bamdad24 | وب سایت بامداد24

کد خبر: ۱۴۵۸۸
تاریخ انتشار: ۰۴ : ۰۲ - ۰۴ مرداد ۱۳۹۹
موسی احمدی‌زاده : عکاس درون تصویر از زمینه خود برای نقاب کردن ویرانی٬های جنگ بهره می‌برد .یک صحنه دراماتیک که از سوی میشل ناش در سال ۱۹۴۸؛ یعنی یک سال بعد از جنگ جهانی دوم در ورشو لهستان ثبت شده است .

بررسی یک عکس از میشل ناش (بحران بعد از جنگ)

موسی احمدی‌زاده

عکاس درون تصویر از زمینه خود برای نقاب کردن ویرانی٬های جنگ بهره می‌برد .یک صحنه دراماتیک که از سوی میشل ناش در سال ۱۹۴۸؛ یعنی یک سال بعد از جنگ جهانی دوم در ورشو لهستان ثبت شده است .

ثبت عکس از زنی با لباس زمستانی و امتداد نگاهی خیره به لنز، در کنار ویرانه‌های پشت پرده که به صراحت از بی‌پردگی، بحران و ستیز با واقعیت سخن می‌گوید. در این میان ورشو کانون تجاوز و متحمل بالاترین میزان تلفات به خود گرفته است و زنان زیادی قربانی عواقب این جنگ شده‌اند .

جان سارکوفسکی در کتاب «گاهی به عکس‌ها» می‌نویسد: اگر ما در محل وقوع حادثه‌ای که موضوع عکسی شده حاضر بودیم متوجه می‌شدیم غالبا معنای عکس‌ها نسبت به معنای خود حادثه کاملا متفاوت است.

رابطه شناخت از موضوع از سوی عکاس درون عکس، با لبخند رضایت‌بخش زن و وفق دادن چهره او با پس‌زمینه سر سبز نمایان‌تر می‌شود. انگار موفقیت باشکوهی در چهره زن نمایان شده است، پرده عکس را به دو قسمت نابرابر برای قضاوت تقسیم کرده که در مشاهده‌ای دقیق و زمانی مناسب از سوی عکاس خلق شده است.

دراماتیک بودن عکس میشل نارش زمانی صریح‌ترخودش را نشان می‌دهد که ویرانی‌های پشت‌پرده به همراه لحظه ثبت عکاس درون تصویر، در کنار هم قرار گرفته و زن هسته اصلی این اتفاق را شکل داده است . میشل ناش از کلیت ثبت این لحظه، ابتدا مساله بحران بعد از جنگ را نمایش می‌دهد که رفتار انسان‌ها در محیط زیسته خود که دچار ویرانگی ناشی از جنگ شده‌اند، چگونه خواهد بود. در جست‌وجوی بعدی شکل مواجهه با محیط نمایان می‌شود و اثر پیش‌رو بحث انتخاب را وسط می‌کشد که آیا زن پرده را برای زمینه عکس خود برگزیده است؟ آیا ناخواسته و یا به پیشنهاد عکاس پذیرفته است؟

به نظر نگارنده، وقتی عکاس از نگاه عینی فاصله می‌گیرد و ادارک و زیستن با موضوع را در حس و ضمیر ناخودآگاه خود هم‌سو می‌کند به یک انسجام بهتر در راستای کشف معنا و مفاهیم ذهنی از موضوع، در نگاه شخصی خود می‌رسد. لایه‌های معنایی در عمق اثر سرشار از هماهنگی و تناقض است. عکاسی در قاب عکاسی دیگر که هر کدام بر اساس درک و تجربه زیسته‌اش، حرف خود را به تصویر می‌کشند. اثر میشل ناش تنها یک تصویر مستندگونه و عینی نیست. او تفسیری عمیق از اثری واقعی دارد که پای مفاهیم ذهنی را وسط می‌کشد.

نگاهی دیگر وجود دو قاب نقش پرده سورئال و پس‌زمینه رئال در کنار هم، همانند جدال و تقابل هنر نقاشی با عکاسی در یک قاب ترسیم می‌شود که به‌دنبال خود فراواقعیت و حقیقت را همزمان با هم پیش می‌برد. با این تفاسیر می‌توان گفت عکاس درون تصویر در تلاش برای کسب بازنمایی واقعیت از نگاه خود است و میشل ناش خالق این تصویر در تلاش برای آشکار‌سازی فضای حقیقی حاکم در لحظه مناسب است و هر کدام زمانی را برای ثبت با تعریف خود معنا می‌کنند.

نمایش زیستنی سازه‌های برافراشته و ساختمان‌های بمباران شده از منظره شهری پوشیده از برف، شاهد واقعی از مکانی مرده و زمانی از دست رفته است درکی از تکان‌دهنده‌ترین رخدادی که هویت سازه‌های مخدوش شده آن به‌وسیله پرده تفکیک شده است.

پرده شمایلی بزک‌شده برای زن ندارد؛ بلکه تکه‌ای از امید القا شده به درون خود را برای رهایی از کابوس‌های تلخ گذشته به نمایش می‌گذارد. تنها چیزی که زن از سردی فضای ملتهب بعد از جنگ به تصویر نهایی خود انتقال می‌دهد، شاید همان تبسم و لباس‌های زمستانی‌اش مقابل لنز دوربین باشد که با یک پرده و ثبت یک عکس برای خود و آیندگان به یادگار می‌گذارد.

تاریخ جنگ‌های جهانی تا به امروز نشان داده است که دوربین عکاسی جدا از کارکرد‌های خود در زمینه اطلاع‌رسانی، ثبت سندیت، جمعآوری اطلاعات تصویری و دیگر مباحث کاربردی از جهتی دیگر عنصری خطرناک برای جنگ افروزان بوده است.

افشاگری‌های تصویری تبعات بحرانی جنگ، روی دیگری از موج روانی این ناهنجاری بشری است که دوربین میشل ناش از آن بی‌بهره نمانده است. او با رویکرد انسان‌دوستانه با ثبت این آگاهی از نگاه درونی خود به قدرت برجسته تبعات جنگ در جهان پیش رو پرداخته است.

نام:
ایمیل:
* نظر: