bamdad24 | وب سایت بامداد24

کد خبر: ۴۴۰۵
تاریخ انتشار: ۱۸ : ۲۰ - ۱۴ تير ۱۳۹۵
آقا من اصلا کار ندارم اما از روزی که اومدم و تو این گوشه کنج عزلت گرفتم و در تاریکی نشستم و روشنایی را پاییدم، فهمیدم باید خیلی چیزهای دیگر را هم بپام، یعنی مراقب کنم، یعنی به قول فرنگی‌ها چک کنم و به قول برخی‌ها بشینم و زاغ سیاه چوب بزنم که چه خبره.
امین بندری: آقا من اصلا کار ندارم اما از روزی که اومدم و تو این گوشه کنج عزلت گرفتم و در تاریکی نشستم و روشنایی را پاییدم، فهمیدم باید خیلی چیزهای دیگر را هم بپام، یعنی مراقب کنم، یعنی به قول فرنگی‌ها چک کنم و به قول برخی‌ها بشینم و زاغ سیاه چوب بزنم که چه خبره.
دیگه همتون هم از این خان عموی بزرگوار و والا مقام اینجانب امین بندری مشهور به صاحب شش دنگ «بامدادیه» آشنا هستید و نیازی هم نیست که در این مورد چیزی بنویسم. این خان عمو که کلا در نقطه تفکرات سیاسی بنده قرار دارد و اگر نبود نسبت نسبی تاکنون جنگ 30 ساله میان ما و ایشان درگرفته بود، بعضی اوقات حرف‌هایی می‌زند که در گلستان سعدی هم نمی‌توان پیدا کرد، کلا نصف سوژه‌هایی که حضرتمان در این ستون فخیمه کار می‌کند، راپورت‌هایی است که اگر تلفنی نشود، از طرق دیگر، به‌خصوص پست الکترونیک، تلگرام و پیامک تا دم در روزنامه و گاهی اوقات هم تا پشت در هم می‌فرستد.

دیروز یکی از این روزها بود که زنگ زد و گفت: می‌گم تو خبر نداری که حاکم کل ایالات بوشهر و همه دهات‌هایش تو ماه مبارک افطاری داده یا نه؟
گفتم: والله خبر ندارم، اگه هم افطاری داده بود که ما رو خبر نمی‌کرد و اگه هم خبر می‌داد ما نمی‌رفتیم.
گفت: به‌نظرت زشت نیست یه آدمی که مدعی پول‌داری و استانداری داری و از این جور حرف‌هاست یه افطاری هم نده؟
گفتم: من که کلا تو دو تا افطاری رفتم. جفتش هم پای اذون رسیدم، مرغ و برنج هندی رو نیم‌بند زدم و در رفتم، حالا اگه افطاری نداده، حتما یا پول نداشته یا اینکه سعی کرده خرج ایتام کنه.

خان عمو که فکر می‌کرد دارم دستش می‌ندازم، یهویی عصبانی شد و گفت: بچه دارم باهات جدی صحبت می‌کنم تو چرا من و مسخره می‌کنی؟
گفتم: والله بالله دارم جدی می‌گم، خو طرف دلش نیومده افطاری بده یا اصلا به افطاری دادن اعتقادی نداره یا اینکه فقط دوس داره بهش افطاری بدن، تقصیر من چیه؟
گفت: تقصیر تو اینه که حواست به من نیست، اگه حواست بود بهتر می‌شد. تو این چند وقتی که نبودم تو چند تا استانی که رفتم، دیدم این حضرات مسوولان افطاری دادن، گفتم شاید اینجا هم داده باشند و خواستم خبردار شده باشم.
گفتم: خان عمو، پول بیت‌الماله، قرار نیست که کسی با پول بیت‌المال افطاری بده، همین خودتون عیب می‌کنید.
گفت: این همه پول که از دهیاری‌های بدبخت گرفتن چی شد پس؟
گفتم: مگه چیزی بهت نماسید، خان عمو احتمالا دادن به طرح امید اشتباهی و رفت... برو تازه مرحله دومش هست تا تموم نشده وایسا تو صف... 

برچسب ها: بامدادیه ، طنز
نام:
ایمیل:
* نظر: