bamdad24 | وب سایت بامداد24

کد خبر: ۴۵۴۴
تاریخ انتشار: ۵۲ : ۲۰ - ۲۶ تير ۱۳۹۵
آقا ما چهارشنبه‌ای یه مرخصی یک روزه از آقای سردبیر و مدیرمسوول گرفتیم و رفتیم که یه سری به این خانواده محترم بزنیم و بعد از مدت‌ها حالشون رو بپرسیم.
امین بندری: آقا ما چهارشنبه‌ای یه مرخصی یک روزه از آقای سردبیر و مدیرمسوول گرفتیم و رفتیم که یه سری به این خانواده محترم بزنیم و بعد از مدت‌ها حالشون رو بپرسیم. هوا که چه عرض کنم، مثل جنگل‌های شمال که یه عده‌ای وسط دعوا ول می‌کنن و می‌رن نبود. ما هم مثل بعضی‌ها پول نداریم که با هواپیما بریم و بعد هم واسه اینکه یه وقتی فقیر فقرا کنارمون بنشینند و لباسشون بهمون بخوره بلیط دو نفره بگیریم و دستور بدیم که صندلی بغلی رو هم تخلیه کنند، بنابراین رفتیم سر برج وایسادیم که بریم ولاتمون.
ساعت 9 بود، 10بود، کی بود هی چی وایسادم که یه ماشین بیاد ما رو تا تا دشتستان بزرگ ببره، نبود که نبود، دیگه داشت عرق تو کف پام در میومد ما هم که ماشالله عینکی و عرق مدام تو این چش و چال ضعیفمون می‌رفت و می‌سوخت.... دیدم یه پراید وایساده می‌گه من تا شبانکاره می‌رم، اگه میای، بیا تا بریم... دیدم شیشه‌هاش پائینه، گفتم اگه کولر روشن می‌کنی، میام. گفت: پول بیشتر می‌گیریما، گفتم نه بابا برو، میخوای خودت خنکت بشه، پولشم از ما بگیری، گوش‌دراز گیرآوردی؟

گفت: حالا بیا با هم صلاح می‌ریم، گفتم، نه، اول روشن کن، بعد می‌ریم. خلاصه سوار شدیم و یکی دو تا داد دیگه زد و از آبپخش هم مسافر گرفت و دو سه نفری رفتیم و دل و به دریا زد در حالی که کولرش رو هم روشن می‌کرد، گفت: هوا هم خوبه‌ها...! بعد دید سه نفری داریم زیر چشمی نگاش می‌کنیم بی‌‌خیال شد و گفت: انشالله به‌زودی با ماشین خارجی می‌ریم منطقه و کولرش هم خوب کار می‌کنه.
از اونجایی که حقیر دستی در روزنامه‌نگاری و نوشتن دارم، نکته را گرفتم و خطاب به این راننده محترم گفتم: نه باباجون، اگه هفت‌تا منطقه آزاد هم بشه، باز هم تو پراید سواری و کولرش هم نمی‌زنی، بعدش هم کو تا منطقه آزاد؟ تو دلت نمیاد کولرت روشن کنی اون وقت میری ماشین خارجی سوار می‌شی؟
گفت: آقای استاندار قول داده که حتما درستش می‌کنه!
گفتم: حتما هم تو و فامیلات میان و توش سرمایه‌گذاری می‌کنین. تو همین الان دو تا مسافر درست گیرت نمیاد بری ولات که پول بنزینت در بیاد، اون وقت تو منطقه آزاد می‌خوای چکار کنی؟

گفت: والله هیچی، یه سه چار تا زمین با چند تا رفیق داریم خریدیم و ان‌شاءالله آزاد شد چند برابر بفروشیم و بریم بویری یه چاهاوی بخریم و سی خومون تفریحات سالم داشته باشیم.
گفتم: ها نه، فقط همی کارم کنین، چی دیه خود بلد نیسی، باد کولر ری خوت نذار، ای حرفل هم نزه که وت می‌خندن... فعلا بیل تا خرشه بسونن، بعد... 

برچسب ها: بامدادیه ، طنز
نام:
ایمیل:
* نظر: