امروز هر کاری کردم طنز بنویسم، دیدم راهی نداره و واقعا سخته نوشتن وقتی همه اطرافت پر از طنز تلخ روزگاره. دست رو هر چی میذاری، به هر کجای این استان میری با یک آشفتگی تمام عیار متوجه میشی. متاسفانه دیگه طنز هم زبان حال خیلیها نیست و بسیار باید طناز باشی تا بتوانی مردم را بخندانی.
همین خان عموی ما هم چند روزی است که پکر است و اگر چیزی هم از او نوشتیم، با هزار تلاش بوده است. دیروز صبح زنگ زده که دیگه ناامید شدم و به هر چی نگاه میکنم مسخره شده. بهش گفتم تازه فهمیدی؟ دو سال و خوردهای هست که همه چی مسخره شده، خیلی پرتی خان عمو. ما که میگیم، هزار تا حرف پشت سرمون در میارن. طرف جاشو با پادشاه اشتباهی گرفته، فکر میکنه ارثِ باباشه.
گفت: والله چی بگم. خاک تو سرِ ما. واقعا خاک تو سرِ ما و اونایی که فکر میکنن باید یکی از جنس خومون باشه!
گفتم: زیاد به دلت بد نده، از جنس خودمون که بد نیست، فقط باید جنسش خوب باشه و بدل رو به جای اصل نندازن به مردم که الآن انداختن. تو هم اگه سانتافه داشتی و به فک و فامیل ما میدادی، الان یه کارهای بودی. مگه نه همین بابک زنجانی که دیروز گفتن میخوان اعدامش کنن از همین جنس کارا میکرد، فقط تو باید زرنگ باشی بارت و که بستی مثل خاوری بزنی به چاک که به گفته اون مسوول مطلع، دستیابی بهت بسیار سخت باشه.
گفت: دردم از این مرحله گذشته، خودتم میدونی که من بینیازم و به اندازه خودم دارم، دلم سی مردم ای استان میسوزه که گرفتار شدن و نمیتونن چکار کنن. اون غریبه هم که اومده قاطی شده، فقط و فقط چاخان میکنه و بس. دروغ پشت دروغ. جرأت چاپ کردنش رو نداری، وگرنه بهت میگفتم تا بنویسی تا همه مردم بفهمن.
تا الآن خان عمو رو این همه پکر و درمانده ندیده بودم، بهش گفتم حالا چی شده، به ما راستش رو بگو، جای دوری نمیره...
گفت: دیروز یکی از این سازمانها بودم، از قرار معلوم باید 50 نفر رو استخدام کنن. تصمیم گرفتن که 30 نفر از کارمندای قراردادی خودشون رو استخدام کنن و بقیه رو هم از جوونای این شهر ببرن سر کار. آقا بو برده و زنگ زده و گفته از این بیست نفر باقیمانده 12تاش مال خودمه و دست نگه دارید! حتما هشتتای دیگهاش هم مال اون یارو که یه بیکار تو خونشون نیست یا اون غریبه راستگو!!!! هستش!
گفتم: حالا ای که بد نیست، نمیخواد از خارج از کشور یا استان آدم بیاره، بالاخره از بچههای همین شهر یکی رو استخدام میکنن.
گفت: عزیز دلم، میدونی معامله چیه و آدم کاشتن یعنی چه؟ داره معامله میکنه و بهحساب خودش آدم میکاره. شهرداریهای همه کشور نیروهاشون سر کار هستن و مال ما همه سَرِ کار هستن!!!