دکتر ابراهیم یزدی درگذشت. سیاستمداری که در میانه عمر خود و اول عمر انقلاب اسلامی نقشی مهم در برقراری جمهوری اسلامی ایفا کرد، در 86 سالگی چشم از جهان فروبست. آنچه در ادامه خواهد آمد، برداشتهای یک درس خوانده رشته تاریخ از یک سیاستمدار با ثبات است. تفکری که ابراهیم یزدی به آن تعلق داشت، ملی مذهبی بود، همان چیزی که این روزها ما در جامعه از آن به عنوان اندیشه ایرانی اسلامی یاد میکنیم، متاسفانه این روزها کمتر کسی حاضر است بگوید که تفکر ملی و مذهبی دارد، در حالی که این تفکر بار منفی به همراه ندارد و همواره دو بازویی که ایران را در طول هزارههای خشمگین تاریخ نگه داشته، همین تفکر بودهاست. ایران بدون مذهب شیعه هویت ندارد و شیعه هم بدون ایران نمیتواند خود را تعریف کند و بهنظر من ما ایرانی مسلمان داریم.
در طول دورانی که در یکی از مراکز اسنادی کشور کار میکردم و صدها ساعت خاطره، صدها سند و تاریخ شفاهی انقلاب را مرور کرده و میخواندم، کمتر خاطرهای بود که از دانشجویان انقلابی کشور نقل شده باشد و اسمی از ابراهیم یزدی در آن نباشد. کسانی که اسناد ساواک را مطالعه کرده و در مورد انجمنهای اسلامی دانشجویان خارج از کشور اطلاعاتی دارند میتوانند بر این ادعا صحه بگذارند. یزدی در سالهایی که به امریکا برای ادامه تحصیل رفت، از همه دانشجویان اعزامی کشور به امریکا سن و سال بالاتری داشت. همین مساله باعث شد تا خیلیها حرمت و احترام ویژهای نسبت به وی داشته باشند. داستان انجمنهای اسلامی دانشجویان مسلمان که پس از آن انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی از آن الگوبرداری شد، باعث ارتباطات بسیاری میان خیلی از چهرههای سیاسی جهان اسلام شد. نمیتوانم در این مخلص همه چیز را برشمرده و مورد اشاره قرار دهم و توصیه میکنم که حتما نه تنها خاطرات مرحوم یزدی، بلکه خاطرات هر یک از سیاستمداران ایرانی پیش و پس از انقلاب را مطالعه کنید تا دریچههای جدیدی از شناخت چهرهها و رابطهها روی شما باز شود.
یک بار کتابی عربی در مورد ارتباط اخوان المسلمین و انقلاب اسلامی ایران که در مصر منتشر شده بود را میخواندم – متاسفانه اسم کتاب را فراموش کرده و فکر هم نکنم به فارسی ترجمه شده باشد – در آن کتاب نکات برجستهای در مورد ارتباط میان انقلابیون ایرانی و دانشجویان اخوانی منتشر شده بود. لازم به ذکر است که جماعت اخوان تنها جریان سیاسی بودند که در سالهای 1950 به بعد توانستند که طیف وسیعی از نخبگان و دانشجویان عربی و اسلامی را گرد خود جمع کنند. دانشجویانی که بعدها هر کدام در کشورهای خود مصدر امور مهمی شدند. در این کتاب نوشته شده بود که ابراهیم یزدی رابط انقلابیون ایرانی و رهبری جماعت اخوان المسلمین بود، به ادعای نویسنده این کتاب حتی روزی که یک هواپیمای ایرباس شرکت ایرفرانس از پاریس به سمت تهران چارتر شد تا امام خمینی (ره) و یارانش را از پاریس به تهران منتقل کند، هزینه پرواز را اخوانالمسلمین متقبل شدند و البته من هم سندی در کشور ندیدم که چنین نکتهای را تکذیب کند و کسی هم در کشور نگفت که هزینه این پرواز را آنها پرداخت کردهاند.
ارتباط با اخوانیها تاثیر شگرفی در اندیشهها و تفکرات اعضای نهضت آزادی و بخش عمدهای از ملی مذهبیهای کشور که با آنها مرتبط بودند، گذاشت. هنگامی که تحولات اخیر در منطقه آسیای جنوب غربی و شمال آفریقا شروع شده بود، بهعنوان یک محقق ساده در این حوزه بر این باور بودم که اخوان المسلمین مصر درست مانند نهضت آزادی ایران رفتار خواهند کرد و اخوان المسلمین سوریه هم مانند سازمان منافقین. تفاوت هم کاملا مشخص بود، در میان مصریها اندک کسی در کادر رهبری جماعت به تفکر مسلحانه باور داشت، آنها هر چه که بودند، باز هم در کشور خود ماندند و با وجود آنکه با یک انقلاب معکوس روبهرو شدند، اما حاضر به ترک کشور نشدند.
با این حال، اخوانیهای سوریه گروهی مزدور و وابسته از آب درآمدند که کاملا تحت سیطره و نفوذ اخوانیهای ترکیه قرار داشتند و دست به سلاح برده و برخی از آنها چنان در حلقه افراط فرو رفتند که وهابیت را هم رو سفید کردند. برای تحلیل مسائل سیاسی و فکری بهباور نگارنده باید عقبه افراد و گروهها را مطالعه کرد. مرحوم ابراهیم یزدی از طریق انجمن اسلامی دانشجوبان جهان اسلام با خیلی از شخصیتهای سیاسی دهههای بعد آشنا شد که شاید یکی از آنها مهاتیر محمد نخستوزیر معروف مالزی باشد...
ابراهیم یزدی در طول دوره حیات خود و پس از مجلس اول شورای اسلامی که دیگر تایید صلاحیت نشد، به مانند بسیاری دیگر که با اندک بیمهری یا تلنگری از کشور خارج شده و نقش اپوزیسیون را ایفا میکردند، این کار را نکرد و در کشور ماند، چرا که آنها ایراندوست بودند و میخواستند در کشور خود بمانند. این الگوی رفتاری را خیلیهای دیگر هم دارند. متاسفانه ما در حق بسیاری از کسانی که حق بزرگی در گردن ما داشته و دارند، کملطفی میکنیم و پس از مرگشان آنها را در صفحه اول روزنامه مینشانیم. ابراهیم یزدی و طیف او یک ویژگی خاص دیگر هم داشتند که امروز گمشده انقلاب اسلامی است، سلامت نفس و سلامت اقتصادی. این سلامت مورد تاکید و تایید همه بود و باعث شد تا آنها با کار اقتصادی سالم و در حلقه محدود خود به فعالیت ادامه دهند.
شاید خیلی بر رفتارها و شیوههای ابراهیم یزدی خرده گرفته و او را به هر دلیلی بنوازند، اینها همان جماعتی بودند که از مرگ آیتالله هاشمی هم خوشحالی کردند و کلا از مرگ خوشحال هستند. مرگ دیر یا زود در خانه همه را میزند. ابراهیم یزدی را 86 ساله و هاشمی را 82 ساله میبرد، مهم این است که بعد از مرگ چگونه از ما یاد کنند. قضاوتهایی که تاریخ میکند با قضاوتهایی که افراد نان به نرخ روز خور میکنند، زمین تا آسمان متفاوت است.