کریم جعفری:
دوست دانشمندی دارم که بارها و بارها به نمایندگی از نظام در کنفرانسها، نشستها و بهخصوص آنچه «تینکتک» خوانده میشود، مشارکت فعالی دارد و از حقوق و منافع نظام دفاع میکند. او همین دو هفته پیش برای حضور در یکی از این تینکتنکها راهی دو کشور همسایه شده بود و در گفتوگویی طولانی بخشی از آنچه در این نشستها اتفاق افتاده بود را برایم تعریف کرد. به گفته وی آنچه در این نشستها باعث تعجب وی شده بود، افکار پر از توهم اعراب و حتی امریکاییها در مورد منطقه، ایران و آینده مقاومت بود. وی میگفت که آنها حتی تصور دقیق و درستی از تحولات سوریه نداشتند و چنان به ایدهآلها و آرمانهای خود درگیر بودند که هنوز هم دمشق را شهری ناآرام میدانستند که نمیشود به آنجا سفر کرد.
از آنجایی که بارها و بارها با این دوست در تهران در مورد واقعگرایی و حضور نداشتن آن در سپهر سیاسی و رفتاری حکومت و مردم کشور گفتوگو کرده بودم و در همین ستون هم بارها آن را مورد اشاره قرار دادهام، باید گفت که توهم، آرمانگرایی غیرواقعی و خیالپردازی نه تنها در میان دشمنان ما وجود دارد، که در کشور ما هم برخیها به دلیل ناآگاهی و علم نداشتن به مسائل و موضوعات سراغ آن میروند تا شاید خود را از مهلکه و مخمصه نجات داده و به شکلی برای خود راه فراری درست کنند و شاید هم برخی از اقدامات را توجیه کرده و به مخاطب را راضی کنند.
دوشنبه شب حسن عباسی که همین چندی پیش سخنان توهینآمیزش نسبت به ارتش ایران خبرساز شد و ناچار شد تا در عَلَن حرفهای ناشایست خود را پس بگیرد و عذرخواهی کند در بوشهر حرفهایی زده که از جنس همان حرفهایی است که در تینکتنکها، مخالفان جمهوری اسلامی ایران مطرح میکنند. برای نویسنده واقعا جای تعجب دارد که این بهحساب «استاد» چه میداند که در برخی مواقع اظهارنظر میکند به عنوان مثال همین جملهاش «غنیسازی خود را از 20 درصد کاهش داده و بساط هستهای خود را جمع کردیم تا چرخ هواپیما به ما دهند. این معنای نفوذپذیری است.»
یکی بیاید و این حسنآقا و دوستانش را توجیه کند که به دستور چه کسی مذاکرات صورت گرفت و اصولاً دایه ولایتمداری شما تا کجا قرار دارد که در مورد غنیسازی 20درصدی صحبت میکنید؟ تا همانجایی که منافعتان باشد؟ همه میدانند که صفر تا صد مذاکرات تحت اشراف رهبری بود، اصلا اگر همین مذاکرات صورت نمیگرفت شما میخواستید با چه وسیلهای از تهران به بوشهر بیائید و سخنان گهربار!!! خود را بیان کنید.
«اگر سیستم مالی کشور به اقتصاد جهانی وصل شود، اقتصاد ما نابود میشود»!! این جمله هم که نیاز به توضیح ندارد، نمیدانم که همین تلفنی که «استاد» از آن استفاده میکند ساخت کدام شرکت است و خرید آن چگونه صورت گرفته و نفت ما چگونه خرید و فروش میشود که نباید به اقتصاد جهانی وصل شد.
یا نکاتی مانند هتلسازی، مساله انقلابی یا لیبرالی و.... که همه و همه نشان میدهد این «استاد» در همان توهماتی زندگی میکند که نمیداند پلویی که روز دوشنبه در بوشهر خورده هم هندی بوده است و انتظار طعم و عطر طارم هاشمی شمال را دارد، با این تفکر و با این افراد فقط درجا میزنیم.