جنگ غرب علیه شرق
کریم جعفری
جنگ در اوکراین به نوعی جنگ غرب علیه شرق است، جنگ یک تفکر، یک فکر
باطل تسلطجویانه و در بهترین حالت ادامه نبردهای غرب برای عبور از مرزهای شرق
است، آرزویی که غربیها در طول هزارههای گذشته بهدلیل مقاومت جوامع شرقی به گور
بردند، اما هنوز هم بهدنبال تحقق آن هستند. آنچه در ادامه این گزارش میخوانید در
واقع تلاشی است برای تبین یکی از راهکارهای غرب در کمک به عنصر درگیر خود در برابر
شرق. همزمان با شروع بحران در شرق اروپا و حمله روسیه به اوکراین تحولات به سمتی
رفت که مشخص بود دستکم به لحاظ هوایی ارتش اوکراین حرفی برای گفتن در برابر روسیه
ندارد. درحالیکه اوکراین تا پیش از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بهدلیل
وجود زیرساختهای بسیار بزرگ در قلمرو این جمهوری خودمختار ظرفیت بالایی برای طراحی،
توسعه و تولید جنگندههای مورد نیاز خود داشت؛ اما بهجز آنچه از روزگار اتحاد با
روسها برایش باقی مانده بود عملا در مدت ۳۲ سال پس از جدایی آنها کاری در
حوزه توسعه نیروی هوایی خود انجام ندادند. در حالی که اوکراین هیچ محدودیتی برای
خرید جنگنده از خود روسیه پیش از کودتای ۲۰۱۴ نداشت و در این زمینه حتی کشورهای
غربی نیز میتوانستند این کشور را به جنگندههای مدرن مجهز کنند که بتواند دست کم
در برابر جنگندههای روسی قابلیت مقابله داشته باشد؛ اما آنها دست به چنین کاری نزدند.
اگر در طول هشت سال گذشته سالیانه ۱۰ فروند اف۱۶ یا ۱۵ از امریکا یا جنگندههایی
مثل یوروفایتر یا رافال از کشورهای اروپایی خریداری کرده بود، امروز دست کم چند
اسکادران جنگنده نسل ۴++ داشت که میتوانست از آنها در برابر جنگندههای روسی
بهره بگیرد. هنوز هم این سوال و ابهام بزرگ وجود دارد که چرا طرف اوکراینی نخواست
جنگندهای را طراحی کرده یا در طول این چند دهه اقدام به خریداری جنگندهای که
بتواند از حریم هوایی شهرهای مهم این کشور نگهبانی کند –با توجه به اینکه
اوکراین کشور بسیار پهناوری نسبت به موقعیت جغرافیایی خود بهعنوان یک کشور اروپایی
شمار میرود– اگر یک نیروی هوایی
قابل و قدرتمند داشت بدون شک میتوانست از آن بهصورت نقطهای و پراکنده بهره بگیرد.
چنین توانمندی با توجه به همکاری و هماهنگی اطلاعاتی کشورهای غربی ارتش اوکراین یک
مزیت بسیار بزرگ بود که در جنگهای امروزی بسیار تعیین کننده است. بهعنوان مثال در
جنگ تحمیلی عراق علیه ایران موقعیت جنگندهها و فعالیت خلبانان ایرانی توسط امریکا
و همچنین آواکسهای سعودی بهصورت مداوم به اطلاع طرف عراقی میرسید و آنها در چند
سال آخر جنگ با استفاده از همین اطلاعات موفق شدند ضربات دردناکی به زیرساختهای
اقتصادی کشور ما وارد کنند.
بهصورت مشخص اهمال و سستی سران اوکراین در بیتوجهی به نیروی هواییشان
به هیچ عنوان قابل پذیرش نیست. همان گونه که پیش از این هم گفته شد مقامات اوکراینی
انتظار داشتند بهجای خرید جنگنده، با عضویت در ناتو برای خودشان امنیت هوایی بهصورت
مجانی خریداری کنند که در اظهارات چندینباره رئیسجمهور غربگرای این کشور در مورد
ایجاد منطقه پرواز ممنوع در آسمان این کشور خود را نشان داد.
بدون شک سران سیاسی و نظامی اوکراینی امروز فهمیدهاند که اشتباه
دردناکی کردهاند که در طول این سالها به سراغ گسترش نیروی هوایی خود نرفتند.
التماسهای چند روز اخیر آنها برای دریافت جنگندههای شرقی یا همان جنگندههایی که
میراث شوروی سابق بوده و در برخی از کشورهای اروپای شرقی در حال فعالیت هستند تاکیدی
است بر این حماقت و به احتمال زیاد ندانمکاری بزرگ که حالا دارند پی به آن میبرند.
در حالیکه جنگندههایی که از شوروی سابق در کشورهایی مانند
لهستان، بلغارستان، مجارستان یا رومانی باقی مانده و امروز قابلیت پرواز دارند بهصورت
عمده میگ ۲۹ ای و سوخو۲۵ است، اما باید دید که این جنگندهها
که در مورد میگ ۲۹ توسط لهستان ویرایشهای جدیدی دریافت کردند، میتوانند
دست طرف اوکراینی را پر کند یا نه!
اگر تا پیش از نابودی بیشتر پایگاههای هوایی اوکراین نیروی هوایی این
کشور تقویت شده و امکاناتی جدید در اختیار گرفته بود بدون شک این مهم شاید قابلیت
اجرایی داشت؛ اما این را باید دانست که ورود میگ ۲۹ از لهستان به اوکراین
چیزی را تغییر نخواهد داد. در این مورد میتوان چند دلیل برشمرد: یکی اینکه این
جنگندهها قدیمی هستند و دوم آنکه تعدادشان بسیار اندک است و نیروی هوایی اوکراین
خود جنگنده شناسنامهدار و قدرتمندی مانند سوخو ۲۷ در اختیار داشت که در
روزهای نخست جنگ توفیق چندانی نداشتند. این مهم را باید یادآور شد که جنگندههای
سوخو ۲۷ اوکراینی به شکل قابل توجهی توسعه یافته بودند.
این قول را به شما میدهم که جنگندههای احتمالی لهستان یا هر کشور دیگری
که قرار است به اوکراین تحویل داده شوند هیچ عملکرد موفقی نخواهند داشت و چه بسا
همزمان با ورود به آسمان اوکراین توسط سوخوهای روسی رهگیری و سرنگون شوند. داشتن
هر تعداد جنگنده بدون داشتن یک پدافند قدرتمند که بتواند از فرودگاهها و زیرساختهای
یک پایگاه هوایی دفاع کند هیچ ارزشی نخواهد داشت. شاید اوکراینیها موفق شده باشند
چند جنگنده روسی یا بالگرد آنها را سرنگون کنند؛ اما در برابر ۶۵۰ موشک مختلفی که به
خاک اوکراین اصابت کرده عملا ناکارآمد بوده است.
جنگ اوکراین تجربههای گرانسنگی دستکم برای کشور ما دارد. نیروهای مسلح
ما باید درسهای بزرگی از این جنگ بگیرند. ارتش مجهز و قدرتمند روسیه که دارای یکی
از بزرگترین زرهیها و توانمندی موشکی جهان است به کشور اوکراین حمله کرده و در
حال پیشرفت در خاک این کشور است. روسیه هر چند از همه توان خود برای ورود به جنگ
بهره نگرفته؛ اما صدها بالگرد، هواپیما، جنگنده و هزاران دستگاه انواع و اقسام تجهیزات
نظامی بزرگ و کوچک را به میدان نبرد برده که میتواند درس بزرگی برای نیروهای مسلح
ما باشد.
این جنگ نشان داد که داشتن یک نیروی هوایی قدرتمند و بهروز میتواند
بسیار موثر باشد و این فلسفه و باور که ما هرچه هزینه نیروی هوایی خود کنیم در
برابر نیروی هوایی امریکا، رژیم صهیونیستی یا برخی از کشورهای همسایه که از جنگندههای پیشرفته
برخوردار هستند کاری از پیش نخواهیم برد، اشتباه است. وسعت بسیار زیاد سرزمینی ایران
و جغرافیای پیچیده و داشتن یک پدافند بسیار بسیار قدرتمند بومی این فرصت بیبدیل
را فراهم کرده تا نیروی هوایی ایران به شکل آبرومندانه و درستی به جنگندههای مدرن
تجهیز شود.
این جنگندهها در کنار هوش سرشار خلبانان ایرانی میتوانند در دفاع از
آسمان شهرهای بزرگ کشور و همچنین تاسیسات حیاتی نقشآفرینی کنند. وجود طرحهای بسیار
خوب در نیروی هوایی در حوزه گسترش و استفاده از جغرافیای زمین و بهره گرفتن از زیرساختهای
موجود در کشور هرچند خوب است، اما اگر این همه طرحها و ایدهها درخود جنگندهای
قابل و بهروز برای رزم هوایی داشته باشد آن وقت آسمان ایران بسیار نفوذناپذیر
خواهد شد.