bamdad24 | وب سایت بامداد24

کد خبر: ۱۲۰۶۹
تاریخ انتشار: ۵۷ : ۰۹ - ۱۴ تير ۱۳۹۷
نمایش بی‌نظیرِ همبستگی مردم در آزادسازی محیط‌بان نوروزی؛
عشق یعنی در اندیشه وطن بودن. حماسه یعنی 10 هزار نیک‌اندیشی که نگران از فردای وطن، حماسه آفریدند. حیات و سرزندگی در گوشه‌ای از این سرزمین، در قلکی نهفته بود که دخترکی شکست تا وطن را نجات دهد. انسانیت یعنی بخشش و کَرَم، یعنی پدری که وطن را به 80 میلیون ایرانی بخشید. این بخشش، گوارای وجود همه آنهایی که قلبشان برای «وطن» می‌تپد.
بامداد جنوب- هدی خرم‌آبادی:
عشق یعنی در اندیشه وطن بودن. حماسه یعنی 10 هزار نیک‌اندیشی که نگران از فردای وطن، حماسه آفریدند. حیات و سرزندگی در گوشه‌ای از این سرزمین، در قلکی نهفته بود که دخترکی شکست تا وطن را نجات دهد. انسانیت یعنی بخشش و کَرَم، یعنی پدری که وطن را به 80 میلیون ایرانی بخشید. این بخشش، گوارای وجود همه آنهایی که قلبشان برای «وطن» می‌تپد.
نگاه‌های نگران جوانان از آینده این وطن، چشم به آنهایی دوخته‌اند که در اندیشه حافظان طبیعت این کشور و محافظت از محیط زیستش گام برمی‌دارند و چه محکم گام برمی‌دارند اینان... . آن‌چنان محکم که جای هیچ شک و تردیدی نمی‌ماند که تو نیز از خواب بی‌اهمیتی بیدار و با آنها همراه می‌شوی. بهمن ایزدی یکی از آنهایی است که دلش به عشق وطن می‌تپید و می‌تپد. بعضی از تاریخ‌ها عجیب در ذهن ماندگار می‌شوند و همان‌جایی که ماندگار شده‌اند تا ابد محفوظ می‌مانند. این تاریخ‌ها، نه تنها زندگی‌بخش شده‌اند که حماسه قلب‌ها و دست‌های بخشش را در صفحه تاریخ ثبت کرده‌اند. 28 اسفند یکی از آن تاریخ‌هاست و 12 تیر یکی دیگر. موسسه گنجه‌ پشتیبان زیست‌بوم را همه دیگر می‌شناسیم. صندوقی است برای حمایت مادی از مدافعان و نگاهبانان طبیعت ایران.

رئیس هیات‌مدیره گنجه پشتیبان زیست‌بوم در گفت‌وگو با بامداد جنوب درباره حماسه بزرگی که با مشارکت 10 هزار نفر رقم خورد، گفت: 28 اسفند سال پیش، برای چندمین بار طی دو سال گذشته نزد خانواده مرحوم بهزادی رفتم تا رضایت اولیای دم را جلب کنم و پس از صحبت‌های طولانی که آن روز شد، با بخشش و بزرگواری این خانواده روند انجام رضایت پیگیری و قرار بر این شد که دو فرزند احمدعلی بهزادی (پدر مرحوم محمود بهزادی) در محیط زیست استخدام شوند و مبلغ 750 میلیون تومان نیز به آنها پرداخت شود. مبلغ 250 میلیون تومان از طرف سازمان محیط زیست پرداخت شد اما با توجه به شرایط مالی حاکم، نیازمند کمک‌های مردمی بودیم که خوشبختانه با مشارکت سازمان‌های مردم‌نهاد، دانشگاهیان، کسبه و همه آنهایی که به فکر آبادانی این سرزمین هستند، بقیه مبلغ نیز در کمتر از سه هفته جمع شد. پیش از این، اواخر سال 94 دو محیط‌بان در دنا به نام‌های اسعد تقی‌زاده که 8 سال در زندان به سر برد و غلامحسین خالدی که 6 سال در زندان و حکم هر دوی آنها قصاص بود، با حمایت‌های کانون سبز فارس و موسسه گنجه پشتیبان زیست‌بوم و مشارکت معتمدان محلی، سازمان‌های مردم‌نهاد و برخی از دوستان در بدنه محیط زیست آزاد شدند و اینک وطن نوروزی، محیط‌بان منطقه قیر وکارزین استان فارس، پس از گذراندن چهار سال زندان، با همت همه دوستداران طبیعت و با حمایت‌های موسسه گنجه پشتیبان زیست‌بوم و بخشش و بزرگی خانواده متوفی از طناب دار و کابوس وحشتاک اعدام از زندان رها شد.

به گفته ایزدی، مشارکت 11 هزار نفری در این فراخوان، ثابت کرد مردم اگر بخواهند می‌توانند تغییرات را رقم بزنند، کافی است با هم باشیم و در کنار حافظان طبیعت پایداری کنیم. 
وی با بیان این‌که در زمان امضای مصالحه‌نامه قرار بر این شد که پیش از آزادی وطن نوروزی بزرگ‌ترهای قوم دور هم جمع شوند که بنا بر همین تصمیم، قرار بود روز پنجشنبه 14 تیرماه، همایشی برگزار شود اما متاسفانه پدر مرحوم بهزادی سه روز پیش اعلام کردند به علت کسالت شرایط حضور در این همایش را ندارد و بدون حضور ایشان نیز این مراسم رسمیت خود را نداشت، بنابراین وطن نوروزی روز 12 تیر از زندان عادل‌آباد شیراز آزاد شد. 
رئیس هیات‌مدیره گنجه پشتیبان زیست‌بوم با اشاره به این‌که چهار محیط‌‌‌بان دیگر در بند هستند و از بین این محیط‌بانان، محیط‌بان کرمانی در شرایط بسیار حساسی به سر می‌برد اما تلاش برای به تعویق انداختن حکم وی و جلب رضایت اولیای دم ادامه دارد، خاطرنشان کرد: امیدوارم بخشش و ایثار خانواده مرحوم بهزادی بر خانواده‌های دیگر تاثیر بگذارد و این عزیزان یقین پیدا کنند که هیچ آرامشی بزرگ‌تر از بخشش واقعی نیست تا خون دیگری ریخته نشود و خانواده دیگری داغدار نشود. ما باید بتوانیم روح حیات و سرزندگی را در رگ‌های این سرزمین و طبیعتش بدوانیم. 

بهمن ایزدی، این بزرگمرد عرصه حمایت از محیط‌بانان و طبیعت، در ادامه با بیان این‌که تلاش مردم برای آزادی وطن، تبلور ظهور سرمایه‌های اجتماعی در حوزه محیط زیست کشور بود که اقدام دختربچه‌ای که قلکش را شکست و به پدرش گفت این پول برای کمک به وطن تا آزاد شود و پیام دختری که گفت توانایی مالی ندارد اما از خدا می‌خواهد که وطن هر چه زودتر به کانون خانواده‌اش بازگردد، حماسه‌های بزرگی در تاریخ این سرزمین خلق کرد. اینان سرمایه‌های واقعی و ارزشمند این جامعه هستند که امیدوارم کسانی که در راس سازمان محیط زیست هستند و آنهایی که برای کشور برنامه‌ریزی می‌کنند، قدر این سرمایه‌های اجتماعی را بدانند و از اندیشه و ایده آنها بهره ببرند. 
در ادامه با فرزند دیگر طبیعت ایران گفت‌وگو کردیم که سهم بسزایی در موفقیت فضای مجازی در زمینه جمع‌آوری کمک‌های مردمی داشت. محمد درویش با اطلاع‌رسانی در فضای مجازی و درخواست کمک از همه آنهایی که قلبشان برای این سرزمین می‌تپد نشان داد که #ما_ وطن_را_آزاد_ می‌کنیم فقط یک هشتک مجازی نیست. 

درویش با بیان این‌که اگر شیوه مواجهه محیط‌بانان با متخلفان تغییر نکند، متاسفانه ما باز هم شاهد چنین وقایعی خواهیم بود، گفت: تا زمانی که محیط‌بان ناگزیر از رویارویی با متخلفان باشد، این رویارویی ممکن است به جدال‌های خشونت‌آمیز منتهی شود. نتیجه‌ این رویارویی‌ها تا کنون از دست دادن 130 محیط‌بان و جنگلبان و کشته شدن 500 شکارچی بوده است. ما نیازی به تجهیز جلیقه محیط‌بان به اسلحه نداریم، باید شیوه مواجهه را تغییر دهیم و محیط‌بان به جای رویارویی مستقیم با مجهز شدن به تکنیک‌های مدرن مانند دوربین‌های ماهواره‌ای و امکانات دیجیتالی، از پاسگاه و مقر خود، تصاویر تخلف را ثبت کرده و یا به نیروی انتظامی یا دادستان گزارش کند تا آنها اقدامات بعدی را برای دستگیری متخلف انجام دهند. 
به گفته وی، در منطقه خائیز کهگیلویه در نزدیکی بهبهان، یکی از محیط‌بانان با همین روش با دوربینی قوی در کمین محیط‌بانان می‌نشیند، تصاویر تخلف را ثبت می‌کند و با ارسال آنها به دادستان سبب شده تا منطقه خائیز یکی از امن‌ترین مناطق باشد. برخی می‌گویند چرا محیط‌بان حق تیر ندارد، این گونه نیست، محیط‌بان حق تیر دارد اما برای دفاع از خود درست مانند عزیزان ما در نیروی انتظامی که به دزد در حال فرار حق شلیک ندارد مگر برای دفاع از خود. بنابراین شیوه مواجهه باید تغییر کند. 
درویش در ادامه درباره شیرین‌ترین و جالب‌ترین خاطراتش از روند جمع‌آوری کمک‌های مردمی خاطرنشان کرد: خانمی تعریف می‌کرد که ماموران بیمه به محل کار او آمده بودند تا مبلغ حق‌العمل مورد نظر خود را دریافت کنند اما در همان زمان در حوالی آنها سگی زنجیرش دور گردنش افتاده بود و در حال خفه شدن بود که آن خانم با آرامشی که به سگ می‌دهد، زنجیر را از دور گردن او درمی‌آورد و ماموران بیمه با تحسین وی از مبلغ حق‌العمل خود گذشت می‌کنند. این خانم می‌گفت به دلم شده بود که با این کمک‌ها وطن نوروزی آزاد می‌شود و مبلغ حق‌العمل ار به حساب گنجه پشتیبان زیست‌بوم واریز کرد. فردای همان روز مبلغ مورد نظر تکمیل شد. آتنای کوچکی که قلکش را برای کمک به وطن شکست و فرد خیّری که مبلغ مورد نظر جمع شده بود اما او باز هم اصرار داشت که در این فراخوان مشارکت کند، نمایشی از همبستگی و شور مردمی بود که لذتبخش‌ترین و امیدبخش‌ترین خاطرات زندگی‌ام را رقم زدند.

ما به چنین انسان‌های بزرگ‌اندیش و آزاده سخت نیازمندیم. برای آب و خاک این سرزمین «بمانید». بمانید و محکم‌تر از همیشه ادامه دهید، چراکه امروز نگاه‌های نگران از آینده، چشم به شما دوخته‌اند تا انگیزه‌شان برای زندگی و تلاش برای تغییر و بهبود، بیشتر شود.

نام:
ایمیل:
* نظر: