کریم جعفری
نگاه امریکا به آینده و رفتارهای این کشور در
آینده در جایگاه ابرقدرتی که دچار تزلزل شده، از اهمیت بسیاری برخوردار است.
امریکاییها در طول سالهای گذشته کمتر در این مورد صحبت کرده و کمتر حاضر به
اظهارنظر شدهاند. با این حال در یک سخنرانی بیسابقه، وزیر جنگ امریکا در مجمع بینالمللی
امنیت هالیفاکس در نوا اسکوتیا مواردی را گفته که بهنظرم از اهمیت بسیار زیادی
برخوردار بوده و باید آن را مدنظر و توجه قرار داد. شاه بیت سخنان لوید آستین،
محور قرار دادن جنگ اوکراین بود، موضوعی که بسیاری در ایران آن را بیاهمیت میخوانند،
و البته نگاه او به تدوین سند راهبرد دفاعی امریکا بود که در آن چین را نیز مدنظر
قرار داده بود. او با بیان اینکه جنگ ویرانگر روسیه بر سر اوکراین یک چالش مستقیم
برای حاکمیت در همه جا است، تاکید کرد که استراتژی دفاعی جدید، چین را چالشی پیش
روی ایالات متحده و سیستم مبتنی بر «قوانین بینالمللی» میداند که از پایان جنگ
جهانی دوم، صلح را حفظ کرده است. اگر در طول سالهای گذشته مطالب و مسائلی را که
اینجا مطرح کرده و مورد بررسی قرار دادیم به یاد داشته باشید، گفتیم که اصل نظام
سلطه امریکا و غرب بر جهان، ناشی از سازمانها و نهادهای غربساخته است. تا زمانی
که این نهادها و سازمانها وجود داشته باشند، سلطه امریکا و غرب نیز تداوم خواهد
داشت بنابراین در حالی که پیش از این انتظار میرفت که این سازمانها و نهادها از
بین بروند تا از دل آن، نهادهای جدیدی شکل بگیرند، بهنظر میرسد که آنها به این
نتیجه رسیدهاند بهتر است چندان این شاکله را دستکاری نکنند. به همین دلیل آستین
میگوید: «باز نگه داشتن نظام بینالملل و ایمن نگهداشتن نظام بینالملل هدف اصلی
هر کاری است که انجام میدهیم. اما امروز، آن سیستم باثبات و باز در معرض تهدید
قرار گرفته است - و نه فقط بهدلیل چالش نسل جمهوری خلق چین، بلکه از یک جنگ غمانگیز
و ویرانگر در قلب اروپا». دقت کنید، این سیستم بهنظر وزیر جنگ امریکا هنوز خوب
است، اما چینیها از همین نردبان سلطهگری امریکا و غرب برای زمین زدن آنها در
حال استفاده است و این نگرانی دارد. به همین دلیل او گفت که «جنگ روسیه علیه اوکراین
تهدیدی مستقیم برای امنیت اروپا و چالشی برای متحدان ناتو است. ظلم عمدی روسیه
حمله به ارزشهای مشترک ما و قوانین جنگ است. فراتر از حملهای که اروپا را تهدید
میکند، حمله روسیه به اوکراین «نظم بینالمللی مبتنی بر قوانین» را که امنیت همه
ما را حفظ میکند، به خطر میاندازد».
این کلمات و جملات را با دقت بخوانید؛ برای
امریکا جنگ «قوانینی» دارد و از قرار معلوم فقط امریکا و متحدان واشنگتن در ناتو
حق استفاده از آن را دارند. البته منظور وی، همان «عملیات ویژه» است که روسیه از
آن برای حمله به اوکراین بهره گرفت و بارها امریکاییها از آن برای حمله به دیگر
کشورها استفاده کردهاند.
وزیر جنگ امریکا، اما بهخوبی تبعات بحران در شرق
اروپا و جنگ اوکراین را میداند و آن را اینگونه توصیف میکند: «متحدان اروپایی، بهویژه
آنهایی که در شرق هستند، با بیثباتی، ویرانی، مشکلات انسانی، سیل پناهجویان و دیگر
خطراتی که همه از یک روسیه متخاصم و تهاجمی ناشی میشود، روبهرو هستند. با این
حال، ما شاهد واکنش باورنکردنی دوستانمان در اروپا و همچنین دیگران در سراسر جهان
بودهایم». اینکه واکنش باورنکردنی در منظر آستین چیست را نفهمیدم، اما «دیگران در
سطح جهان» یک دروغ بزرگ است که وزیر جنگ امریکا دارد میدهد. 80 درصد کشورهای جهان
در مورد این جنگ اعلام بیطرفی کردند که برای امریکا و سلطه این کشور ضربه بزرگی
بهشمار میرود.
با این حال اگر در خاطر شما باشد، بارها نوشتم که
هدف از جنگ اوکراین، حضور اشغالگرانه بیشتر آنگلوساکسونها است و این مهم روی داده
است. آستین در این مورد میگوید: «ایالات متحده به همراه دیگر متحدان ناتو،
بازدارندگی و دفاع را در اروپا تقویت کرده است. حتی قبل از حمله روسیه، ایالات
متحده بیش از 20 هزار نیروی دیگر را در اروپا مستقر کرد یا گسترش داد که مجموع نیروهای
امریکایی فعلی را به بیش از 100 هزار رساند. اینها اولین نیروهای دائمی ایالات متحده در جناح شرقی ناتو
هستند و ما مشتاقانه منتظر استقبال فنلاند و سوئد، دو دموکراسی بسیار توانمند، در
صفوف ناتو هستیم».
با دقت بخوانید: «نیروهای دائمی ایالات متحده» و
نه «ناتو»! بله، حضور نظامی 100 هزارنفره در اروپا –این به جز انگلیسیها است که یک استعداد قابل توجه دارند– آن هم در بیخ گوش مرزهای روسیه میتواند آینده
را آبستن حوادث غیر مترقبه کند، اما آیا این حضور امنیتآور است؟ آیا این حضور
مانع از افول امریکا میشود؟ آیا این حضور باعث خواهد شد که امریکا بتواند نظم
مبتنی بر سازمانها و نهادهایی که بر اساس ارزشهای غربی ساخته شدهاند را حفظ
کند؟ آیا تداوم تهدید روسیه نمیتواند بحرانزا باشد؟.
این سوالی است که آستین آن را اینگونه پاسخ میدهد:
«ناتو یک اتحاد دفاعی است که هیچ تهدیدی برای روسیه ایجاد نمیکند و بهدنبال هیچ
رویارویی با این کشور نیست، اشتباه نکنید: ما به جنگ انتخابی پوتین کشیده نخواهیم
شد، اما در حالی که اوکراین برای دفاع از خود میجنگد، در کنار او خواهیم ایستاد. ما
از هر وجب از خاک ناتو دفاع خواهیم کرد». بهعنوان «جنگ انتخابی» هم باید دقت کرد.
تکتک واژهها و کلماتی که مورد استفاده قرار گرفتهاند، ساخته و پرداخته اندیشکدههای
امریکایی است که در حوزه تولید محتوای راهبردی و تبیین سیاستهای توسعهطلبانه
واشنگتن شبانهروز فعالیت میکنند.
آنچه را در بالا در مورد نظم مبتنی بر سازمانها
و نهادهای غربساخته گفتم شاید وزیر جنگ امریکا بهتر توضیح دهد که چه نقشی در فکر،
راهبرد و سیاستهای کلان کاخ سفید دارد: «نظم بینالمللی مبتنی بر قواعد یکی از
دستاوردهای بزرگ بشری است. این ساختار نهادهای بینالمللی، اتحادها، قوانین و
هنجارهایی است که با هزینههای سرسامآوری توسط متفقین –بهویژه
ایالات متحده- پس از جنگ جهانی دوم ساخته شد. متفقین جنگ جهانی دوم بهای سرسامآوری
با جان خود پرداختند. بهای توقف آلمان نازی غیرقابل تصور بود. بیش از 400 هزار
سرباز امریکایی و بیش از 44 هزار کانادایی در آن جنگ جان باختند و دهها میلیون غیرنظامی
در سراسر جهان در جنگ و نسلکشی از دست رفتند. اما متفقین پیروز شدند -از جمله سهم
عظیم ارتش شوروی، هزینه سرسام آور حدود هشت میلیون کشته یا بیشتر».
سخنان وزیر جنگ امریکا در این کنفرانس جالب و
جالبتر میشود، آنچنان جالب که اگر کسی از تاریخ معاصر امریکا و دهها جنگ و
تجاوزی که این کشور آفریده خبر نداشته باشد فکر میکند که مظلومترین و بیچارهترین
کشور جهان است!.
آستین گفت: «نظم مبتنی بر قواعد از منشور آتلانتیک
که اولینبار در اوت ۱۹۴۱ پس از ملاقاتی بین رئیسجمهور فرانکلین دی. روزولت و
نخستوزیر بریتانیا وینستون چرچیل در نیوفاندلند اعلام شد، پدید آمد. اصولی که FDR و چرچیل در منشور آتلانتیک اعلام کردند،
امروز نیز صادق هستند. این منشور تجاوز را محکوم میکند.
این منشور تغییرات ارضی را بر خلاف میل آزاد مردم مربوطه رد میکند. و به حقوق همه
مردم، بزرگ و کوچک، برای انتخاب دولت خود احترام میگذارد».
این منشور «تجاوز» را محکوم میکند، اما امریکا
خودش به دهها کشور حمله نظامی کرده است! تغییرات ارضی را بر خلاف میل آزاد مردم
مربوطه رد میکند، اما میبینید که در بسیاری از کشورهای مخالف امریکا دقیقا نقطه
متضاد آن را میبینیم و در نهایت دروغ بزرگتری که آستین میدهد و شما میتوانید
دهها مورد و سوژه برای تایید دروغگو بودن وی بیاورید این است که او ادعا کرده
است: « به حقوق همه مردم، بزرگ و کوچک، برای انتخاب دولت خود احترام میگذارد».
همین دروغگویی و نفاق باعثشده تا امریکا در طول چند دهه گذشته دچار بحران شده و
شکستهای متعددی خورده و مردم جهان دیگر امریکا را بهعنوان یک کشور بیطرف و
مدافع ملتها قبول ندارد. ادامه صحبتهای وزیر جنگ امریکا در مورد نظم جهانی و
شرایط آن نیز قابل توجه است که در ادامه میخوانید.
«این هنوز مبنای نظم بینالمللی مبتنی بر قوانین است. این نظمی است که در آن دولتهای
کوچک حقوقی برابر با دولتهای بزرگ دارند. جایی که رفاه بین همه مردم مشترک است،
نه توسط امپراتوریها یا خودکامگان انحصار شود؛ جایی که سلاحهای هستهای مسوولانه
کنترل میشوند، نه برای تهدید جهان». [این دستوری است] که در آن اختلافات با
مذاکره حل میشود، نه خونریزی؛ جایی که حاکمیت احترام میگذارد، نه پایمال کند؛
جایی که غیرنظامیان محافظت میشوند، نه اینکه هدف قرار گیرند؛ و جهانی که در آن
مرزها مورد احترام هستند، نه با زور دوباره ترسیم شوند. ایالات متحده به ایجاد نظم
کمک کرد و مانند پس از جنگ جهانی اول از مسوولیت امنیتی کنار نرفت.
رهبری ایالات متحده به ایجاد نظم بینالمللی مبتنی بر قوانین کمک کرد و رهبری ایالات متحده برای
حفظ آن حیاتی است. و مردم جهان نمیخواهند به عقب برگردند، تا دوران تلخ جدیدی از
آشوب، هرج و مرج و جنگ را تحمل کنند. پوتین
با حمله به اوکراین، پیشنمایشی از «دنیای استبداد و آشفتگی که هیچیک از ما نمیخواهیم
در آن زندگی کنیم، ارائه میکند، و این دعوتی است به جهانی ناامن که در سایه اشاعه
هستهای تسخیر شده است». این به این دلیل است که مستبدان در سراسر جهان در حال
تماشا هستند، و آنها بهخوبی میتوانند به این نتیجه برسند که دستیابی به سلاحهای
هستهای به آنها مجوز شکار میدهد». جنگ پوتین خطر بینظمی را به تمام جهان نشان
میدهد.
بهطور خلاصه، این چالش امنیتی در اوایل قرن بیستویکم
است. یک خطر فوری و تاریخی، اما ما با آن روبهرو خواهیم شد. روسیه قوانین جنگ را
زیر پا میگذارد. اینها فقط خطا
نیستند. اینها استثناهایی از قاعده نیستند. اینها قساوت هستند. رگبارهای موشکی روسیه، اوکراینیهای بیگناه
را بدون گرما، آب و برق رها کرده است. ما شاهد حمله به مدارس بودهایم. کودکان
کشته شدهاند. بیمارستانها بمباران شدهاند. مراکز تاریخی و فرهنگی اوکراین به ویرانه
تبدیل شدهاند. ایالات متحده از درسهای اوکراین برای «تقویت قابلیتهای دفاع از خود شرکا در اقیانوس هند و اقیانوس آرام
استفاده میکند. ما به آنها کمک میکنیم تا چابکتر و انعطافپذیرتر شوند».
هر کس نداند، فکر میکند این صحبتها را وزیر جنگ
کشوری گفته که تا به امروز در هیچ جنگی شرکت نکرده، کشوری را اشغال نکرده و دست به
هیچ جنایتی نزده است. وزیر جنگ امریکا بهدلیل همان نخوت و پررویی خاص امریکاییها
که فکر میکنند جنایتهای خودشان، جنایت نیست و خدمت به بشریت است آن را نادیده میگیرند
و به همین دلیل وقتی از آنها در مورد حمله به عراق، افغانستان، یمن، سوریه،
فلسطین، لبنان، لیبی و ... میپرسید حاضر به هیچ پاسخگویی نیستند. این دمکراسی و
حقوق بشر امریکایی است و این نظمی است که آنها فکر میکنند همچنان باید بماند ولی
مطمئن باشید که ماندنش بسیار سخت خواهد بود.
با این حال، لوید آستین خروجی اندیشکدههای امریکایی
را گفت و به این نتیجه رسیدیم که امریکا بهدنبال حذف سازمانها و نهادهای غربساخته
نیست و فقط دنبال اصلاح ساختار و قوانین آنها است تا کشورهای دیگر مانند چین،
روسیه، ایران یا هر کشور دیگری که قصد دارد دست به تحرکات خارجی بزند از این
قوانین بهرهبرداری مدنظر خود را نداشته باشد. مطالعه در مورد راهکارها، اندیشهها
و رفتارهای امریکا در سطح جهان میتواند نگاه ما را نسبت به آینده کاملا مشخص کند.
این همان موضوعی است که باید مدنظر هر خبرنگار یا تحلیلگر سیاسی قرار بگیرد.