امین بندری:
سهشنبه بود، چهارشنبه بود، 9شنبه بود، نمیدونم کی بود که این مشتی محمود بالاخره سر عقل اومد و یک ماه پس از اونکه رهبری بهش گفته بود که آقا صلاح نیست بیایی، بیانیه داد و گفت نمیام، اطاعتپذیر هستم و نمیام.
حالا این وسط حسین شریعتمداری که این همه ولایتمداری میکند و ملت رو به هزار و یک اتهام جاسوس، مرتد، دشمن و ضدانقلاب میخواند و هی میگوید این اصلاحطلبان خون به دل رهبری کردند، چرا اومده و فرمایشات رهبری را که به خاطر گل روی حاجحسین و برادران پشت بلندگو اعلام شده، تقطیع کرده و بریده بریده آورده است.
خداوکیلی این طنز نیست که الان امین بندری رو مجبور کرده بنویسهها، این عین درد دل یه دهاتیِ پاپتیِ حقوقبگیر روزنامه بامداد جنوب است که وظیفهاش بوده بیاد و اینجا چهار کلمه بنویسه.
حالا درد چیه، آخه احمدی نژاد قیافه داشت که باید حتما رهبری میومد واسش پشت بلندگو حرف میزد؟ اون کوهکنی که نمیتونست یه پر کاه هم جابجا کنه و هی میگفت من زبان آقا – بلانسبت – هستم، این وسط کجا بود؟ این جوانفکر که به اندازه همین مشاور جوانان خودمون جوان هست و خوشفکر و اهل تساهل و تسامح!!! دیگه چی میخواد؟ حالا به نظر شما اگه یه اصلاحطلبی چرندیات عبدالرضا داوری در مورد خانواده رهبری رو مینوشت چی میشد، بهنظر شما همین حاج حسین و شرکاء – شامل وطن امروز، رجا نیوز، فلاننیوز، دزدینیوز- کفن پوش نمیشدند و دو تا خط تیره بالای نشریه نمیزدند و واسلاما سر نمیدادند؟
من که به این نتیجه رسیدم که این آقایون فقط و فقط هر جا که رهبری بهنفعشون حرف زد، ازش طرفداری میکنند، ولاغیر. اصلا تو کتم هم نمیره که یکی بیاد بگه اینا انقلابی هستند، اصلا مگه چیزی هم ته خزانه مونده بود که احمدینژاد میخواست واسش بیاد رئیسجمهور بشه؟ شاید هم یه چیزایی رو روز آخر تو وسط پاستور و دفتر و دستکاشون چال کردند و حالا میخوان بیان و برش دارن و ببرن.
حالا این رو داشته باشید، تا بعدش رو من براتون تعریف کنم که این احمدی قهرمان که ملت رو خس و خاشاک خوند و هی فحش به این و اون میداد و عملا کشور رو به دوره تیمور لنگ تبدیل کرد، چرا انصراف نداد تا رهبری مجبور بشه عملا وارد بشه. یادتون به اون قهر خوشگلش هست که، مملکت رو دادن دست سعید جلیلی تا تو شورای عالی امنیت ملی بشینن قیمت مرغ رو تعیین کنند، حالا، این دفعه میخواد بیاد و 14 روز قهر کنه، یکی بره بهش بگه خوشگله، زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم.... اصلا هیکلت من و کشته، دیوونتم پسر شجاع.