بامداد24: چهار سال پیش حرکت ملتهای عرب، شکل خاورمیانه را تغییر داد. چندین دولت عربی طی جنبشهایی که با عناوین دموکراتیک، مردمی و مترقی یاد میشد، سرنگون شدند. با این حال، وقایع بعدی نشان داد که این دیدگاه سطحی و به دور از واقعیت، خشونتآمیز و خونین بوده و شکلی شدیدتر از ظلم و ستم را در سراسر منطقه گسترش داده است.
در جنگ سوریه، تاکنون حدود ۲۰۰ هزار نفر بر اثر نبرد گروههای مختلف برای سرنگونی نظام این کشور جان خود را از دست داده و میلیونها نفر به کشورهای همجوار از جمله لبنان، اردن، ترکیه و عراق فراری و پناهنده شدهاند.
همچنین طی دو دهه اخیر جنگ و خشونت در سومالی، عراق، افغانستان، یمن، لیبی، سوریه و بسیاری دیگر از کانونهای ناامن در خاورمیانه باعث شده که منطقه دچار ناامنی شود و بازخورد این ناامنی، اروپا، آسیا و امریکا را هم در بربگیرد.
ناآرامی و بیثباتی تقریبا دو دهه است که خاورمیانه را در خود فرو برده و طبیعی است که سرریز بحران در منطقه، بسیاری از نقاط جهان را هم در نوردیده است.
همین بیثباتیها و ناآرامیها بود که منجر به ظهور پدیده شومی به نام «تروریسم» در منطقه شده؛ پدیدهای که هر روز رنگی نو و شیوهای نو به خود میگیرد.
اما چه دلایلی باعث شد این پدیده روز به روز قدرتمندتر و گستردهتر شود؟
سقوط دیکتاتورها دلیل ظهور تروریستها
در عراق، فروپاشی رژیم بعث، شکاف و چالشهای قومی-قبیلهای را تشدید کرد. چالشهای امنیتی عراق دولت مالکی را مدتها در خود فرو برد. عمق بحران در عراق زمانی بود که داعش در این کشور ابراز وجود کرد و پس از روی کار آمدن العبادی مصادف بود با بزرگترین تهدیدی که عراق در طول تاریخ خود با آن مواجه شد.
فقدان اقتدار دولت مرکزی در سایر نقاط کشور، ادعای خودمختاری در میان بخشهایی از اهل سنت، رویکرد مرکزگریز در بسیاری از اقوام عراقی و بسیاری دلایل دیگر دست به دست هم داد تا عراق وارد بحرانی موجودیتی با گروهی شود که مسالهاش به ادعای خودشان ایجاد شریعت اسلام است؛ اسلامی که عملا شباهتی به اسلام واقعی ندارد.
در یمن، پس از کنارهگیری علیعبدالله صالح بحران آغاز شد. چهار سال پس از بهار عربی که به خزان تبدیل شد، یمن هنوز روی آرامش را ندیده و دولتها در این کشور پی در پی تغییر میکنند.
در نهایت شیعیان حوثی در این کشور قدرت را در دست گرفتند و القاعده در شبهجزیره عربستان که یکی از پایگاههایش در یمن است، گره مشکلات یمن را کورتر کرد. برخی میگویند ائتلاف نانوشتهای میان حوثیها و امریکا بر سر مبارزه با القاعده در این کشور وجود دارد، یعنی تنها گروه تروریستی در جنوب شبهجزیره.
در سوریه ولی اوضاع کمی تفاوت میکرد، ناگهان ناآرامیهای این کشور به خشونت کشیده و کنترل از دست تمامی کشورهای منطقه خارج شد و این کشور وارد نزاعی منطقهای شد که باعث ویرانی بیسابقهای شده است. چهار سال است سوریه وارد جنگی داخلی شده که فعلا پایانی بر آن متصور نیست. در اینجا نیز داعش با استفاده از خلأ اقتدار دولت مرکزی در عراق و سوریه، مرز دو کشور را برداشت و خلافت خودخوانده خویش را اعلام کرد. از دل جنگ داخلی سوریه گروههای شورشی مختلف زاده شدند. پس بیراه نیست اگر سوریه را آتشفشان خاورمیانه بنامیم؛ آتشفشانی که گدازههای آن به کشورهای دیگر هم پرتاب میشود.
گمان میرفت اگر قذافی در لیبی، صالح در یمن و سایر دیکتاتورها سقوط کنند نسیم بهار عربی که میرفت تا همچون دومینو کشورها را یکی پس از دیگری در خود فرو برد، دموکراسی را برای این کشورها به ارمغان خواهد آورد اما ارمغان سقوط دیکتاتورها نه ثبات بلکه غلتیدن در جنگی داخلی بود، جنگی که پیامد آن از هم گسستن زنجیره انسجام کشور، تجزیه ارتش، پا گرفتن گروههای مرکزگریز و در نهایت ریشه دوانیدن داعش در بسیاری از کشورهای عربی بود. این ماجرا در بسیاری از کشورهای خاورمیانه عربی و شمال افریقا با شدت و ضعف ادامه دارد.
اینگونه بود که پس از القاعده و طالبان که تنها نگاهی کشوری به قدرت خود داشتند، تروریسمی بسیار قدرتمندتر به نام داعش شکل گرفت. تئوری داعش برای بسیاری از جوانان سرخورده کشورهای منطقه جذاب بود و باعث شد تروریسم بار دیگر آتش خود را در منطقه بیفروزد.
تروریسم دامن طراحان آن را خواهد گرفت
شکی نیست که بحرانهای خاورمیانه محدود به این منطقه نخواهد ماند. در صدر بحرانها، تروریسم منسجم قرار دارد؛ معضلی که مرز نمیشناسد. همانگونه که داعش بهعنوان بازیگری غیر دولتی و مهاجم اصالتی برای مرز قائل نیست، نمیتوان انتظار محدود ماندن این پدیدهها را در یک سرزمین خاص را هم داشت؛ سرریز معضلی جهانی به نام تروریسم که محصول در همریختگیهای داخلی کشورها و تا حدود بسیاری مداخلات خارجی قارههای دیگر را هم در نوردیده و جهان را به خود مشغول کرده است. این گروهها به عضوگیری از میان چینیها و ژاپنیها هم پرداختهاند و در کشورهایی مانند مالزی و اندونزی هم بهدنبال یافتن جای پایی هستند. این گروهها حتی حملاتی در پاریس و دانمارک انجام داده و بهدنبال جذب نیرو در آلمان، بریتانیا، فرانسه و سایر کشورهای اروپایی نیز هستند.
برخی کارشناسان معتقدند حملات ائتلاف غرب به تروریستها بهویژه داعش در خاورمیانه باعث شده که این گروه هستههای خود را به اروپا اعزام کند. این دسته از کارشناسان معتقدند داعش بهدنبال این است که زمین بازی را به غرب منتقل کند تا غرب را در غرب زمینگیر کند. امریکاییها هم مثل همیشه از تیررس خطرات دور ماندهاند که این بار داعش آن خطر بزرگ است. حضور سه هزار خارجی در میان عوامل داعش نشانهای از نفوذ این گروه در غرب دارد.
یکی از دلایلی که برای پیوستن غربیها و آسیاییها به گروههای تروریستی گفته شده، این است که سرعت زندگی در جوامع ماشینی باعث دلزدگی جوانان شده است.
در این رابطه سیانان در مصاحبهای که با یکی از عوامل ژاپنی داعش داشت، به نقل از او مینویسد: از زندگی در یک جامعه ماشینی که سرعت زندگی و کار انسانها را به زیر میگیرد خسته شده بودیم و بهدنبال ماجراجویی و رهایی از روزمرگی بودیم و در نهایت برای ارضای حس ماجراجویی خویش به داعش پیوستیم.
برای کنترل تروریستها چه اقدامی باید کرد؟
با وجود تمامی این دلایل بهوضوح مشخص شده است که نمیتوان به شکار تروریسم رفت اما علتهایی را که زمینهساز شکلگیری این گروهها شدهاند میتوان کنترل کرد.
تا زمانی که اوضاع سیاسی و اقتصادی در کشورهای منطقه به ثبات نرسد، امکان بازگشت تروریسم باز هم وجود دارد، این گروهها میتوان را با ابزار نظامی محدود کرد اما نمیتوان ریشهکن کرد.
تروریسم فرد نیست بلکه یک تفکر است، فرد را میتوان نابود کرد اما فکر را نه. تنها در صورت رفاه اقتصادی، مشارکت دادن تمام اقوام و گروهها در رقابتهای سیاسی سازنده در داخل و گفتوگو به جای اسلحه است که میتوان زمینههای فکری شکلگیری تروریسم را خشکاند. تروریسم در جهان عرب محصول فروپاشی دولت ملی، ارتش ملی و نهادهای ملی است. این تفکر، محصول فقر فکری، فرهنگی و اقتصادی در جهان عرب است. تا فکر و اقتصاد اصلاح نشود، داعشها، القاعدهها و بوکوحرامها همچنان خواهند بود.
این بحرانها به غرب نشان میدهد که تروریسم بهزودی دامن آنها را نیز خواهد گرفت؛ دامن کسانی که خود آتشافروز منطقه هستند.
غربیها خود بهخوبی میدانند اگر واقعا عزم به نابودی تروریسم داشته باشند میتوانند دست از بیثباتی منطقه و حکومتهایی مانند سوریه بردارند تا تروریسم در نهایت رو به زوال و نابودی رود.
سیدعلی موسوی