کریم جعفری
در مطالب و موارد مهم عرض کردم که چند نفر از
حقوقبگیران نهادهای امنیتی امریکایی که در قالب اندیشکدههای مختلف امریکایی
فعالیت میکنند، رابط نهادهای بالاسری خود با جامعه فارسیزبان هستند. دراینکه
بگوییم اینها ایرانی هستند، به هیچ عنوان پذیرفته نیست بلکه با تاکید فراوان آنها
را گروهی «فارسیزبان» میدانیم که هیچ بویی از ایرانی بودن نبرده و صرفا در خدمت
منافع ارباب امریکایی خود هستند. خبرگزاری ایسنا و ایلنا دو تریبون اصلی انتقال
ایدهها و دیتاهای درخواستی امریکا به داخل کشور ما هستند تا بخش تصمیمگیر کشور
را از طریق فشار رسانهای تحت فشار قرار دهند.
این بار اصلی نیست که فردی بنام «رضا نصری»
خواستهها و آمال و آرزوهای وزارت خارجه و کاخ سفید را به فارسی و از طریق رسانههایی
که از بیتالمال ملت ایران ارتزاق میکنند بازنشر کرده و تلاش میکند ایران را
متهم به «فرار از توافق» و دولت بایدن را فرصتِ بینظیر برای جامعه ایران جهت یک
توافق معرفی کند. نصری همانگونه که گفته شد در اینجا دولت بایدن را «مستعدترین
دولت امریکا برای مصالحه» معرفی میکند! بدون اینکه اشارهای کند این استعداد
دقیقا شامل چه مواردی است!
نمیتوان
به خبرگزاریهای ایسنا، ایلنا، خبرآنلاین و برخی دیگر از این شبهرسانهها مانند
انتخاب، انصافنیوز و برخی فیکنیوزهای دیگر – هر چند میدانم با این نوشته بار دیگر به به شکلی ما را
مورد محبت خودشان قرار میدهند و در نهایت ما را اصولگرا، وابسته به نهادهای
امنیتی، حقوقبگیر سپاه و ... معرفی خواند کرد که البته مهم نیست – خرده گرفت، چرا که به لحاظ فکری بخشی از جریان
ارتباطدهی داخل به خارج و پلی جهت انتقال دیتاها و خواستههای طرف غربی به داخل
کشور هستند. اما در مقابل اینکه چرا کسی نمیآید و شبهات و دروغهای این عناصر
حقوقبگیر امریکا را برملا کند، جای سوال دارد. به ویژه آن نهادهایی که سالانه
صدها میلیارد تومان پول دارند و به اندازه یک ارزن خروجی ندارند.
اما در این گزارش که خبرگزاری ایلنا کار کرده،
همه تلاش رضا نصری که در کنار دو سه نفر مستخدم دیگر نهادهای امنیتی و سیاسی
امریکایی به شکل عجیبی تلاش میکنند تا موضوع «انتقام از آمران و مجریان ترور»
شهید سلیمانی و دیگر همراهانش را سفید کرده و به پای میز معامله بیاورند، بار دیگر
مطرح میشود. نصری در حالی دولت بایدن را به عنوان «مستعدترین دولت امریکا برای
مصالحه» معرفی میکند که بیش از 15 ماه از حضور این دولت در کاخ سفید میگذرد و
هیچ اقدام ویژهای برای توافق برنداشته و مانند نصری انتظار دارند که در همه موارد
ایران کوتاه بیاید. در ابتدای این نوشته نصری ماموریت دارد تا یک «تهدید بالقوه»
را که در امریکا بر سر عدم توافق وجود دارد، به داخل ایران منتقل کند.
به شکل عجیب و قابل توجهی این گفتوگو چند روز پس
از اقدامات ضدایرانی برخی از نمایندگان کنگره امریکا روی میدهد که نشان میدهد
برخلاف کشور ما، یک هماهنگی کامل میان کاخ سفید، وزارت خارجه، نهاد امنیتی رابط و
برخی از نمایندگان و سناتورهای امریکایی در رابطه با ایران وجود دارد و نصری وظیفه
دارد این هماهنگی را به داخل ایران منتقل کند. سناریوهای پیشنهادی توسط این عضو
سازمان جاسوسی امریکا - که ایلنا به شکل ناشیانهای او را «تحلیلگر سیاسی!!» معرفی
میکند - برای توافق به نوبه خود جالب است، مثلا انگار کسی نمیداند که اگر ایران
همه خواستههای غیرمنطقی و غیراصولی امریکا را بذپرد، توافق حاصل میشود اما او به
هیچ عنوان حاضر نیست در این حوزه به مواردی که قرار است امریکا کوتاه بیاید، اشاره
کند.
برای طرف امریکایی تداوم مذاکرات در
حوزههای دیگر چنان اهمیت دارد و چنان دندانگیر است که از زبان عامل نفوذی خود در
فضای فارسی زبان حتی به یک بیانیه سیاسی و غیرالزام آور هم تکیه کند. نصری (شما
بخوانید امریکا) در یکی از سناریوهای خود برای توافق احتمالی میگوید: «سناریوی دیگر
پیدا کردن راهی بلندمدتتر برای حل مشکل لیستگذاری سپاه است. در
این گزینه، ایران در ازای خروج سپاه از لیست سیاه میتواند در یک بیانیه سیاسی و غیرالزامآور
تداوم مذاکرات در چارچوبهای دیگر را بپذیرد. این گزینه نیز گزینه مطلوبی است چرا
که در این سناریو ایران در ازای «وعده مذاکره» امتیاز نقد دریافت کرده است....!»
این میزان نیاز امریکا برای تداوم مذاکرات در حوزههای دیگر، قابل توجه است!!
به صورت مشخص در شرایط فعلی هیچ سناریویی معتبری
برای ایران جهت هر توافقی با امریکا وجود ندارد. ایران تا اینجا امتیازاتی که به
طرف امریکایی داده بیش از اندازه است و برخی از موارد و مسائل اصلا در حیطه
اختیارات دولت و تیم مذاکره کننده نیست. اینکه امریکاییها تلاش دارند تا اینگونه
القا کنند که بیش از این نمیتوانند امتیازی دهند بدون شک باید در مورد طرف ایرانی
هم صادق باشد. اما به صورت مشخص، اینکه دولت بایدن موفق نشده که خودش را در ایران
به عنوان یک طرف «قابل اعتماد» معرفی کرده و شرایط را برای یک مذاکره مستقیم فراهم
کند، شکستخورده میپندارد. از همینرو است که به شدت در تلاش هستند تا به هر شکل
ممکن جامعه ایران را دستکم در این زمینه به حرکت در بیاورند.
اما اینکه در جامعه سیاسی امریکا چه اتفاقی دارد
روی میدهد به صورت مشخص ربطی به ایران ندارد. در تهران مسوولان باید به خوبی بر
این نکته واقف باشند که در امریکا «فرد» تصمیم نمیگیرد و سیاستها به صورت هدایت
شده اجرایی میشوند. بدون شک سناتورها و نمایندگان مجلس امریکا به هیچ عنوان نمیتوانند
خارج از چارچوب تعیین شده توسط نهادهای امنیتی و سیاسی تصمیم بگیرند. هر اتفاقی
که در جامعه سیاسی امریکا روی میدهد – به
ویژه در حوزه سیاست خارجی –
دستهای هماهنگ کننده و پنهان دارد. امثال رضا نصری و سایر فارسیزبانهای وابسته
به این دستها باید بدانند که «وراجیهای» آنها در تهران به اندازه «کلوخ» هم
ارزش ندارد.