کریم جعفری:
لبنان پس از سالها درگیری بالاخره روز گذشته رئیسجمهور جدید خود را شناخت، ژنرال میشل عون بهعنوان سیزدهمین رئیسجمهور این کشور با حضور در پارلمان با رای اکثریت نمایندگان پارلمان این کشور سوگند یاد کرد تا فصل جدیدی در قدرتنمایی محور مقاومت در منطقه شروع شود. آنچه در طول روزهای گذشته در لبنان برای انتخاب رئیسجمهور جدید روی داد، مقدمهای بسیاری طولانی دارد که ریشههای آن به سال 2005 و ترور رفیق حریری در وسط بیروت باز میگردد. از زمان تاکنون لبنان روی خوش ندیده است، با وجود توطئههای سنگین محور عربی – غربی که با دادههای اطلاعاتی رژیم صهیونیستی تقویت میشد، مردم این کشور توانستند بحرانها را یکی پس از دیگری پشت سر بگذارند تا به این ترتیب رئیس جدید جمهوری را بشناسند.
لبنان با حرکت در دو جریان 14 مارس و هشت مارس، رسما به یک دو قطبی بزرگ تبدیل شد. در یکسو ایران بههمراه سوریه قرار داشت و در سوی دیگر هم امریکا، اروپا، رژیم صهیونیستی، بیشتر کشورهای عربی و ترکیه قرار داشتند. با وجود پول بسیار زیاد، عِدّه و عُده جریان 14 مارس، اما هدایت دقیق و مثالزدنی دبیرکل مقاومت اسلامی و همچنین همگرایی درونی این جریان باعث شد تا آنها باوجود توطئههای بسیار زیاد طرف مقابل، از همه سختیها با قدرت عبور کرده و امروز بتواند رئیسجمهور پیشنهادی خود را راهی کاخ بعبدا کند.
خالی ماندن پست ریاست جمهوری که نقش متعادل کننده جریان سیاسی این کشور را بر عهده دارد، تقریبا باعث فلج شدن روند سیاسی کشور میشود کما اینکه در دو سال و نیم گذشته نبود اتفاق نظر میان جریانهای سیاسی و خالی ماندن کرسی ریاستجمهوری باعث شد که انتخابات پارلمانی و به تبع آن انتخاب نخست وزیر جدید و کابینه جدید نیز به تعویق بیفتد.
میشل عون که از دشمنان سرسخت اسرائیل در میان سیاستمداران لبنانی محسوب میشود، درباره رژیم صهونیستی هم میگوید که هرگز اجازه نمیدهیم که حتی یک وجب از آب و خاک لبنان در اشغال اسرائیل بماند و این رژیم منابع ما را غارت کند.
با این حال، انتخاب عون جدا از آنکه یک معامله سیاسی داخلی باشد، یک معامله بینالمللی بود. از آنجایی که سعودیها پس از ناکامی در تقویت جریان 14 مارس باوجود میلیاردها دلار هزینه ناچار شدند این کشور را ترک کرده و بیش از این خرج روی دست خود نگذارند، عملا پرونده به مبادلهای میان ایران با فرانسه و امریکا تبدیل شد. به باور نگارنده آمدن عون در واقع معاملهای میان تهران و واشنگتن بود، چرا که امریکاییها به مانند سعودیها نمیتوانستند در لبنان دخالت کنند و از سوی دیگر هم عون یک فرد مسیحی بود که مشکلی با کشورهای غربی ندارد، او یک لبنانی ملیگرا است که با تهران و دمشق دوست است و به مقاومت باور دارد، از اینرو باید گفت که امریکاییها در این زمینه دنبال پر کردن خلأ حضور نداشتن سعودیها بودند و از سوی دیگر بهنظر میرسد که کاخ سفید نمیخواست لبنان را به محل بازی فرانسویها تبدیل کند.
با این حال، حضور میشل عون در کاخ بعبدا نقطه عزیمت جدیدی در عرصه سیاسی لبنان است، رسانههای جریان 14مارس در طول یک سال گذشته یکی پس از دیگری تعطیل شدهاند و شرکت «اوجیه» که سعد الحریری از پدر به ارث برده بود هنوز نتوانسته مطالبات خود را از ریاض بگیرد و عملا بهعنوان پشتیبان مالی دهها شبکه رادیو تلویزیونی، سایت و روزنامه خبری تحلیلی به حاشیه رفته است. از سوی دیگر، رسانههای جریان هشت مارس باوجود بودجه و نیروی کمتر به دلیل واقعگرایی در عرصه گفتار و عمل تاثیر بسیار بیشتری دارند.
در پایان باید تاکید کرد که محور مقاومت با تثبیت خود در لبنان، با خیال بسیار راحتتری میتواند مسائل دیگر را رصد کند، هر چند که لبنان کشور پیچیده و بسیار عجیبی است و پیشبینی کردن آن سخت است.