bamdad24 | وب سایت بامداد24

کد خبر: ۵۰۳۹
تاریخ انتشار: ۴۱ : ۱۵ - ۲۹ مرداد ۱۳۹۵
63 سال از روزی که انگلیسی‌ها و امریکایی‌ها دست به دست هم دادند و در ایران کودتایی علیه یکی از مردمی‌ترین و اصیل‌ترین دولت‌های عصر حاضر کشور ما صورت دادند، می‌گذرد.
کریم جعفری:
63 سال از روزی که انگلیسی‌ها و امریکایی‌ها دست به دست هم دادند و در ایران کودتایی علیه یکی از مردمی‌ترین و اصیل‌ترین دولت‌های عصر حاضر کشور ما صورت دادند، می‌گذرد. سال‌هایی که شاید از سن برخی از پدران ما بیشتر باشد، اما برخی مسائل نه سن می‌شناسد و نه تاریخ. 
سال گذشته در همین روز در نوشته‌ای بلند به مسائل مطرح در حوزه تاریخ معاصر ایران اشاره کردم که چه افرادی از نام محمد مصدق هراس دارند و چه کسانی می‌خواهند با استفاده از امکاناتی که در دست دارند چهره‌ای دیگر از او ترسیم کنند. اما در طول 63 سال گذشته به‌باور نویسنده کسانی که باید از نام مصدق و تکرار این نام هراس داشته باشند، انگلیسی‌ها و امریکایی‌ها باشند. آنهایی که این روزها به‌عنوان مدعی دروغین دمکراسی و حقوق‌بشر بدترین و زشت‌ترین اقدامات را صورت داده و با برخورد دوگانه با چنین واژه‌هایی که برای نوع بشر دارای تقدس هستند، عملاً از همه چیز مشروعیت زدایی می‌کنند.
سرنگونی دولت مردمی محمد مصدق، ضربه‌ای کاری به بنیان‌های مردم‌سالاری در ایران بود، بنیان‌هایی که برای شکل‌گیری مجدد آن و عبور از تنگناهای موجود، نسل‌های دیگری هم باید امتحان پس بدهند. امریکایی‌ها و انگلیسی‌ها حتی در حوزه اقتصادی هم ضربات سنگینی را به مردم ایران وارد کردند و باعث شدند تا پس از گذشت شش دهه هنوز اقتصاد ایران وابسته به نفت باشد.

در حالی که در سال‌های پس از کودتا حاکمیت ملی ایران بازیچه دست قدرت‌های غربی به‌خصوص امریکایی‌ها شد و ایران به عنوان یکی از همسایگان ابرقدرت شرق ناچار در اردوگاه غرب قرار گرفت، اقتصادش تک محصولی و متکی بر صادرات نفتی شد که کنسرسیوم تشکیل شده از شرکت‌های چند ملیتی باید آن را مدیریت می‌کردند. در این سال‌ها بود که مردم با اعتماد کامل به دولت، اقدام به خرید اوراق قرضه کردند و یکی از سالم‌ترین بودجه‌های کشور در دوران نخست‌وزیری مصدق بسته شد.

برای نگارنده مصدق نه پیامبر است و نه معصوم، او هم مانند یکی از هزاران هزار سیاستمداری که در عرصه شطرنج جهان نقش‌آفرینی کرده‌اند، حاضر شد اما نقشی که او ایفا کرد ماناتر و دیرپاتر از همه نقش‌هایی است که دیگران ایفا کرده و خواهند کرد. اعتقاد و باور به آزادی، باوجود لجبازی‌های سیاسی و باور به منفعت عمومی به‌جای مصلحت شخصی و گروهی دو ویژگی‌ای هست که در کمتر دوره‌ای شاهد آن بوده‌ایم. کافی است به رسانه‌های آن دوره نگاهی بیندازید تا متوجه صبر، حوصله و بردباری مصدق به‌عنوان نخست‌وزیر ایران بشوید، اگر یکی از این نقدها، کارتون‌ها و حرف‌هایی که به‌ نخست‌وزیر ایران زده می‌شد امروز به یکی از مسوولان رده هشتم کشور هم زده شود – البته برخی‌ها در فحش دادن و تهمت زدن در کشور ما مصونیت ابدی دارند و هر چه دلشان می‌خواهد می‌گویند و این از طیبات است – شک نکنید که حسابش با کرام‌الکاتبین بود.
نکته تاسف‌برانگیز در رفتار ما به‌عنوان یک نویسنده، یک مسوول و شاید هم کسانی که قدرت دست‌شان است این است که چرا امریکایی‌ها باید به دلیل سرنگونی دولت مصدق از ما عذرخواهی کنند اما خودمان این وسط قلم را دست عده‌ای فرصت طلب داده‌ایم تا هر چه می‌خواهند علیه او بنویسند؟ 
ساده انگاری است که اگر فرض کنیم می‌توان با قلم‌های عقده‌ای نام‌ها را از صفحه تاریخ پاک کرد، برخی نام‌ها و عناوین بر قلب‌ها نگاشته شده‌اند و نام پیر احمدآباد نیز یکی از آنهاست. این روزها شاید بتوان نیم‌نگاهی به کودتای ترکیه انداخت تا متوجه نگاه مردم به اصل کودتا و نگاه غربی‌ها و فرصت‌طلب‌ها شد. 

نام:
ایمیل:
* نظر: