راهی برای نجات برجام
سیدحسین موسویان/ابوالقاسم بینات
سرنوشت برجام به ریسمانی بند است. درحالی که دیپلماتهای
بینالمللی در تلاش برای نجات آن هستند، موضوع مهمتر این است که چه اطمینانی وجود دارد
که برجام بفرض احیاء یا هرتوافق دیگری با ایران، چه در دوره بایدن یا رئیسجمهور بعدی،
به وضعیت برجام در دوره ترامپ دچار نشود. گزینههایی همچون یک معامله کلان یا درگیر
کردن کنگره امریکا برای توافقات احتمالی مطرح هستند، اما هیچ یک واقعبینانه نیست.
اما آنچه که میتواند برجام یا هرتوافق دیگر بین ایران و امریکا را پایدار کند، تغییر
در وضعیت جاری و ایجاد یک بهبود حداقلی در روابط امریکا و ایران است.
تجربه برجام در پنج سال گذشته نشان میدهد که امریکا مایل
است از ابزار تحریمهای اقتصادی بهگونهای بهرهبرداری کند که منافع اقتصادی ایران
از برجام به حداقل ممکن کاهش یابد. علت هم این است که مشکل اصلی بین امریکا و ایران،
مسائل منطقه است و نه هستهای. خروج ترامپ از برجام و اعمال تحریمهای بیسابقه نیز
بدین خاطر بود که او میخواست از ابزار تحریمها برای دستیابی به یک توافق جدید دربرگیرنده
موضوعات هستهای و منطقهای استفاده کند.
نگرانی تهران از خروج امریکا از هر توافقی در کنار تهدیدات
امنیتیاش، موجب میشود که ایران تعهدات غیرقابل برگشت ندهد و بخش کلیدی توانمندی هستهای
خود را هم حفظ کند. واقعیت این است که در برگشتپذیری تعهدات بین امریکا و ایران، توازن
وجود ندارد زیرا امریکا میتواند سریع تحریمها را برگرداند درحالیکه ایران برای بازگرداندن
وضعیت هستهایاش، هم به زمان نیاز دارد و هم از نظر فنی کار دشواری است. این تجربه
برجام از دوره ترامپ بود که موجب تشدید بیاعتمادی ایران به امریکا شد.
عبور از این وضعیت ممکن نخواهد بود مگر اینکه «ذهنیت حاصل
جمع صفر» که گریبانگیر روابط دو کشور است، اصلاح شود. واشنگتن و تهران باید به این
نتیجه برسند که وضعیت چهلساله گذشته، برندهای نداشته و برای هر دو کشور پروسهای
باخت–باخت بوده است. امریکا و ایران نیازمند تغییر در وضعیت
فعلی روابط هستند بهگونهای که اختلافات سیاسی قابل مدیریت شود. تغییر در روند کاهش
خصومتها هم حاصل نخواهد شد، مگر اینکه استراتژی واشنگتن تغییر کرده و ارزیابی واقعبینانهای
از تواناییها، ظرفیتها و نیتهای ایران داشته باشد و اغراقگوییها و دیدگاههای
مخاطرهآمیز را کنار بگذارد.
استراتژی واقعبینانه امریکا زمانی شکل میگیرد که این
حقیقت را درک کند که ایران یکی از چند قدرت خاورمیانه است که هزینههای نظامیاش حتی
از برخی قدرتهای درجه دو یا سه منطقه هم کمتر است. ایران صرفا میخواهد نقش طبیعی
و مشروعش در منطقه به رسمیت شناخته شود و درگیرشدنش در کشورهایی مثل عراق و سوریه با
وجود هزینههای سنگین، به قصد پیشگیری از سقوط این کشور صورت گرفته است. ضمن اینکه
امریکا باید درک کند شکل و حجم مداخلات کشورهایی مثل ترکیه، عربستان و اسرائیل در سایر
کشورهای منطقه در مقایسه با ایران بسیار بیشتر است.
تغییر وضعیت در روابط امریکا و ایران که چهل سال به
شکل مستمر دنبال تضعیف یکدیگر بودهاند، کار آسانی نیست و یکشبه هم حاصل نخواهد شد،
لکن دو دولت میتوانند با آغاز حسننیت متقابل مثل کاهش تبلیغات خصمانه، زمینه تغییرات
حداقلی را فراهم کنند. این پروسه باید با احیاء برجام و اجرای درست و کامل آن آغاز
شود. سپس همکاریهای اقتصادی در قالب برجام در دستور کار قرار گیرد. در دوره اوباما
و در قالب برجام، قرار بود بوئینگ 80 فروند هواپیمای مسافربری به ایران بفروشد. تعداد زیادی از پروژههای اقتصادی مشابه وجود دارد
که در قالب برجام و در صورت عادیشدن روابط مالی، بانکی و تجاری ایران؛ امکانپذیر
خواهد بود. چنین تغییری میتواند، روند خصومت را مهار کند.
اما حل مسائل منطقه بین ایران و امریکا دشوار است زیرا
اولا اعتماد کافی وجود ندارد و ثانیا باید بین کشورهای منطقه و با در نظر گرفتن نگرانیهای
مشروع کشورهای منطقه و در قالب یک سیستم همکاری و امنیت جمعی گفتوگو و حل شود تا یک
ثبات پایداری در منطقه بهوجود آید. علاوه برآن یک سیستم همکاری جمعی در منطقه، به
حل چالشهای مهم مثل امنیت انرژی، مشکلات زیستمحیطی، امنیت دریایی، جنایات سازمانیافته
و قاچاق مواد مخدر کمک خواهد کرد.
شکست در دستیابی به بهبود حداقلی وضعیت روابط فعلی امریکا
و ایران، موجب تشدید روند تنشها و بیثباتیهای موجود شده و دو کشور را در مسیر تقابل
نظامی قرار خواهد داد. چنانچه تغییر حداقلی مذکور در روابط واشنگتن و تهران رخ ندهد،
برجام حتی پس از احیاء، بعد از مدتی مجددا متلاشی خواهد شد و با توجه به تلاش دو طرف
برای امتیازگیری متقابل، خصومتها و درگیریها نیز افزایش خواهد یافت.