با نزدیک شدن به روزهای برگزاری دهمین دوره انتخابات مجلس شوای اسلامی، فضای رقابت سیاسی در کشور وارد مرحله جدیدی شده است. تلاش احزاب و در سطحی دیگر افراد و گروهها برای یارگیری انتخاباتی بهمعنای واقعی شکل گرفته است. رقابتهای انتخاباتی هر چه به سطوح پایینتر و فرو ملی میرسد شدت بیشتری پیدا کرده و به همان میزان جامعه را بیشتر با خود درگیر میکند. در این میان تمایز قایل شدن میان نهادهایی که امکان و اجازه فعالیت سیاسی دارند با نهادهایی که به طور عام نهادهای غیر سیاسی محسوب میشوند از اهمیت بسیاری برخوردار است. نهادهای مدنی غیرسیاسی که به طور خاص میتوان سازمانهای مردم نهاد را از میان آنها نام برد در فضای انتخاباتی مسوولیت دشواری برعهده دارند و آن نیز دوری جستن از ورود به این فضا و تخطی از ماموریتها و مسوولیتهای آنهاست. بهلحاظ قانونی این سازمانها از فعالیت سیاسی منع شدهاند.
درباره فعالیت سیاسی تعریف دقیقی وجود ندارد اما تعریف قانونی آن نوعی تعریف سلبی است آنجا که گفته میشود فعالیت غیرسیاسی فعالیتی است که مشمول ماده یک قانون احزاب مصوب مجلس شورای اسلامی نباشد. ماده یک قانون احزاب میگوید: «حزب، جمعیت، انجمن، سازمان سیاسی و امثال آنها تشکیلاتی است که داراي مرامنامه و اساسنامه بوده و توسط یک گروه اشخاص حقیقی معتقد بـه آرمانها و مـشی سیاسـی معـین تأسـیس شـده و اهداف، برنامـههـا و رفتـار آن بـه صورتی به اصول اداره کشور و خط مـشی کلـی نظـام جمهـوري اسـلامی ایـران مربوط باشد.»
اما در تعریفی دیگر میتوان فعالیت سیاسی را فعالیتی دانست که رویکرد تصاحب قدرت و در اختیار گرفتن مناصب یا جایگاههای سیاسی و معطوف به قدرت داشته باشد. با این اوصاف سازمانهای مردم نهاد به طور قانونی اجازه فعالیتهای سیاسی در حمایت یا علیه اشخاص یا جریانهای سیاسی را ندارند. پس اعلام حمایت رسمی یا اقداماتی که از آن برداشت حمایت سیاسی از نامزد انتخاباتی یا جریان و تشکل سیاسی میشود نیز ممنوع خواهد بود. موضوعی که در انتخابات یک دهه اخیر به طور مشخص با آن مواجه شدهایم، استفاده از ظرفیت سمنها اعم از تشکلهای فرهنگی، اجتماعی، توسعهای و خیریهای و مانند اینها برای فعالیتهای انتخاباتی از سوی برخی افراد و جریانها بوده است، اتفاقی که به کیان و هویت سمنها ضربههای جبرانناپذیری وارد کرده و اعتماد عمومی را نسبت به این نهادهای عامالمنفعه سلب میکند.
از نظر روح قانون و فلسفه فعالیتهای تشکلهای غیردولتی این پدیده بدین سبب مذموم است که این نهادها در چهارچوب اهدافشان خدمات خود را فارغ از رنگ، نژاد، تفکر سیاسی و عقیدتی به همه مردم عرضه میدارند و هواداران و اعضای چنین تشکلهایی نیز به همین سبب با رضایت خاطر در برنامهها مشارکت میکنند ورود به فعالیت سیاسی یک قید بزرگ ایجاد میکند و آن هم محدود کردن فعالیتها به گروه یا محدوده خاصی از شهروندان که پایبند به تفکر سیاسی خاصی هستند در نتیجه به مرور زمان مردم اعتماد خود به چنین نهادهایی را از دست داده و موضوع مشارکت مدنی عامالمنفعه دچار صدمه جدی میشود.
باید بپذیریم که بیش از سمنها این فعالین سیاسی هستند که باید برای حفظ جایگاه نهادهای مدنی تصور استفاده از ظرفیتهای ایجاد شده برای اغراض و برنامههای سیاسی خود را از ذهن دور داشته و به این هویت احترام بگذارند. متاسفانه زمزمههایی مبنی بر بهره گرفتن از این ظرفیت بزرگ اجتماعی از سوی برخی افراد و جریانها به گوش میرسد و در اینجاست که فعالین مدنی باید با حساسیت و دغدغه مانع از وزود سیاسیت به عرصه سازمانهای غیردولتی شوند و در اقدامی هماهنگ با فعالیتهای شبه برانگیز مقابله کنند.
در واقع برخی بر این باور خطرناک هستند که جای خالی احزاب ریشهدار و با نفوذ را باید با فعالیت نهادهای مدنی غیر سیاسی که از مقبولیت مردمی و محبوبیت عام برخوردار هستند، پر کرد. این بهرهبرداری در درازمدت بهضرر تفکر سازمانهای مردم نهاد است، چرا که کارکرد اصیل و واقعی آنها را برای همیشه زیر سوال خواهد برد و مردم هم به آنها اعتماد نخواهند. این یادداشت زنگ خطری است برای چنین تفکری و پیامی است به چنین افراد یا گروههایی که در صورت مبادرت به آن با واکنش صریح فعالین مدنی مواجه خواهند شد.