بامداد 24 : تفاوتی نمیکند کجا زندگی کنی؛ شهری کوچک یا کلانشهری پرجمعیت. در گذر از خیابانهای شهر منظرههایی بد یا خوب، زشت یا زیبا همچون فیلمی بلند با موضوعهای گوناگون از برابر چشمانت گذر میکنند؛ از هیاهو و خندههای کودکی در بازی تا خواب پر از درد دختربچه فالفروش؛ از شلوغیهای بیپایان روزمره تا فریادهای بلند حراجی پیرمرد دستفروش و هزاران تصویر تیره و روشن و سیاه و سفید و داستانی که هر روز تکرار می شود.
در این میان بازار بزرگ دستفروشی و همهمه و شلوغی جمعیت خریدار و برخوردهای همیشگی ماموران شهرداری با این امر نیز پردهای دیگر از نمایش پیوسته روزمرگیهای شهرها شده است، بیآنکه کسی برای آن چارهای یافته و مساله را حل کند.
دستفروشی بهعنوان یک ویژگی یا گوشهای از نازیباییهای شهری بیش از هر چیز پدیدهای اجتماعی است که پیامد و معلول پیچیدگیها و ناموزونیهای جامعه به شمار میرود. این پدیده نه معلول علتی خاص بلکه پیامد زنجیرهای از علل و عوامل گوناگون، پیوسته و ساختاری ناهماهنگ است که دست به دست هم داده و موجب شکلگیری این پدیده ناخوشایند اجتماعی شده است.
ریشههای این پدیده نه فقط در خود فرد و خانواده و طبقه اجتماعی او بلکه در زیرساختهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعه نهفته است و از این رو برطرف کردن آن نیازمند چاره جویی بنیادی و کارشناسانه است و نمیتوان تنها با برخوردهای سلبی و تنبیهی راه به جایی به ببرد.
باور به اینکه دستفروشان با فرار از پرداخت مالیات و... موانع زیادی را بر سر راه پیشرفت اقتصادی جامعه ایجاد میکنند موضوعی است که نمی توان آن را نادیده گرفت اما باید پرسید که این مساله چرا در جامعه به وجود آمده است؟ بیکاری، نداشتن مهارت، بیسوادی، درآمد پایین، مهاجرت، فقر و ... از علل و عوامل شکلگیری دستفروشی در جامعه شناخته میشوند اما این مجموعه خود پیامد عللی بالاتر همچون ضعف عملکرد اقتصادی از یکسو و نابرابریهای اجتماعی-اقتصادی و نبود مدیریت کارآمد در برقراری عدالت اجتماعی و توازن در نظام توزیع چندگانه جامعه از سوی دیگر است.
به گزارش ایرنا، نبود توازن در هدفگذاری، برنامهریزی و پیادهسازی سیاستهای توسعهای، ناکارآمدی مدیریتی و ناهماهنگی ساختارهای اجتماعی و اقتصادی و بهدنبال آن شکلگیری و افزایش نابرابریها در نظامهای تولید، توزیع و بهرهمندی اجتماعی، موجب میشود روز به روز عمق شکافهای شغلی، درآمدی و رفاهی جامعه افزایش یابد و همین امر در کنار آمار فزاینده جمعیت کارجویان بیمهارت یا دارای تخصص بدون سرمایه و افزایش تقاضا در بازار کار موجب میشود افراد بهدنبال راهی برای کسب درآمد باشند و به دستفروشی یا مشاغلی مانند آن مشغول شوند و همین موضوع موجب شکلگیری پدیده دستفروشی و گسترش بازارهای مکاره در خیابانها و گذرهای شهری میشود.
زمانی که مدیریت اقتصادی جامعه بهگونهای پیش رود که نتواند افراد جویای کار را در سیستم اقتصادی اعم از تولید، توزیع و خدمات جذب کند. افراد ممکن است بهناچار برای فرار از تهیدستی و فقر مطلق دست به دامان شغلهایی شوند که در نظام طبقهمندی مشاغل هیچ تعریفی نداشته و بهعنوان آسیبی در ساختار اقتصادی نیز بهشمار آیند.
دستفروشی بهعنوان پدیدهای آشکار در سطح شهرها، بیش از هرچیز نیازمند مدیریت کارشناسانه و به دور از برخوردهای غیر واقعبینانه چه در برنامهریزی و سیاستگذاری و چه در اجرا و پیادهسازی است.
هماکنون در جامعه تقاضا برای کار بسیار و بازار اشتغال کساد و نابسامان است و همین امر افراد جویای کار بهویژه گروههای کم توان و آسیبپذیر اجتماعی را وادار میکند که به جای رفتن بهسوی کسب درآمدهای نامشروع، در پی راهی مشروع برای کسب درآمد حلال باشند و از این رو به دستفروشی پناه میبرند.
اما مسالهای که در این میان مطرح میشود، برخوردهای بدون کارشناسی، سلبی و تنبیهی و توهینآمیز ماموران دستگاهها و سازمانهای همپیوند با این پدیده است و هر عقل سلیمی میداند که این برخوردها فقط تلاش برای پاک کردن صورت مساله است و نه حل آن. از این رو باید دستگاههای دولتی با همکاری بخش خصوصی و سازمانهای مردمنهاد در همه ساختارهای جامعه دست به کار شوند و برای برطرف کردن این مساله و سامان دادن به وضعیت اجتماعی–اقتصادی دستفروشان اقداماتی بنیادی صورت دهند و با ایجاد و فراهم کردن زمینههای کارآفرینی و اشتغال برای این افراد در بازارچهها یا کارگاههای تولیدی و ...بتوانند افزون بر برطرف کردن این پدیده یا معضل اجتماعی، گامی مهم در راستای برقراری عدالت و کاستن از شکافها و نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی بردارند.
برطرف ساختن مشکلات اجتماعی بیش از آنکه با برخوردهای نامناسب و توهینآمیز میسر شود به برنامههای فرهنگی، ساختارمند و کارشناسانه نیازمند است و باید دانست که دستفروشان نیز آبرو دارند و کار بزرگ، همت بلند را میطلبد.