سیدمهدی حسینی
در خصوص میدان آرش مهمتر از بحث توسعه، تعیین خط مرزی است. ما در خلیجفارس
با همه کشورها از جمله امارات، عمان و کویت و عربستان خط مرزی را تعیین کردیم و
فقط در یک قسمت با عراق و دیگری در منطقه بیطرف بین عربستان و کویت خط مرزی مشخص
نیست. از سال 1349 ما خواهان مذاکره در این زمینه بودیم، اما این کشورها حاضر
نبودند پای میز مذاکره بیایند.
اوایل سال 1376 عربستان و کویت اعلام کردند که در آن محدوده یک میدان
نفتی بهنام الدوره کشف کردند که درصددند از آن بهرهبرداری هم داشته باشند. ما این
مساله را به شورای عالی خیلجفارس بردیم، بنده هم در جلسه حضور داشتم، در این شورا
تصمیم گرفته شد برای اینکه مشکل خط مرزی حل شود و آنها پای میز مذاکره بیایند ایران
هم دکل مستقر کرده و شروع به حفاری کند. ما این کار را آغاز و نهایتا سال 78 دکل
وارد موضع شد و شروع به حفاری کردیم، نتیجه اینکه در سال 79 کشف کردیم که میدان
الدوره یک میدان مشترک است و در آبهای ما گسترش دارد، از همین روی میدان سمت ایران
را «آرش» نامگذاری کردیم.
هدف اصلی و اولیه ما از استقرار دکل در منطقه این بود که آنها را
برای تعیین خط مرزی پای میز مذاکره بیاوریم و تا وقتی کار ما تمام نشد به طرف کویتی
و عربستانی اعلام نکردیم، زمانی که قرار بود دکل را به عقب بکشیم بنده یک مصاحبه
تلویزیونی داشتم؛ اما اعلام نکردم که کار ما تمام نشده چون فضای سنگینی علیه ایران
ایجاد کرده بودند. دکل ما را با تانکهای صدام مقایسه کرده و اینگونه در افکار
عمومی کویت مطرح میکردند که صدام با تانک و ایران با دکل وارد محدوده ما شده و با
اتخاذ مواضع غیردوستانه فشار زیادی روی وزارتخارجه وارد کردند که چرا ایران حفاری
میکند. بعد از مصاحبه بنده و اقدامی که ما در زمینه استقرار دکل داشتیم نهایتا
منجر به این شد که وزیر نفت کویت طی مصاحبهای اعلام کرد که وارد مذاکره خواهند
شد، یعنی ما بعد از 30 سال به هدفمان برای کشاندن آنها پای میز مذاکره رسیدیم.
یک ماه بعد هم وزیر نفت کویت با پیشنهاد به ایران سفر کرد، یعنی نقشه
و خطوط مرزی را تعیین کرده بودند، ما هم طی این یک ماه نقشه تهیه کردیم و خطوط مرزی
در چهار آلترناتیو مختلف تعیین و آماده مذاکره شدیم. اما طبق قانون ما مسوول
مذاکره در این حوزه نبودیم، وزارت خارجه باید این کار را انجام میداد، از وزارت
خارجه خواستیم که مذاکره کنند، ما هم در کنارشان باشیم؛ اما وزارتخارجه وقت بهرغم
همه ضرری که متحمل شده و بعد از 30 سال کویت را پای میز مذاکره کشانده بودیم،
اعلام کرد آماده مذاکره نیست و بهتر است که مذاکرات اولیه را وزارت نفت داشته
باشد، نماینده وزارت خارجه هم حضور داشته باشد و قرار بر این شد با یک ماه تاخیر یعنی
به جای اگوست، سپتامبر همان سال( 1379) جلسه برگذار شود. وزیر نفت کویت وارد ایران
شد؛ اما نهتنها وزیر خارجه بلکه هیچ نمایندهای هم از وزارت خارجه ایران در جلسه
حاضر نشد، طبیعتا ما بهعنوان فرستاده وزارت نفت مطابق بند 78 قانون اساسی نمیتوانستیم
در خصوص خط مرزی صحبت کنیم و این در حیطه وزارت خارجه است. در هر حال ما صحبتهای
وزیر نفت کویت را شنیدیم و آنها را حواله دادیم به اینکه یک ماه بعد مذاکره صورت
گیرد، اما متاسفانه تا سال 1384 این اتفاق نیفتاد.
البته بعدها شنیدم که مذاکراتی از سوی وزارت نفت صورتگرفته اما بهنظر
میرسد بعد از این سالها ظاهرا خط مرزی تعیین نشده و به نتیجه نرسیدهایم، پس ما یک
فرصت تاریخی را از دست دادهایم. بهنظر بنده آن زمان طرح کویت با طرحهای ما
فاصله چندانی نداشت و میشد توافق صورت بگیرد.