در طول یک سال و دو سال به وجود نیامدهاند و به همین سرعت هم از بین نخواهند رفت. بر اساس اصول علمی، کسی در کار خود موفق است که بتواند مشکلاتش را درک کند، بشناسد و برای درمان آن دنبال راه چاره باشد، اما آیا پس از 37 سال برای خودمان آسیبشناسی کردهایم؟ به خودمان اجازه دادهایم که نقاط ضعف و قوت خود را مشخص کرده و به پیش برویم؟ آیا این اجازه را یافتهایم که صراحت راههای عدم توسعه را مرور کرده و بدون آنکه دنبال مقصر بگردیم، خودمان را مقصر کنیم و از خودمان شروع کنیم؟
بدون شک آنچه انقلابیون سال 57 و بنیانگذار انقلاب میخواستند این نبود. آنچه در آن روزها ما به آن فکر میکردیم وجود جزیرههای متعدد قدرت، فساد رخنه کرده در جزئیترین موارد اقتصادی کشور، قاچاق گسترده و بیسابقه در سطح کشور، سیستم بانکداری عجیب و غریب و خاص، جایگزینی روابط به جای ضوابط، گم شدن شایستهسالاری در روندهای جاری کشور و حتی امروز که به انتخابات مجلس هفتم میرسیم، درمانده شدن برای پیدا کردن یک نفر که لیاقت رای دادن داشته باشد.... اینها مسائل کوچکی نیست که بتوان بهسادگی از کنار آن گذشت.
آنچه پدران ما در انقلاب 57 میخواستند و امروز فرزندانشان با آن دست و پنجه نرم میکنند تا حداقلهای زندگی را داشته باشند، در حالی که میبینند برخیها از خوان نعمت بیتالمال کرور کرور درآمد دارند و فاصله بین فقیر و غنی روز به روز بیشتر میشود، شاید سادهترین دلیل باشد تا نگاهی به پشت سر انداخته و اهداف و آرمانهای انقلاب را بار دیگر مرور کنیم و دنبال راه چاره بگردیم.
شک نداشته باشید با این مسیری که در حال عبور از آن هستیم، در افق 1404 فقط کشورهای منطقه درجا بزنند که از آنها عبور کنیم، تا زمانی که زبان احترام به یکدیگر را فراموش کنیم و ندانیم که همه چیز را همه دارند و نه یک نفر و باید با دنیا ارتباط داشت تا موفق شد، کشورهای همسایه از ما گامهای بسیار بیشتری جلو افتادهاند و ما همچنان در حال دویدن هستیم.