bamdad24 | وب سایت بامداد24

کد خبر: ۱۴۳۲۹
تاریخ انتشار: ۰۱ : ۰۳ - ۲۸ اسفند ۱۳۹۸
علی قلی‌زاده سیاست‌های یکجانبه و غیرمنطقی دونالد ترامپ چهره‌ای غیرقابل‌اعتماد، بی‌مبالات و خودرأی از واشنگتن را در عرصه بین‌المللی و نزد افکار عمومی به نمایش گذاشته ‌است. به اعتقاد جوزف نای، نظریه‌پرداز برجسته امریکایی، رئیس‌جمهوری قدرت اقناع یا به عبارت دیگر قدرت نرم ایالات متحده را نابود کرده ‌است.

علی قلی‌زاده

سیاست‌های یکجانبه و غیرمنطقی دونالد ترامپ چهره‌ای غیرقابل‌اعتماد، بی‌مبالات و خودرأی از واشنگتن را در عرصه بین‌المللی و نزد افکار عمومی به نمایش گذاشته ‌است. به اعتقاد جوزف نای، نظریه‌پرداز برجسته امریکایی، رئیس‌جمهوری قدرت اقناع یا به عبارت دیگر قدرت نرم ایالات متحده را نابود کرده ‌است.

سیاست‌های کاخ سفید در سه سال ریاست جمهوری دونالد ترامپ اگرچه تقریبا در همان مسیر کلان این کشور یعنی حفظ برتری جهانی حرکت کرده است اما اتخاذ برخی خط‌‌مشی‌ها در داخل و تغییر رویکردهای خارجی، جایگاه ایالات متحده را نزد افکارعمومی‌ و حتی دولت‌های جهان دگرگون ساخته است.

برخی تحلیلگران تاکید دارند سیاست‌های عملگرایانه ترامپ به‌صورت آشکاری بر محور دستیابی به اهداف اقتصادی و بهره‌گیری از اهرم‌های سخت قدرت در راستای تحقق این هدف متمرکز شده است. فرمان‌های پرشمار وی در زمینه خروج از توافق‌های بین‌المللی، تجدیدنظر در برخی پیمان‌های منطقه‌ای و بین‌المللی، اتخاذ سیاست‌های رادیکالی در قبال موضوع مهاجران و فشار بر دیگر کشورها برای کاستن از کسری بودجه و جبران تراز تجاری منفی واشنگتن، حمایت از سیاست‌های تجاوزکارانه برخی بازیگران همچون عربستان سعودی و اسرائیل و ده‌ها سیاست دیگر به کشورهای جهان ثابت کرده است که ترامپ اعتقاد چندانی به مبانی قدرت نرم در پیگیری اهداف سیاست خارجی ندارد.

علاوه بر این، رئیس‌جمهوری امریکا سیاست شعاری «نخست امریکا» را به خط مشی‌های اقتصادی محدود نکرد بلکه دامنه ارزش‌ها و عرصه‌های مفهومی‌ معطوف بر قدرت نرم امریکا را نیز تاثیر گذاشت.

روزنامه نیویورک تایمز چند روز قبل در مقاله‌ای با انتقاد از سیاست‌های دونالد ترامپ، تصریح کرد: نیروهای نظامی‌ یا توانایی‌های اقتصادی تنها منبع قدرت نیست بلکه ارزش‌ها در کنار مقبولیت و قدرت نرم کشورهاست که در سرتاسر جهان مورد توجه قرار می‌گیرد. این مولفه‌ها اکنون در کاخ سفید دولت ترامپ مجازات و تضعیف می‌شوند.

بازگشت دوباره واشنگتن به سوی سیاست انزواگرایانه و فاصله گرفتن از دکترین جهانی‌شدن و بین‌المللی‌گرایی و اعتراف به کنار کشیدن از نقش رهبری جهان در برخی از حوزه‌ها نمودهایی از همین رویکرد کاخ سفید در دوره ریاست جمهوری ترامپ بوده است.

به نوشته این روزنامه، ادعای ترامپ برای بزرگ و قدرتمند ساختن ایالات متحده نتیجه عکس داد. موسسه پژوهشی «پیو» گزارش داده است که تنها ۲۹ درصد از مردم ۳۳ کشور جهان اعلام کرده اند به ترامپ اعتماد دارند.

جوزف نای، بنیانگذار نظریه نولیبرالیسم با رویکرد تقسیم‌بندی قدرت به دو بعد سخت و نرم است که اکنون به منتقد جدی سیاست‌های ترامپ تبدیل شده است. وی سال‌ها قبل در کتاب «قدرت نرم؛ ابزارهای موفقیت در سیاست بین‌اللمل» به کشورهای جهان و از جمله ایالات متحده توصیه کرد باید به هر دو جنبه قدرت اهمیت بدهند، زیرا قدرت همچون هوا است، اگرچه ما قادر به دیدن آن نیستیم اما حیات به آن وابسته است.

وی همچنین تنها نقطه تمایز دو قدرت نرم و سخت را در منابع آن می‌داند؛ نوع سخت، قدرت فرماندهی و نوع نرم آن قدرت مشارکت و همکاری است. نای قدرت نرم را امری نسبی، زمینه‌مند و ناملموس می‌داند که توانایی شکل دادن به ترجیحات دیگران یا توانایی جذب کردن آنها را دارد. این جذابیت در نهایت به تصدیق و رضایت منجر خواهد شد. قدرت نرم قدرتی است که بدون استفاده از قدرت سخت و تنها بر پایه توانایی جذب کردن و رضایت طرف مقابل حاصل می‌شود.

براساس این دیدگاه هرچه کشورها بتوانند جذابیت‌های خود را افزایش دهند و قابلیت و استعدادهای غیرسخت خود را شکوفا کنند، بهتر می‌توانند از مزایای قدرت در سیاست خارجی استفاده کنند. نای از دهه ۱۹۹۰ به دولت‌مردان کاخ سفید توصیه کرده است که تلفیق قدرت نرم و سخت به حفظ و تقویت هژمونی امریکا کمک می‌کند.

از دید این نظریه‌پرداز امریکایی اقتصاد، فرهنگ، ارزش‌ها و ... از جمله منابع قدرت نرم به‌شمار می‌روند که دولت‌ها باید در حفظ و تقویت این ویژگی‌ها در نظام خود تلاش کنند.

به اعتقاد نای، ریاست جمهوری دونالد ترامپ موجب فرسایش بسیاری از حوزه‌های اصلی قدرت نرم امریکا شده است که بسیاری از آنها در رویکرد سیاست خارجی کاخ سفید ریشه دارد. آخرین نظرسنجی که موسسه‌های مهم غربی همچون پیو یا گالوپ در بیش از ۱۳۵ کشور انجام داده‌اند، نشان می‌دهد که ایالات متحده در سال ۲۰۱۸ تنها از نگاه ۳۰ درصد از کشورها و مردم دارای مطلوبیت بوده است. برخی رسانه‌ها که از این نتایج با عنوان «قدرت نرم ۳۰» هم یاد می‌کنند اعتقاد دارند ایالات متحده از سال ۲۰۱۶ وضعیت رو به نزولی را در این زمینه طی می‌کند و در دوره ترامپ به رتبه چهارم قدرت نرم جهان سقوط کرده است.

به اعتقاد بسیاری از تحلیلگران مسائل بین‌المللی، سیاست‌های داخلی یا خارجی ترامپ ریاکارانه، لجوجانه و بی‌توجه به دیدگاه دیگران و بر اساس تفسیر رئیس‌جمهوری از منافع ملی اتخاذ می‌شوند. همین خط مشی قدرت نرم امریکا را تضعیف و کاخ سفید را غیرقابل اعتماد ساخته است. سیاست خارجی ترامپ که با رویکرد برد و باختی تدوین شده روابط بلندمدت کاخ سفید حتی با متحدانش و قدرت نرم ایالات متحده را با یک بیماری وخیم روبه‌رو کرده ‌است. همانگونه که جوزف نای تاکید دارد در عصر اطلاعات، موفقیت یک کشور تنها به این امر بستگی ندارد که از قدرت نظامی بزرگ‌تری برخوردار باشد بلکه این مهم است که تفسیر کدام کشور از مقبولیت بیشتری برخوردار است.


نام:
ایمیل:
* نظر: