امین بندری:
ما در آن مساله که با هم نشسته بودیم و در مورد اون قرص صحبت کرده بودیم، اشتباه میکردیم و دوستان اطلاع دادند که اوضاع آنقدر خرابه و خلاف اون اندازه سنگین که بابا قرصهای قویتری مصرف میکنه و اون چیزی که نوشتیم در حد و اندازه تپش قبله و نه بیشتر. حالا هر چی که میخوره، بخوره، بشینه کار هم بکنه دیگه.
حالا فارغ از این مساله خان عمو اون روزی تعریف میکرد که قراره حضرات آقایان کلی پول خرج کنند شاید این دهکده سنگفرش راهاندازی بشه و ملت یه بار دیگه برن اونجا! حالا این بنده خدا خان عموی ما چی میگفت بماند، نه اینکه با این حضرات دوست و رفیقه و بهش اعتماد دارن و خودشون در همین حد و اندازه پرورش ماهی در قفس و شوره زار خواری هستند، بقیه مسائل رو دادن به دیگران، مثلا به دایی گفتن که برو و بگرد که چیکار کنیم تا این دهکده ما که توش کاکل سبز شده، دوباره ملت رو بیاریم توش.
دایی هم گفته که من یه برادرزاده دارم، باید برم از امین بپرسم، اون ایدههای خوبی داره. اگه میخواین میپرسم. مشاول که حاج خلیل تو جلسه خیطش کرده بود و حرف مفت زیاد میزنه باز هم فضولیش گل میکنه و میگه نمیخواد به اون بگی. همین الانش داره مسخرمون میکنه، اگه بفهمه که ما دستپچایه ایم باز هم برامون دست میگیره... حالا هم میخوام براش دست بگیرم و بهش بگید که خودتی، میخواید دستگاه برای صدا و سیمای بوشهر بخرید که بعد از ماه محرمی برنامه شونشینی بره دهکده سنگفرش برنامه تهیه کنه شای ملت بیان و دورتون جمع بشن؟
حالا این هم اشکال نداره. اصلا طرح و ایده خوبیه، عالیه. فقط این مدیرکل و مشاول بیربط هم برن اونجا بشینین واسه لت شکلک دربیارن. مثلا الان قیافه اون مدیرکل رو دارم تو ذهنم دوره میکنم، اصلا عینکش دو تا چاق تنباکوی اخته نشده نمی ارزه، بعدش هم همچی سیل خوش می کنه و ادعاش میشه که واخ واخ... به خدا جدی میگم، دعا کنید تا سی صدا و سیما که تو هفته دولت رئیس و معاون خبرش از گرمای بوشهر فرار کردند و رفتند اصفهون خونشون یه دستگاهی بخرن، شاید هم برنامه شونشینی تونست از این وضعیت در بیاد و هم بعدا اگه خواستن پی کسی مصاحبه کنن، پخشش هم کنن.
میخواین سیتون یه قسمی بخورم، اینا مصاحبه سردبیر ما رو به بهای یه دستگاه دو میلیارد تومنی خریدن... همین و بس بوا جون. کاسبی بهتر از این؟ شما میری وقت می ذاری و مصاحبه میکنی بعد آقایون میفهمن ضایع شدن میان و میگن این پخش نشه... والسلام.