سخنگوی محترم قوه قضائیه روز گذشته در کنفرانس خبری خود به یکی از مهمترین و بهروزترین پروندههای فساد در کشور اشاره کرد و از حکم اعدام متهم ردیف اول آن خبر داد. محسنی اژهای در حالی خبر از اعدام بابک زنجانی میدهد، که این مفسد اقتصادی تا آخرین جلسه محاکمهاش نیز همه چیز را به شوخی و مسخره گرفته بود و با اعتماد بر این اصل که «اگر بمیرم، همه چیز خواهد مرد» با خیال راحت به سوالات طرح شده پاسخ میگفت.
بدونشک بابک زنجانی یک نمونه از خیلیها در این کشور هستند که دامنه گسترده فساد در همه اجزای آن پیچیده است. وقتی پایههای اقتصادی کشور ضعیف باشد و یک مسوول در برابر قانون پاسخگو نباشد و نهادهای نظارتی و بازرسی پس از دزد به صحنه ماجرا میرسند، چنین رویدادهای باز هم تکرار خواهد شد و «بابک»های فراوانی در این مملکت به بیتالمال و مایملک مردم تعرض خواهند کرد.
با کمال تاسف باید گفت که زور قانون تنها به کوچکترها میرسد و در بسیاری از مواقع همه در برابر قانون یکسان نیستند و این نکته در کشوری که معمار انقلابش سادهزیست و مردمی بود و شعارش هم مبارزه با رژیم فاسد پهلوی بود، بسیار تلخ و ناگوار است. همانگونه که گفته شد، در کشور ما مسوولان بیش از اندازه قدرت دارند و قانون هم نمیتواند با آنها برخورد کند. وقتی در یک جای کوچکی یک خانواده چند نفره مانند افعی چنبره میزنند و همه چیز را مال خود دانسته و به قلع و قمع همه مخالفان سیاسی، فکری، اقتصادی و رقبای خود میپردازند، مشخص است که سنگ بر سنگ بند نخواهد شد.
دایره فساد باز هم با کمال تاسف در کشور ما گسترده است و این را میتوان در زبان مردم کوچه و بازار به سادگی شنید که هر کدام از آنها برای حل شدن مشکلاتشان ناچار شدهاند «رشوه» بدهند. در این میان برخورد قاطع قوه قضائیه با مفسدان اقتصادی در طول دو سال گذشته این امیدواری را ایجاد کرده است که دیگران هم فکر عاقبت کار را کرده و به اموال مردم دستدرازی نکنند. البته قوه محترم قضائیه، فقط یک سمت کار را گرفته است و سازمان بازرسی کشور و دیوان محاسبات و همچنین نهادهای اطلاعاتی و امنیتی باید از کوچکترین دستگاه در کشور که شامل بخشداری، فرمانداری، استانداری تا وزارتخانهها را شامل میشود، تحت نظارت دقیق خود بگیرند و با فساد لجام گسیخته مبارزه کنند.
شیوع نگاه «دزدی» در کشور و تبدیل شدن آن از یک ضدارزش به یک هنجار و عادت بسیار خطرناک است و نه تنها موجب سلب اعتماد مردم خواهد شد، بلکه باعث میشود تا عده بیشتری به خود اجازه دهند که دست به فساد بزنند و هم آبروی دستگاه خود را ببرند و هم آبروی مملکت را. البته فساد ابعاد بسیاری دارد و ممکن است یک مسوول خود شخصا وارد عمل نشود، بلکه وابستگان او به کارچاقکنی، واسطهگری و فساد در کشور روی بیاورند و گاهی نیز دریده و کاملا آشکار بهعنوان مثال به فلان شهردار زنگ زده و از وی بخواهند تا فلان پروژه میلیاردی را به فلان پیمانکار رفیق خود بدهند یا آنکه فلان معلم ساده که از قبل شراکت با آنها میلیاردر شده را به مدیرکلی فلان اداره منصوب کنند. ابعاد فساد بسیار است!