراکش و.... داشته باشید؛ آیا می‌شود این افراد را با هم مقایسه کرد؟ بدون شک قیاس مع الفارق است. حالا چه دوست داشته باشیم چه نداشته باشیم این حقیقتی است که وجود دارد و باید آن را در تمام تحلیل‌ها و نوشته‌ها در نظر گرفت.

این چند پاراگراف را گفتم و نوشتم تا به صحبت‌های روز گذشته رهبر انقلاب در دیدار صورت‌گرفته به مناسبت هفته وحدت و میلاد حضرت ختمی‌مرتبت محمد مصطفی (ص)؛ اشاره کنم. صحبت‌هایی که دارای نکات و موارد مهمی بود و به‌نظرم در پی سخنان اردیبهشت‌ماه سال جاری در دیدار با دانشجویان ایراد کردند. این صحبت‌ها نشان می‌دهد که ما به‌عنوان شهروند نه‌تنها بسیاری از مسائل را متوجه نمی‌شویم؛ بلکه سطح درخواست‌های ما با تبلیغات دشمن چنان پایین می‌آید که اصل را فراموش کرده و فرعِ فرع را بچسپیم. در حالی که دعوا در دنیا بر سر بقا و ادامه حیات است، گروهی کشور را در لحظه‌ای حساس گروگان گرفتند که ما می‌خواهیم «لخت» بگردیم، حالا به همه معانیش کار نداشته باشید، شما از آن به هر عنوانی که دوست دارید، یاد کنید.

همانگونه که بارها نوشته‌ام، جهان در حال حرکت به سمت نظمی نوین است و در این نظم، کسی می‌تواند جای پایی برای خود دست و پا کند که چند ویژگی عمده را داشته باشد: ایدئولوژی داشته باشد، قدرت نظامی متعارف و غیرمتعارف داشته باشد؛ امتداد ایدئولوژی و قدرت داشته باشد و در نهایت استقلال کامل داشته باشد. البته می‌توان به این موارد مثلا قدرت اقتصادی را نیز گنجاند ولی برای حضور در هرم قدرت در جهان پیش‌رو قدرت اقتصادی دردی را دوا نمی‌کند؛ چراکه شما باوجود داشتن قدرت اقتصادی اگر عناصر چهارگانه اول را نداشته باشی در همان راند نخست از میدان به در شده و حتی قدرت اقتصادی را نیز از دست خواهی داد.

دنیا در یک بی‌نظمی و تلاطم به‌سر می‌برد و غرب و در راس آن امریکا که مدعیِ رهبری جهان است در یک دهه گذشته به عینه نشان داده‌اند دارای چنین صلاحیتی نیستند و هیچ توفیقی در پایان دادن حتی به یکی از درگیری‌هایی که خود مسبب شروع آن بوده‌اند، نداشته و حتی در حل مشکلات اقتصادی خود نیز موفق نبوده‌اند. در همین حال از قدرت اقتصادی آن‌ها به نفع دیگر کشورها کاسته شده و قدرت‌های اقتصادی و نظامی نوظهور با پشتوانه‌های مختلف در برابر آن‌ها قد علم کرده‌اند. اگر فرصت شد در مورد راهبرد جهانی جدید امریکا که به تازگی در 48 صفحه منتشر شده، خواهم نوشت، اما به یاد داشته باشیم که مقایسه این راهبرد با چیزی که 10 سال پیش در دوره اوباما در سال 2012 منتشر شد بیانگر آن است که امریکا با همان چالش‌ها روبه‌رو است.

همانگونه که بارها اینجا نوشته‌ام، دنیا بدون نظم و توافق نمی‌تواند ادامه دهد. 15 سال از شروع تحریم‌های شدید علیه ایران می‌گذرد و این تحریم‌ها سال به سال افزایش یافته، تشدید شده و گسترش پیدا کرده‌اند و هدف از این تحریم‌ها، وادار کردن ایران برای پذیرش نظم امریکایی است و در این سال‌‌ها ملت ایران مقاومت کردند تا زیر بار این نظم نروند؛ چرا‌که به‌عنوان کشوری که ظرفیت بالایی در شکل‌دهی به یک قدرت منطقه‌ای و سپس فرامنطقه‌ای و جهانی را دارد می‌خواهند به این سمت حرکت کنند. نکته جالب آن است که غرب این ظرفیت را تشخیص داده، اما شما از غربزده‌ها و کسانی که کمترین مطالعه‌ای ندارند، بپرسید، منکر این ظرفیت و توانمندی می‌شوند و تا هم صحبتی کنید سراغ صنعت مسخره خودروسازی می‌روند!!.

نظم جهانی آینده مشخص نیست به چه شکل خواهد بود، این مساله حتی برای طرف امریکایی هم نامشخص و مبهم است، اما همه تلاش خود را می‌کنند تا این نظم «آنگلوساکسونی» باشد، در این نظم ژرمن‌ها، فرانک‌ها و اسلاوها، بازماندگان وایکینگ‌ها و دیگر گروه‌های قومی غربی هم جایگاهی نداشته و صرفا به‌عنوان سرباز پیاده باید خدمت کنند. فهم و درک نظم آینده به‌دلیل نامشخص بودن، نیاز به احتیاط بسیار دارد، اما کشورهایی که ظرفیت قرارگیری در ظرف این نظم را دارند و ویژگی‌های گفته‌شده در بالا را دارند، با احتیاط، حزم و دوراندیشی رفتار می‌کنند. به باور غربی‌ها، ایران، روسیه و چین ظرفیت بر هم زدن یا قرار گرفتن در نظم آینده را دارند و به همین دلیل بیشترین فشارها هم روی این سه کشور است.

حالا در ادامه نگاهی به سخنان رهبر انقلاب داریم که چگونه این موضوع را به سادگی توضیح داده تا «همه‌فهم» باشد، اما اینکه چه تعداد این حرف‌ها را بفهمند و اصولا برای چه تعداد این حرف‌ها و نگاه مهم باشد موضوع دیگری است. بنده در جایگاه خودم به‌عنوان یک روزنامه‌نگار تلاش وافری کرده‌ام تا این مهم را به بهترین شکل ممکن در این سال‌ها توضیح دهم و امیدوارم که دیگران نیز در این راستا روشنگری کنند و به مردم توضیح دهندکه کشاندن دعوا به روسری و بند تنبان، تحقیر تاریخی ملتی به بزرگی و قدمت ایران است و دعوا بر سر آینده و نسل‌هایی است که اگر امروز درست عمل نکنیم، فرداها ما را به سخره خواهند گرفت. آیت‌الله خامنه‌ای «تغییر نقشه سیاسی جهان» را اینگونه توضیح دادند.

«امروز روزبه‌روز بیشتر واضح می‌شود که نقشه‌ سیاسی دنیا در حال تغییر است. آن مساله‌ یک قطبی بودن و زورگویی کردن یک قدرت یا دو قدرت بر کشورها و ملت‌ها مشروعیت خودش را از دست داده، یعنی ملت‌ها بیدار شدند. نظام تک‌قطبی مطرود شده است، به تدریج دارد مطرودتر می‌شود. تدریجا این حالت تسلطی که استکبار جهانی بر کشورها و بر ملت‌ها و بر مناطق گوناگون داشته، دارد تغییر می‌کند، درست مثل تغییری که در دوران نهضت‌های ضد استعماری در نیمه‌ دوم قرن بیست اتفاق افتاد که پشت سر هم کشورها قیام کردند در میانه‌ قرن بیست علیه استعمار مستقیم».

حالا باید پرسید جایگاه ما در این نقشه سیاسی دنیا دقیقا کجا است و اگر تحریم و فشار اقتصادی و سیاسی دشمن و البته برخی ندانم‌کاری‌ها در داخل کشور نبود (همان‌هایی که رهبری از آن‌ها به‌عنوان اسلام انگلیسی یاد کردند و برخی از آن‌ها هم رفته‌اند و برای خود دولت تشکیل داده‌اند) که چوب لای چرخ این حرکت بزرگ و تاریخی کشور انداختند، آیا وضعیت ما به همین صورت بود؟ با این حال تقدیر و سرنوشت ملت ایران این است که عزیز باشد، مقتدر باشد و بزرگی و آقایی کند؛ حالا دشمنان هر چه می‌خواهند سنگ‌اندازی کنند؛ ما مستحکم و قوی، قدرتمند و امیدوار به جلو می‌رویم و آن‌هایی که احساس ضعف و فتور هم می‌کنند بدون شک بالاخره مسیر درست را تشخیص داده و برای سربلندی کشور حضور پیدا می‌کنند.

همیشه به فعالان حوزه سیاسی و رسانه‌ای تا کنشگران اجتماعی و فرهنگی توصیه کردم تا حتما تمام سخنرانیهای آیت‌الله خامنه‌ای را گوش کنند نه با این عنوان که او رهبر انقلاب است، بلکه در جایگاه کسی که اهل مطالعه است و تحقیق و همواره تحلیل درستی از جهان پیرامونی داشته و صحبت‌هایی که می‌کند مانند خیلی‌های دیگر الله‌بختکی و از روی غرض نیست؛ به‌ویژه صحبت‌های ایشان در مورد مسائل جهانی و تحولات بین‌المللی و جابه‌جایی قدرت، قابل توجه است.

ایشان یک سخنرانی در جمع دانشجویان در اردیبهشت‌ماه سال جاری کردند که فکر کنم در مورد آن توضیح دادم. رهبر انقلاب با ۸۳ سال سن، امروز بدون شک با مطالعه‌ترین رهبر در جهان است و هیچ‌کسی در جهان امروز به‌عنوان یک مسوول نمی‌تواند ادعا کند که به اندازه ایشان کتاب خوانده و مطالعه کرده است.

شاید عده‌ای از این حرف‌ها و صحبت‌ها بخواهند خواسته خود را برداشت کنند و بگویند «فلانی هم...» اما حقیقت را به هیچ عنوان نمی‌شود پنهان کرد و اگر کسی در این زمینه توانست یک نفر را در جهان امروز و حتی چند دهه پیش بیاورد که در سطح مطالعاتی و کتابخوانی به اندازه ایشان هستند من حرفم را پس می‌گیرم. آیت‌الله خامنه‌ای نه‌تنها اهل مطالعه و کتاب خواندن هستند و همانگونه که بارها هم گفته‌ام اهل مشورت و نظر گرفتن از اهل فن و صاحبان تدبیر و رای بوده و نکاتی که در هر حوزه‌ای مورد اشاره قرار می‌دهند قابل توجه است. حالا شاید کسی یا فردی کینه و عداوتی داشته باشد و بخواهد این موارد را نقض کند، اما نه‌تنها ایشان، بلکه دیگر رهبران محور مقاومت نیز که دست‌پروردگان ایران اسلامی و انقلاب هستند نسبت به سران و رهبران وابسته به جریان مقابل از سطح سواد و درک بسیار بالایی برخوردار هستند و اصولا غیر قابل قیاس می‌باشند.

به‌عنوان مثال شما حجت‌الاسلام سیدحسن نصرالله، مجاهد بزرگ و خستگی‌ناپذیر عبدالملک بن بدرالدین الحوثی، رهبران احزاب و گروه‌های سیاسی و مقاومت عراق مانند شیخ قیس الخزعلی، نوری المالکی و همچنین دکتر بشار الاسد را با وابستگان به سعودی، امریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی مقایسه کنید... وجدان خودتان را قاضی کنید و یک مقایسه خیلی ساده میان آن‌هایی که نام بردم با مقامات اردن، مصر، سعودی، امارات کویت، مجمع الجزایر دیلمون، مراکش و.... داشته باشید؛ آیا می‌شود این افراد را با هم مقایسه کرد؟ بدون شک قیاس مع الفارق است. حالا چه دوست داشته باشیم چه نداشته باشیم این حقیقتی است که وجود دارد و باید آن را در تمام تحلیل‌ها و نوشته‌ها در نظر گرفت.

این چند پاراگراف را گفتم و نوشتم تا به صحبت‌های روز گذشته رهبر انقلاب در دیدار صورت‌گرفته به مناسبت هفته وحدت و میلاد حضرت ختمی‌مرتبت محمد مصطفی (ص)؛ اشاره کنم. صحبت‌هایی که دارای نکات و موارد مهمی بود و به‌نظرم در پی سخنان اردیبهشت‌ماه سال جاری در دیدار با دانشجویان ایراد کردند. این صحبت‌ها نشان می‌دهد که ما به‌عنوان شهروند نه‌تنها بسیاری از مسائل را متوجه نمی‌شویم؛ بلکه سطح درخواست‌های ما با تبلیغات دشمن چنان پایین می‌آید که اصل را فراموش کرده و فرعِ فرع را بچسپیم. در حالی که دعوا در دنیا بر سر بقا و ادامه حیات است، گروهی کشور را در لحظه‌ای حساس گروگان گرفتند که ما می‌خواهیم «لخت» بگردیم، حالا به همه معانیش کار نداشته باشید، شما از آن به هر عنوانی که دوست دارید، یاد کنید.

همانگونه که بارها نوشته‌ام، جهان در حال حرکت به سمت نظمی نوین است و در این نظم، کسی می‌تواند جای پایی برای خود دست و پا کند که چند ویژگی عمده را داشته باشد: ایدئولوژی داشته باشد، قدرت نظامی متعارف و غیرمتعارف داشته باشد؛ امتداد ایدئولوژی و قدرت داشته باشد و در نهایت استقلال کامل داشته باشد. البته می‌توان به این موارد مثلا قدرت اقتصادی را نیز گنجاند ولی برای حضور در هرم قدرت در جهان پیش‌رو قدرت اقتصادی دردی را دوا نمی‌کند؛ چراکه شما باوجود داشتن قدرت اقتصادی اگر عناصر چهارگانه اول را نداشته باشی در همان راند نخست از میدان به در شده و حتی قدرت اقتصادی را نیز از دست خواهی داد.

دنیا در یک بی‌نظمی و تلاطم به‌سر می‌برد و غرب و در راس آن امریکا که مدعیِ رهبری جهان است در یک دهه گذشته به عینه نشان داده‌اند دارای چنین صلاحیتی نیستند و هیچ توفیقی در پایان دادن حتی به یکی از درگیری‌هایی که خود مسبب شروع آن بوده‌اند، نداشته و حتی در حل مشکلات اقتصادی خود نیز موفق نبوده‌اند. در همین حال از قدرت اقتصادی آن‌ها به نفع دیگر کشورها کاسته شده و قدرت‌های اقتصادی و نظامی نوظهور با پشتوانه‌های مختلف در برابر آن‌ها قد علم کرده‌اند. اگر فرصت شد در مورد راهبرد جهانی جدید امریکا که به تازگی در 48 صفحه منتشر شده، خواهم نوشت، اما به یاد داشته باشیم که مقایسه این راهبرد با چیزی که 10 سال پیش در دوره اوباما در سال 2012 منتشر شد بیانگر آن است که امریکا با همان چالش‌ها روبه‌رو است.

همانگونه که بارها اینجا نوشته‌ام، دنیا بدون نظم و توافق نمی‌تواند ادامه دهد. 15 سال از شروع تحریم‌های شدید علیه ایران می‌گذرد و این تحریم‌ها سال به سال افزایش یافته، تشدید شده و گسترش پیدا کرده‌اند و هدف از این تحریم‌ها، وادار کردن ایران برای پذیرش نظم امریکایی است و در این سال‌‌ها ملت ایران مقاومت کردند تا زیر بار این نظم نروند؛ چرا‌که به‌عنوان کشوری که ظرفیت بالایی در شکل‌دهی به یک قدرت منطقه‌ای و سپس فرامنطقه‌ای و جهانی را دارد می‌خواهند به این سمت حرکت کنند. نکته جالب آن است که غرب این ظرفیت را تشخیص داده، اما شما از غربزده‌ها و کسانی که کمترین مطالعه‌ای ندارند، بپرسید، منکر این ظرفیت و توانمندی می‌شوند و تا هم صحبتی کنید سراغ صنعت مسخره خودروسازی می‌روند!!.

نظم جهانی آینده مشخص نیست به چه شکل خواهد بود، این مساله حتی برای طرف امریکایی هم نامشخص و مبهم است، اما همه تلاش خود را می‌کنند تا این نظم «آنگلوساکسونی» باشد، در این نظم ژرمن‌ها، فرانک‌ها و اسلاوها، بازماندگان وایکینگ‌ها و دیگر گروه‌های قومی غربی هم جایگاهی نداشته و صرفا به‌عنوان سرباز پیاده باید خدمت کنند. فهم و درک نظم آینده به‌دلیل نامشخص بودن، نیاز به احتیاط بسیار دارد، اما کشورهایی که ظرفیت قرارگیری در ظرف این نظم را دارند و ویژگی‌های گفته‌شده در بالا را دارند، با احتیاط، حزم و دوراندیشی رفتار می‌کنند. به باور غربی‌ها، ایران، روسیه و چین ظرفیت بر هم زدن یا قرار گرفتن در نظم آینده را دارند و به همین دلیل بیشترین فشارها هم روی این سه کشور است.

حالا در ادامه نگاهی به سخنان رهبر انقلاب داریم که چگونه این موضوع را به سادگی توضیح داده تا «همه‌فهم» باشد، اما اینکه چه تعداد این حرف‌ها را بفهمند و اصولا برای چه تعداد این حرف‌ها و نگاه مهم باشد موضوع دیگری است. بنده در جایگاه خودم به‌عنوان یک روزنامه‌نگار تلاش وافری کرده‌ام تا این مهم را به بهترین شکل ممکن در این سال‌ها توضیح دهم و امیدوارم که دیگران نیز در این راستا روشنگری کنند و به مردم توضیح دهندکه کشاندن دعوا به روسری و بند تنبان، تحقیر تاریخی ملتی به بزرگی و قدمت ایران است و دعوا بر سر آینده و نسل‌هایی است که اگر امروز درست عمل نکنیم، فرداها ما را به سخره خواهند گرفت. آیت‌الله خامنه‌ای «تغییر نقشه سیاسی جهان» را اینگونه توضیح دادند.

«امروز روزبه‌روز بیشتر واضح می‌شود که نقشه‌ سیاسی دنیا در حال تغییر است. آن مساله‌ یک قطبی بودن و زورگویی کردن یک قدرت یا دو قدرت بر کشورها و ملت‌ها مشروعیت خودش را از دست داده، یعنی ملت‌ها بیدار شدند. نظام تک‌قطبی مطرود شده است، به تدریج دارد مطرودتر می‌شود. تدریجا این حالت تسلطی که استکبار جهانی بر کشورها و بر ملت‌ها و بر مناطق گوناگون داشته، دارد تغییر می‌کند، درست مثل تغییری که در دوران نهضت‌های ضد استعماری در نیمه‌ دوم قرن بیست اتفاق افتاد که پشت سر هم کشورها قیام کردند در میانه‌ قرن بیست علیه استعمار مستقیم».

حالا باید پرسید جایگاه ما در این نقشه سیاسی دنیا دقیقا کجا است و اگر تحریم و فشار اقتصادی و سیاسی دشمن و البته برخی ندانم‌کاری‌ها در داخل کشور نبود (همان‌هایی که رهبری از آن‌ها به‌عنوان اسلام انگلیسی یاد کردند و برخی از آن‌ها هم رفته‌اند و برای خود دولت تشکیل داده‌اند) که چوب لای چرخ این حرکت بزرگ و تاریخی کشور انداختند، آیا وضعیت ما به همین صورت بود؟ با این حال تقدیر و سرنوشت ملت ایران این است که عزیز باشد، مقتدر باشد و بزرگی و آقایی کند؛ حالا دشمنان هر چه می‌خواهند سنگ‌اندازی کنند؛ ما مستحکم و قوی، قدرتمند و امیدوار به جلو می‌رویم و آن‌هایی که احساس ضعف و فتور هم می‌کنند بدون شک بالاخره مسیر درست را تشخیص داده و برای سربلندی کشور حضور پیدا می‌کنند.


برچسب ها: نظم نوین جهانی
نام:
ایمیل:
* نظر: