نگارنده در توان سواد خود در طول چند سرمقاله گذشته سعی کرده مطالب و مسائلی را در این زمینه مطرح کند.
اما چه درسهایی وجود دارد که ما از عاشورا نگرفتهایم و باید بگیریم؟ در ظهر عاشورای سال 61هجری قمری چه روی داد که پس از گذشت نزدیک به 14قرن، حوادث آن هنوز زنده و کوچکترین رویدادهای آن تثت و ضبط شده و امروزه صدها فیلم، سریال و تعزیه از آن ساخته میشود و هنوز هم سوژههای نابی برای پرداختن دارد؟ ویژگیهای حادثه عاشور چیست که صدها سال است بر سر منبرها نقل میشود و شنیدن چند صدباره آن نه تنها دل انسان را نمیزند و تکراری نمیشود، بلکه با هر نوایی که بشنویم، حال و هوای خاص خود را دارد؟
اینها سوالاتی است که پاسخ گفتن به آنها نه در حوصله این مبحث است و نه نگارنده محقق علوم دینی است که توانایی پاسخ دادن به آن را داشته باشد، بلکه بهعنوان یک درسخوانده تاریخ میتواند بر این نکته صحه بگذارد که هیچکس نخواسته یا نتوانسته راز ماندگاری عاشورا را آنگونه که باید و شاید بنویسند. کتب مقتل که در فردای عاشورا نوشته شد و لحظه به لحظه حادثه کربلا در آن آمده است، این روزها جایی در منبرها ندارد و همانگونه که پیش از این هم تاکید کردیم، نوحهخوانها جای روضهخوانها را گرفتهاند تا مردم به جای شمشیر آخته بنیهاشم، شلاقهای شمر و عمر سعد بر گرده دخترکان حسین بن علی و برهنگی پای آنها و نالههای زینب را بدانند.
کسی نمیخواهد بگوید که اگر در ظهر عاشور در برابر لشکر جرار و خونخوار عمر سعد و شمر بنی ذیالجوشن حسین و یارانش مقاومت نمیکردند، اکنون در تاریخ جایی نداشتند. بیش از مظلومیت امام (ع)، این شجاعت مثالزدنی ایشان بود که تاریخساز و برای قرنها سرمشق انسانهای آزاده شد که حتی اگر یکنفر بودید در برابر ظلم، نامردی، اجحاف و بیعدالتی کم نیاورید و قیام کنید.
اگر حسین (ع) آن روز از روی اسب افتاد و سینه مبارکش غرق تیر گشت و خنجر نامردان بر گلویش لغزید، اما تاریخ تاکنون در برابر این حادثه نلغزیده و همه محققان جهان، حتی آنهایی که حب اهل بیت (س) را هم نداشتهاند از این روحیه شجاعت، شهامت و صداقت تقدیر کردهاند. این برگ برنده تشیع است که هنوز هم در جای جای جهان سند زنده بودن و پویایی روح عاشورایی پیروان حضرت رسول (ص) است.
این کاش بر روی منبرها، در تکیه و هیاتها، حسینهها و هر جایی که بوی آبگوشت و قیمه نذری و صدای آمپلیفایرها بیش از واقعیتهای کربلا به گوش میرسد این حرفها هم زده میشد تا سند زنده بودن و پویایی تشیع همچنان دست به دست بچرخد و شیخ زکزاکیهایی پیدا شوند تا با شنیدن پیام انقلاب از امام خمینی (ره) میلیونها نیجریهای را عاشق اهل بیت کنند یا در یمن شجاعت و شهامتی به مردم دهد که در برابر صهیونیستهای وهابی قد علم کنند، یا مانند سوریه و عراق برای دفاع از حرم اهل بیت عاشقانه سینههاشان را سپر کنند، این درسهایی است که از عاشورا نگرفتهایم و باید بگیریم.