کریم جعفری
10 ماه از جنگ در اوکراین گذشته است، جنگی که از
همان ابتدا ما از آن بهعنوان جنگ غرب علیه شرق، دفاع شرق در برابر تهاجم غرب و در
نهایت جنگ ناتو علیه روسیه یاد کردیم. برخیها به این نامگذاری ایراد گرفتند و
برخی دیگر نیز این جنگ را «حمله روسیه به اوکراین» دانسته، آن را به تعبیر امریکاییها
و انگلیسیها «تجاوز غیرانسانی» یا «حمله وحشیانه» روسیه به اوکراین برشمردند. اما
هر چه زمان میگذرد و هر چه جنگ سختتر و سنگینتر میشود آنچه که ما بهعنوان یک
روزنامهنگار گفتیم بیشتر خودش را نشان میدهد.
واقعیت این است که غرب خودش را از سال 2014 برای
حمله به روسیه آماده کرده بود، پس از کودتا مزدوران غرب در اوکراین و بهدست گرفتن
این کشور، به سرعت ترتیباتی اتخاذ شد تا همه مفاصل این کشور به کنترل وابستگان به
غرب درآمده و کار بهگونهای پیش برود که این کشور پهناور اروپایی بهعنوان یکی از
اصلیترین پایگاههای غرب، بهویژه ناتو برای ورود به روسیه مورد بهرهبرداری قرار
بگیرد. این موضوع اصلا نکته پنهانی نبود و همانگونه که انگلا مرکل، صدراعظم سابق
آلمان گفت، حتی امضای توافقهای مینسک 1 و 2 صرفا برای خرید زمان بهمنظور آماده
شدن برای حمله به روسیه بود.
باوجود این اعترافات، باز هم متاسفانه ذهن آشوبزده
برخی نمیخواهد، بپذیرد که ما در اوکراین شاهد یک بازی عجیب و چندلایه غربیها
برای به زیر کشیدن روسیه بودیم، به زبان سادهتر، آنها میخواستند با پایان
زمستان سال 2022، حمله بهاره خود به دونباس و کریمه را شروع کنند ولی روسها جنگ
را یک ماه زودتر آغاز کردند. دلایل متعددی وجود دارد که نشان میدهد غربیها در
سال 2022 آماده حمله به روسیه میشدند که یکی از آنها خروج عجیب و سوال برانگیز
نظامیان آنها از افغانستان بود، خروجی که باعث کنترل طالبان بر این کشور شد. آنها
ناچار به خروج بودند تا خود را برای جنگی دیگر آماده کنند.
هر چه زمان میگذرد، ابعاد جدیدتری از برنامه امریکا
و انگلیس برای ورود به جنگ در اوکراین آشکار میشود. اینکه از سالها قبل تدارکات
نظامی، آموزش نیروها، تجدید ساختار نظامی و امنیتی اوکراین، جاسوسی از روسیه، تهیه
بستههای تحریمی و فشار اقتصادی، تهیه بستههای تبلیغاتی و ایجاد ایستگاههای
ضدروسی در کشورهای اروپای شرقی، حملات حقوق بشری علیه روسیه و سرانجام نیز دپوی
گسترده سلاح در این کشور که با برگزاری یک انتخابات عجیب که در آن یک دلقک سینما
که دست بر قضا از اقلیت 200 هزار نفری یهودیان اوکراین بود، به سرانجام رسید را میتوان
بهعنوان بخشی از برنامهریزی اعلام کرد.
گذشت زمان، ابعاد پیچیده برنامهریزی غربیها را
نشان میدهد، اینکه اتاق جنگ ناتو چگونه برای حمله و جنگ نقشه کشیده، کار امنیتی و
اطلاعاتی کرده، تدارکات لازم را دیده و در نهایت نیز خود را برای روز صفر مهیا
کرده است. اعتراف نظامیان و عناصر سیاسی و رسانهای غرب به تدارک هشتساله در
اوکراین برای جنگ علیه روسیه همه شک و شبههها را کنار میزند و به ما میگوید که
بازی کثیف غرب، اما با شکست روبهرو شد. آنها در حالی که قرار بود به دونباس و
کریمه حمله کرده و این دو منطقه را اشغال کنند، خود مورد تهاجم قرار گرفته و به
شکل حیرتآوری باوجود هشت سال آمادهسازی اما، به بنبست خوردند.
پیش از این در مورد چرایی به بنبست خوردن ناتو
در جنگ علیه روسیه در اوکراین مطالب و مواردی را قلمی کردهام، اما برای یادآوری
این دو گزاره را باید به یاد داشته باشید که ذهن بیمار مقامات غربی را بهخود
مشغول میداشت: نخست) جنگ بیش از یک ماه طول نخواهد کشید، یا ما دونباس و کریمه را
تصرف میکنیم یا روسها مداخله کرده و ما به عقب بر میگردیم؛ دوم) بستههای
تحریمی و تبلیغاتی که علیه روسیه آماده کردهایم در همان یک ماه تصویب و این کشور
را به لحاظ اقتصادی ورشکسته خواهیم کرد! اما نه آنها به دونباس و کریمه حمله
کردند، نه جنگ یک ماه به درازا کشید و نه روسیه در حوزه اقتصادی ورشکسته و محتاج
شد!
تقریبا همه پیشبینی غربیها در مورد روسیه اشتباه
از آب درآمد؛ روسها خود تهاجم را شروع کردند، آن هم نه در منطقه دونباس بلکه در
گستره بسیار وسیعتری، این حمله باعث شد تا تمرکز نیروهای آموزشدیده اوکراینی و
مربیان غربی آنها که در دونباس حضور داشتند بههم بریزد و تحریمهای اقتصادی نیز
که قرار بود یکماهه روسیه را به غلط کردن بیندازد، مردم اروپا را به شکر خوردن
انداخت. جنگ حالا در آستانه یکسالگی خود قرار دارد و هیچ چشماندازی هم برای
پایان آن، حتی خوشبینترین کارشناسان نیز متصور نیست، اما بهنظر میرسد هر چه
زمان بیشتر میگذرد شاهد اعتراف بیشتر و جالبتر ژنرالهای امریکایی به برنامهریزی
چندساله برای حمله به روسیه در اوکراین خواهیم بود.
نکته جالب این است که امریکاییها این نسخه
امتحانشده در اوکراین را حالا میخواهند در شرق آسیا نیز عملیاتی کرده و با درس
گرفتن از اشتباهات وحشتناک خود (مانند ناتوانی روسیه به حمله در اوکراین و صرف
حمایت از شبهنظامیان دونباس در صورت هر گونه حمله ارتش اوکراین) کرهجنوبی، ژاپن
و تایوان را آماده هر گونه حمله احتمالی چین کنند. در این زمینه در طول ماههای
گذشته توضیحات فراوانی داده و موارد متعددی را مورد اشاره قرار دادهایم، اینکه
طرف امریکایی در حال وارد کردن ارتش ژاپن به دوران جدیدی است که در آن سالیانه بیش
از 86 میلیارد دلار بودجه جنگی تخصیص میدهد، یکی از این موارد است. کره جنوبی و
ژاپن در صورت حمله چین به تایوان علیالظاهر باید وارد عمل شوند.
در این راستا ژنرال ارشد امریکایی در مصاحبه با «فایننشال تایمز» گفت:
فکر میکنید چرا در اوکراین به این حد از موفقیت دست یافتیم؟ بخشی از آن به این دلیل
است که پس از حمله روسیه به اوکراین در ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵، ما با جدیت فراوان
بهدنبال آمادهسازی برای مناقشههای آتی رفتیم؛ از آموزش اوکراینیها و مستقر
کردن تجهیزات لازم گرفته تا مشخص کردن مواضعی که میتوانیم از آنها به اجرا یا
پشتیبانی از عملیاتها بپردازیم. ما این کار را فراهم کردن بسترهای لازم مینامیم.
در ژاپن، فیلیپین و دیگر مناطق نیز مشغول همین کار هستیم.
به بیان دیگر، این ژنرال امریکایی میگوید که امریکا برای چین دام
گسترده تا آن را وادار به حمله به تایوان کند، همانطور که با به راه انداختن کودتای
۲۰۱۴
در اوکراین –که به سرنگونی دولت
وقت حامی مسکو منجر شد– روسیه را وادار به حمله به اوکراین
کرد. بیرمن، فرمانده نیروهای دریایی پنتاگون در ژاپن و فرمانده دسته سوم نیروهای
دریایی اعزامی امریکاست، نیروهایی که تنها نیروی واکنش سریع امریکا در خارج از
مرزهای این کشور هستند. این بدین معناست که در صوررت بروز هرگونه مناقشهای میان امریکا
و چین، بیرمن و نیروهای تحت امرش در خط مقدم آن هستند.
«علاوه بر این، بیرمن اشاره کرد که با همکاریهای صورتگرفته بین امریکا
و فیلیپین، پنتاگون انبارهای تسلیحات و تجهیزات تدارکاتی خود در این کشور را از
پنج انبار به ۱۰ انبار افزایش میدهد. او گفت: این کار باعث میشود که در
آغاز عملیاتهای مختلف، واشنگتن یک قدم جلوتر باشد. طرح امریکا برای جنگ با چین که
«نبرد دریایی-هوایی» نام دارد، شامل حمله هوایی و موشکی گسترده علیه پایگاههای
نظامی و صنایع استراتژیک چین است و کشتیهای جنگی و زیردریاییها نیز در آن دخیل
هستند. پنتاگون بیش از پیش نگران توانایی چین در دفاع از قلمرو خود و اعمال کنترل
بر دریاهای همجوارش شده است».
این پاراگراف آخر را بهخوبی مطالعه کنید؛ امریکاییها نگران این هستند
که چین بتواند از خودش دفاع کند! یعنی آنها فکر میکنند چین دست و پا بسته میماند!
شاید طرف امریکایی فکر کند که چون خاک اصلی خودش دور است از هر مناقشه جنگی نیز
دور خواهد ماند ولی در صورت بروز هر جنگ احتمالی، چینیها کره و ژاپن را با خاک
یکسان خواهندکرد و این دو کشور بخشی از منظومه سرمایهداری غربی را تشکیل میدهند
که در کنار تایوان و استرالیا به شکل موثر در برد موشکی، دریای و هوایی چین قرار
دارند. طرحهای امریکا برای مقابله با چین، قدیمی شده و دیگر این کشور توانایی
مقابله تنهایی با چین را ندارد، مانند حالا که به همراه 32 کشور دیگر با ارتش
روسیه در اوکراین وارد جنگ شده است.