بامدادجنوب- سیدعلی موسوی:
پس از آزادسازی حلب همه میدانستند این آزادسازی دقیقا چه ابعاد گستردهای از موفقیت را در بردارد اما کسی گمان نمیکرد این پیروزی بزرگ جبهه مقاومت چنان تاثیری داشته باشد که سفیر روسیه را در قلب ترکیه به کام مرگ بکشد.
آزادی شهر حلب برای جبهه مخالف، آنقدر سنگین است که سفیر یک کشور به دست یک نیروی امنیتی کشور میزبان آشکارا مقابل دوربین خبرنگاران ترور میشود و بدتر آنکه این کار را تروریستهای درون سوریه تحسین میکنند. فضای غبارآلود سیاسی منطقه که اوایل بحران سوریه بر منطقه حاکم شده بود، دیگر شفاف شده است. اگر تا سه چهار سال گذشته بخش بزرگی از افکار عمومی غرب آسیا، آشکارا صفبندی و موضعگیری نمیکرد، امروز بهسادگی از یکی از طرفهای درگیر در سوریه جانبداری میکند حتی اگر عملش تجسم واقعی تروریسم باشد.
کار به جایی رسیده که «سفیر» کشوری، در کشوری دیگر در مراسمی رسمی ترور میشود و یک عده سوت و کف میزنند و عدهای دیگر آن را تروریسم آشکار میدانند. برای ذکر نمونه، حساب جری ماهر لبنانی که خود را خبرنگار میداند (اما بسیاری، به مزدور بودن او تصریح میکنند)، از قاتل سفیر سوریه به نام «جوان خوشتیپی که شهید شد» یاد میکند و توییت او بیش از هزار بار بازنشر و «پسندیده» میشود.
ترور سفیر روسیه نشان از بزرگی حادثه «آزادی حلب» دارد. نشان میدهد ذهن بخشی از مردم منطقه، بر اثر تبلیغات دروغ، چقدر مشوش و متوهم است و این تشویش و توهم چه خطر بزرگی را متوجه منطقه کرده است. کسانی که رجب طیب اردوغان با کمک امپراتوری رسانهای عربستان سعودی، حدود شش سال است به آنان وعده اقامه نماز در مسجد اموی دمشق را داده، نه تنها مسجد اموی دمشق، که دستشان را از مسجد اموی حلب هم کوتاه میبینند و تحمل بر باد رفتن رویاهای پنج شش ساله برایشان گران است.
رئیسجمهور ترکیه نمیتواند با تسلیت گفتن به ولادیمیر پوتین و حتی قبول شراکت مسکو در تحقیقات این ترور، خود را مبرا کند. قاتل سفیر، اهل شهر «آیدین» در غرب ترکیه است و هیچ نسبتی با کُردها در شرق و جنوب شرق ترکیه ندارد که بگویند او عضو پکک بوده است. قاتل سفیر روسیه، یکی از هزاران نفری بوده که پس از حوادث کودتا (در ترکیه) تحت بازجویی قرار گرفته و بازجوها به این نتیجه رسیدهاند که او ارتباطی با جماعت «گولن» ندارد، پس اینکه سران ترکیه بگویند جماعت گولن مسبب این حادثه است، یک فرافکنی کاملا آشکار است.
قاتل سفیر روسیه، ظاهرا یک نیروی امنیتی مورد اطمینان بوده به طوری که در ماموریتهای حفاظتی در جمعهای سخنرانی رئیسجمهور بارها شرکت داشته و حتی در حزب حاکم (عدالت و توسعه) نیز فعال بوده بنابراین او عضوی از نظام اردوغان است. مهمتر از مسائل ذکر شده، امضای قاتلان سفیر روسیه پای صورتحساب ترور سفیر است؛ شعری که قاتل سفیر روسیه بلافاصله پس از خالی کردن گلولههای کلت کمریاش در کمر و پشت سفیر روسیه، سر داد و گفت «نحن الذین بایعوا محمدا...علی الجهاد...» همان امضایی است که اردوغان از بعد از سرنگونی دولت محمد مرسی در پای سخنرانیهای خود زده است.
این بیت، مطلع شعری است که جماعت اخوانی مورد حمایت ترکیه در مراسم رسمی خود میخوانند. همان اخوانی که ترکیه برای خاطر آنان رئیسجمهور فعلی مصر را رسما کودتاچی خواند و تنشهای متعددی با دیگر کشورهای منطقه برای خود ایجاد کرد. مسبب وضع آشفته منطقه، نتیجه تبلیغات دروغ شش ساله ترکیه، عربستان و قطر به پیروی از امریکا علیه سوریه، ایران و روسیه است که گمان میکنند سوریه محل مسلمانکُشی شده و کسی که سفیر روسیه را ترور کند، در حقیقت با رسول خدا (ص) بیعت کرده و انتقام خون مسلمانان حلب را گرفته است. ترکیه که وضع امنیتی خود را آشفته میبیند، به جای ادامه سیاست دنبالهروی از سیاست امریکا، بهتر است به دوگانگی فعلی پایان دهد. بهتر است هر چه زودتر هرگونه حمایت از گروههای تروریستی را که «معارض میانهرو» میخواند، پایان دهد و همان سیاست «صفر مشکلات» را با همسایگان در پیش بگیرد. از طرفی دیگر، روسیه از یک سوراخ دو بار گزیده شد و طبیعتا بار دوم بدتر از بار اول.
خلبان و سفیرش بهسادگی کشته میشوند و اردوغان صرفا عذرخواهی میکند و مدتی بعد دست دوستی دراز میکند. آنکارا با متحدانش از سادهاندیشی مسکو استفاده میکنند و قطعنامه ورود ناظر به حلب تصویب میکنند و هزاران تروریست را که قرار است در جایی دیگر از استان حلب یا ادلب دوباره علیه دمشق و مسکو به کار گرفته شوند، از شهر حلب خارج میکنند. زمان آن رسیده است که مسکو گزینه موسوم به «مذاکره سیاسی» را از روی «میز میدان نبرد» که حرف اول و آخر در آن را «مقاومت» میزند، بردارد و به پیشنهاددهندگان این گزینه کاملا «بیاعتماد و بدبین» باشد تا اهداف «مقاومت» و «منافع مردم منطقه» محقق شود؛ همانطور که شهر حلب پس از چهار سال، با «مقاومت» آزاد شد؛ حادثهای که بیشتر از آنچه فکر میکردیم بزرگ است.