ابوعلی زرینقلم
دوست نداشته و ندارم در مورد برخی مسائل واقعا بنویسم، اما
وقتی ادعاها را میبینم و آن را با واقعیت روی زمین قیاس میکنم اگر ننویسم، به
خودم، مردم و بالاتر از همه کشورم خیانت کردهام. برخی میگویند فلانی چرا در مورد
مسائل داخلی نمینویسی؛ نه اینکه ندانم و خبر نداشته باشم بلکه وقتی بخواهم بنویسم
به مسائل و مواردی میرسم که دهان آدم باز میماند. مثلا فلان معاون، رفیقش را
فرستاده و بدون یک روز سابقه در حوزه پتروشیمی مدیرعامل کرده و طرف هم هر چه رفیق
و فامیل داشته بار زده و با برکناری نیروهای باتجربه به آن مجموعه برده است.
یا برخلاف نص صریح قانون اساسی (ماده 141) و ماده 241 لایحه
قانونی اصلاح قسمتی از قانون تجارت و قوانین مشابه، که میگوید عضویت کارکنان دولت
در هیاتمدیره موسسات عمومی غیرقانونی است، در این حوزه دهها نفر هستند که هم
کارمند رسمی دولت و هم عضو هیاتمدیره شرکتهای خصوصی و عمومی هستند! نمونه عینی
آن، علی نظرپور است که همین دیروز بهعنوان عضو هیاتمدیره پتروشیمی سیراف انرژی
انتخاب شد! کسی هست که بخواهد به این تخلفات رسیدگی کند؟
بارها هم به دوستان اشاره کردهام که با این دست فرمان راه
بهجایی نمیبرید. متاسفانه ادامه سیاستهای دولت قبل در این دولت هم تداوم دارد و
این بیقانونی بهویژه در مراکزی که پول وجود دارد، بیشتر است. شک ندارم که بسیاری
از شما فرد یا افرادی را میشناسید که بدون داشتن یک روز سابقه، بدون داشتن یک روز
تجربه کاری یا حتی مرتبط بودن رشته به عضویت در مجموعههای مختلف درآمده و همه هم به
کسی یا جایی وصل هستند. وقتی هم اطلاع میدهیم، میگویند مگر فضولی! بله ما فضول
هستیم و بد رقم هم فضول هستیم.
من یکی لااقل دعوای خودم را ندارم، چون نه کارمند دولت هستم
و نه شرکت دارم، نه وابسته به مجموعه اقتصادی یا جایی هستم، اما باید از نیروهای
متخصص، فهمیده و باسوادی که میتوانند چرخ مملکت را بچرخانند دفاع کنم. این نمیشود
که ما در روزهای سختی و بحران که مدیرانعامل شرکتها و اعضای هیاتمدیرهها در
سایه نشسته بودند و روشنایی را میپاییدند وسط میدان دعوا کنیم و آنها منتظر
نتیجه بمانند و حتی یکی از آنها در مورد حوادث رویداده اظهارنظر نکنند، اما
امروز که تخلفات اینها را میبینیم سکوت کنیم، اینجا سکوت چیزی برابر با خیانت به
ایران عزیز است.
علی نظرپور فقط یک مثال است، فقط یک نمونه از کسانی است که
در این سیستم حقوقبگیر دولت هستند (طرف کارمند شرکت صنایع ملی پتروشیمی است) هم
شرکت خصوصی دارد و هم در چند جا عضو هیاتمدیره شرکتهای خصوصی است! این چه قانون
و این چه عدالتی است؟ چرا وقتی یک جوان بخواهد سر کار برود هزار و یک بهانه برایش
جور میکنید، هفت جدش را از قبر در میآورید، اما برای این افراد که بالاخره دمشان
به یک جایی گیر کرده و پلههای ترقی را هشت تا یکی «تی» کشیدهاند، اگر کسی سوال
کند، بپرسد و خواهان اجرای مّر قانون شود، گناه کبیره کرده است؟
همه امیدوار بودند که در دولت سیزدهم که شعارش مبارزه با
فساد و بیقانونی باشد، شاهد این مهم باشیم! هر چند شخص رئیس دولت دارای چنین
خصیصهای است و در مورد خودش نمیتوان شبههای وارد کرد، اما بلافاصله بعد از خودش
همهچیز خراب است و او هم باوجود هزاران شرکت و مجموعه نمیتواند یکی یکی چک کند
که کی کجا رفته، کی کجا بوده و هزار و یک مساله دیگر! اینکه ریشههای قانونگریزی
که در دولت قبل وجود داشت و ما بارها آن را فریاد زدیم همچنان جوانه میزند بدون
شک برای مردم قابل تحمل نیست. مردم گرانی، تورم، بیکاری، گرسنگی و هزار و یک مشکل
دیگر را که به «تحریم» گره زدهاند، تحمل میکنند، اما این یکی را نه!!
این مسائل که دیگر ارتباطی با تحریم ندارد! باور کنید یکی
از معاونان بیسواد رفیق بیسوادتر از خودش را برداشته و بهعنوان مدیرعامل یکی از
پتروشیمیها منصوب کرده است! همه نیروهای باتجربه در این مجموعه معترض شدهاند،
اما مدیرعامل همه را تهدید میکند: خودم به فلانی زنگ میزنم، خودم با فلانی در ارتباط
هستم، خودم فلان کار را میکنم و آن مجموعه صنعتی را که متعلق به فرهنگیان است را
هم به قهقرا برده است! اما آیا برای جناب معاون مهم است؟ او فقط همین که توانسته
این رفیقش را مانند همشهریهایش در مراکز مهم به کار بگمارد، برد بزرگی بوده است!
بهعنوان یک روزنامهنگار وقتی حجم افراد بیسواد (دیپلمه)
و حتی کسانی که مثلا لیسانس پرستاری دارند را میبینم که پشت سر هم دارند پست میگیرند
و بعد هم انتظار است که قطار اقتصاد کشور حرکت کند، حیرتزده میشوم!! نه همین روز
دوشنبه رهبر انقلاب گفتند که 10 سال عقب هستیم؟ فکر میکنید دلیل این عقبماندگی
چیست؟ اصلا برای افرادی که در فکر پر کردن جیب نامبارک خود هستند، این مساله اهمیت
دارد؟ اصلا برای آنها مهم است که کشور 10 سال عقب افتاده است؟ اینها پولشان را
میگیرند و در اروپا و امریکای شمالی سرمایهگذاری میکنند و بعد هم با ریش
منافقانه خود به ریش 90 میلیون ایرانی میخندند!
بارها نوشتم که باید در وزارت خارجه را گل گرفت، بهنظرم
باید درِ وزارت نفت را هم گل گرفت؛ فکر میکنید خیلی بهتر از دوران زنگنه است؟
بروید آنجا و نگاه کنید که فانوس دست گرفتهاند و دنبال بیژن نامدار میگردند!
بروید زیر مجموعهها، معاونتها و هلدینگها را نگاه کنید که چگونه رانت از سر و
روی آنها میبارد. اگر فکر میکنید مردم خبردار نمیشوند، مردم نمیفهمند یا مردم
مهم نیستند، اشتباه میکنید؛ مردم بسیار بیشتر از بسیاری از شماها میفهمند و درک
میکنند. فقط صبرشان زیاد است. نمیدانم خروجی این نوشته چه خواهد شد، اما باز هم
خواهم نوشت.