الهام بهروزی
«درمان» در کنار راه، آب، آموزش، و
مسکن پنج اولویت استان بوشهر در دولت سیزدهم بود که در این حوزه نیز گامهایی
برداشته شد، در کنار تجهیز برخی از مراکز درمانی به دستگاههای پزشکی، بنا به گفته
حسن ملکیزاده، رئیس دانشگاه علوم پزشکی بوشهر، ظرفیت تختهای بیمارستانی استان 80
درصد افزایش یافت اما آیا کادر درمانی هم به تناسب توسعه بخشهای درمانی و آزمایشی
و افزایش تختها با هدف کیفیبخشی وضعیت درمانی استان به بیمارستانها و درمانگاهها
و کلینیکهای دولتی یا خصولتی جذب و اضافه شد؟!
متاسفانه گزارشات مردمی و شکایات آنها از عملکرد بیمارستانهای
استان بهویژه خلیجفارس حکایت از ضعف و ناکارامدی این مراکز و کمبود شدید نیروهای
درمانی بهویژه پرستار در آنها دارد. این ناکارامدیها و کمبودها تا بدانجا بیخ
پیدا کرده است که گاه به قیمت جان بیماران هماستانی تمام میشود. این در حالی است
که بیماران برای حفظ جان خود به بیمارستان خلیج فارس پناه میآورند؛ چون بر این
باور هستند که این بیمارستان پرجبروت به نسبت دیگر مراکز درمانی استان امکانات
بیشتری دارد؛ اما زهی خیال باطل؛ این بیمارستان همچنان با نقصانها و کمبودهای
عدیدهای دستبهگریبان است و وعده مسوولان امر هم در ارتقای وضعیت و خدماترسانی
آن به جامعه بیمار استان در حد همان وعده و شعار مانده است؛ چراکه این بیمارستان
هم در جذب کادر متخصص و پرستاری عاجز مانده و هم در جذب نیروهای خدماتی جوان و
توانمند.
وجود این نقضیهها متاسفانه امروز به تهدید جدی برای جان
بیماران و افراد بستری در این بیمارستان درآمده است. اتاق عمل و بخش زنان و زایمان
این بیمارستان به یکی از پرحادثهترین و مشکلزاترین بخش آن مبدل شده است. به گفته
یک منبع آگاه، طی 10، 15 روز اخیر برخی از زائوهایی که با عمل سزارین در این بخش
فارغ شدهاند، با عفونتهای شدید و گاه پرخطری مواجه شدهاند که از عوارض عمل
سزارین در محیطی غیرایستریلشده و غیربهداشتی یا رسیدگی ناقص کادردرمانی به زائو
پس از عمل است. متاسفانه یکی دو تا از این زائوها وضعیت بسیار وخیمی پیدا کردند که
یکی از آنها در اثر عفونت شدید، به تشخیص دکتر درمانگر باید رحم خود را خارج میکرد
که خانواده این بیمار ادامه فرایند درمانی او را در این بیمارستان به صلاح ندانسته
و او را به شیراز بردند و بیمار دیگر بلافاصله با پیگیری دکتر وی، در بخش ایزوله
بیمارستان بستری شد تا توده عفونی تشکیل شده در رحم وی با استفاده از آنتیبیوتیکهای
قوی زیر نظر کادر درمانی این بیمارستان برطرف شود. وضعیت این بیمار نیز وخیم بود.
در این باره بامداد جنوب گفتوگویی را با بیمار دوم انجام
داد تا به صورت مستند مشخص شود که چگونه دو زائو به یکباره با چنین پدیده پرخطری
مواجه شدند. این بیمار که 30 سال سن دارد و برای بار دوم است که سزارین شده است،
گفت: روز عمل حدود 10 یا 15 زن یا شاید بیشتر بودیم که باید به ترتیب به اتاقهای
عمل برده میشدیم، متاسفانه در بدو ورود با بوی بسیار نامطبوعی در این اتاق مواجه
شدیم. خب، در چنین فضایی ما را عمل کردند که من در اثر اینکه عمل سختی داشتم با
خونریزی شدید مواجه شدم به طوری که وقتی همراهان من بالای سر من میآیند، من هنوز
بیحس بودم؛ ولی بسیار میترسند وقتی حجم زیادی خون را زیر تخت من میبینند. من
حدود یک یا دو ساعت در اتاق ریکاوری با همان وضعیت مانده بودم و کسی هم به سراغم
من نیامده بود. متاسفانه بعد از اینکه بیحسی من تمام شد باز هم هیچکس نیامد به
من رسیدگی کند، در وضعیت بدی به سر میبردم.
این بانو تاکید کرد: برای انتقال من به بخش نیروی خدماتی نبود بنابراین از شوهر و
برادرشوهرم خواستند که مرا از تخت عمل به تخت دیگری انتقال بدهند آن هم با پلاستیک
مثل پلاستیک زباله که اصلا مشخص نیست بهداشتی است یا خیر؟ دوباره از آن تخت به تخت
دیگری مرا جابهجا کردند. این انتقالها برای منی که تازه بیحسیام تمام شده بود،
برایم با درد شدیدی در ناحیه بخیههایم برابر شد.
به گفته وی، سپس مرا به بخش زنان و زایمان با همان وضعیت
موجود منتقل و بعد از دو روز هم ترخبص کردند. با وجود اینکه دائم جای زخمم را شستوشو
و ضدعفونی کرده و سپس با سشوار خشک میکردم اما تب و لرز داشتم، اوایل فکر میکردم
به خاطر کمخونی است، چون خون زیادی را در جریان سزارین از دست داده بودم اما وقتی
که بعد از 9 روز برای کشیدن بخیههایم به مطب دکتر زایمانم رفتم، آزمایش سونوگرافی
من یک توده عفونت را در رحمم نشان داد. این موضوع نه تنها خودمان بلکه دکتر را
بسیار نگران کرد، از همینرو، با تشخیص و اصرار دکتر سریع برای بستری شدن به
بیمارستان خلیج فارس معرفی شدم اما زمانی که به بیمارستان رفتم، در بخش تخت خالی
وجود نداشت و ناچار شدم در بخش اورژانس مامایی موقتا بستری شوم، این در حالی بود
که شرایط بسیار خاصی داشتم و فقط باید در اتاق ایزوله نگهداری میشدم اما به لطف
کمکاری مسوولان بهناچار در یک محیط پرخطر نصف روز را سپری کردم تا اتاق ایزوله
در بخش زنان و زایمان خالی و مرا به آنجا منتقل کردند.
این زن سزارینشده با اشاره به اینکه متاسفانه این اتاق از
کمترین امکانات برخوردار بود، حتی سرویس بهداشتی آن لامپ نداشت، افزود: ولی هر روز
سه بار نیروهای خدماتی که در مدتی که من بستری بودم فقط شامل دو خانم میشدند، میآمدند
کف و سطوح آن را با مواد ضدعفونی استریل میکردند. یکی دو تا پرستار در شیفتی که
بودند و سوپروایزر بخش هم بهم رسیدگی میکردند ولی پرستارهای برخی از شیفتها اصلا
توجهی نداشتند، هر چه صدا میزدم، ناشنیده میگرفتند، گاه مجبور بودم سرمم را
همراه خودم حمل کنم تا ایستگاه پرستاری بروم و به آنها نشان بدهم که سرمم تمام
شده اما به نظر شما واکنش آنها چه بود؟ با بیخیالی میگفتند برو بخواب، بعد میآییم
درستش میکنیم! این همه بیمسوولیتی از سمت پرستار که بهحساب بهعنوان پرستار جان
و حال بیمار استخدام شدند، برایم قابل درک نبود.
وی در خصوص مسوولیتپذیری پزشک درمانگرش توضیح داد: دکتر
درمانگرم هم تلفنی و هم حضوری وضعیت مرا چک میکرد ولی سه روز مانده به مرخص شدنم
به سفر رفت و این باعث شد هم من و هم خانوادهام استرس داشته باشیم که با این
وضعیت کادر درمانی، الان دکتر پرونده من حضور ندارد، این سه روز آیا درمان من درست
پیش خواهد رفت که خدا را شکر، دکتر از حالم غافل نماند و از راه دور درمان مرا
پیگیر شد و نهایتا سه روز بعد مرخص شدم، در حالی که باید ادامه درمانم را در خانه
و محیطی کاملا استریلشده با داروی خوراکی طی کنم.
این مادر 30 ساله که بهدلیل سهلانگاری کادر درمانی و
غیراستریلبودن اتاق عمل دچار این عارضه پرخطر شده بود، تاکید کرد: متاسفانه در
ایامی که در بیمارستان بستری بودم، خیلی اتفاقی شنیدم که به دلیل کمبود نیروهای
خدماتی، اتاقهای عمل آنطور که باید و شاید استریل نمیشوند و مشکلاتی که دائم
برای سیستم فاصلاب این بیمارستان بهوجود میآید، همواره بهداشت محیط این
بیمارستان و سلامت بیماران آن را به خطر میاندازد. از دید من، مسوولان به جای
افزایش تخت و شعارهای توخالی در حوزه درمان، ابتدا کادر درمانی متخصص، دغدغهمند و
متعهد را استخدام کنند، سپس به توسعه تختهای بیمارستان روی بیاورند. همچنین بهجای
دوباره به کار گرفتن نیروهای خدماتی بازنشسته که به دلیل کهولت سن دیگر توان کار
سنگین را ندارند، نیروهای خدماتی جاندار و تازهنفس استخدام کنند.
وی یادآور شد: مردم که جان خود را سر راه پیدا نکردهاند،
من به خاطر سوءمدیریت بیمارستان خلیج فارس و آلوده بودن اتاق عمل و سهلانگاری
کادر درمانی دچار مشکل جدی بعد از سزارین شده و ناچار شدم از نوزاد خودم که همش چند روز
داشت، دور نگه داشته شوم تا درمان شوم. روزهای سختی بر من و نوزاد و خانوادهام
گذشت، قطعا از مراجع قانونی پیگیری این موضوع خواهم شد تا مادر دیگری به مانند من
دیگر جانش به خطر نیفتد و از نوزادش دور نماند. تمام مدتی که در بیمارستان
گذراندم، با اشک و ناراحتی و استرس گذشت. اگر اتاق عمل استاندارد و مجهز بود، اگر
کادر درمانی کافی بود، اگر نیروهای خدماتی فضای اتاق عمل را دائما استریل میکردند
و اگر رئیس بیمارستان هر روز بر بخشهای بیمارستان نظارت میکرد، آیا این مشکل
برای ما پیش میآمد! قطعا خیر.
در پایان این گزارش یادآوری میشود که بامداد جنوب منتظر
جوابیه بیمارستان خلیج فارس یا دانشگاه علومپزشکی در این خصوص بهمنظور تنویر افکار عمومی است.