کریم جعفری:
امیرنشین قطر در نبرد رسانهای، اقتصادی و دیپلماتیک خود با کشورهای مخالف خود شامل عربستان، مجمعالجزایر بحرین، امارات متحده و مصر پس از چند هفته صبر و رایزنی، بالاخره وارد عمل شد تا در یک حرکت هماهنگ در همه ارکان حاکمیتی خود به طرف مقابل ثابت کند که از روحیه جنگندگی و مقابله با تهدیدات برخوردار است. در قطر، یک امیر جوان با پشتوانه شدید فکری در جریان اخوانی، قدرت بینظیر رسانهای با استفاده از توان شبکه خبری الجزیره و شبکه گسترده رسانهای اخوانالمسلمین، توانایی دیپلماتیک در سطوح عالی با استفاده از ظرفیتهایی که در طول سالهای گذشته ایجاد شده و در نهایت هم ایجاد یک رشته ارتباطات خاص در سطح منطقه، بهویژه در میان کشورهای عربی خود وارد فاز نهایی نبرد کرده است.
قطریها با اطلاع کامل از مشکلات کشورهای مخالف، بهجای مصالحه، راه مقابله را انتخاب کرده و انعطاف خاص دیپلماسی این کشور هم به دوحه این اجازه را داده تا بتواند گزینههای جایگزین را برای هر رویدادی مدنظر داشته باشد. این گزینهها از چند روز پیش روی میز قرار گرفته و بهصورت خاص دوحه پس از سرمایهگذاری دو دههای روی پتانسیلهای خاص ارتباطی خود در سطح جهان اسلام و همچنین سمپاتهایی که در طول این سالها به سمت این کشور جذب شدهاند، در حال خرج کردن است، بدون آنکه واهمهای از آینده داشته باشد. مقامات قطری بهخوبی از میزان اختلافات و دو دستگیها در کشورهای رقیب خود مانند سعودی، امارات و مصر خبر دارند، آنها همچنین بهخوبی میدانند که پای حکام آلخلیفه در بحرین بر پوست پیاز است.
این اطلاعات باعث شده تا این کشور در تقابل خود به شکلی خاص وارد عمل شود. از یکسو با تدارک یک آتشتهیه چند هفتهای به سراغ سعودیهای رفته که به تازگی ولیعهد جدید را انتخاب کردهاند و به هر شکل ممکن مشروعیت خاصی در میان خواص، نخبگان و حتی قشر تحصیلکرده ندارد. این مشکل سعودیها عامل مهمی بوده تا بخش رسانهای قطر به آن بتازد. در امیرنشینهای امارات هم وضع به همین منوال است. بدون شک اختلافات میان دو امیرنشین ابوظبی و دوبی که اولی دشمن و دومی دوست دوحه است با اقدامات قطر عمیقتر خواهد شد. کما اینکه پنج امیرنشین دیگر تشکیلدهنده امارات به همان میزان مشکلاتی دارند که باز کردن زخم آنها میتواند عواقب وخیمی داشته باشد.
در مورد مصر اما دوحه سیاست خاصتری را در پیش گرفته که پرداختن به آن فرصت بیشتری میخواهد. اشتباه راهبردی مصریها در واگذار کردن دو جزیره پر سر و صدا به عربستان بهانه لازم را به دست دوحه داده است تا رگ غیرت و ملیگرایی مصریها را حرکت دهد. با این حال، آنچه برای نگارنده جالب است، درخواستهای امارات از قطر برای قطع روابط با ایران بهعنوان یک پیششرط سازش است. درخواستی که متاسفانه در تهران با هیچ واکنشی مواجه نشد. در حال حاضر ایران با امیرنشینهای دبی و ابوظبی بیشترین حجم تجارت را دارد. چگونه است که اماراتیها به خود جرات جسارت میدهند و از یک کشور دیگر میخواهند که با ایران مراوداتش را قطع کند؟
به نظر میرسد در برابر این اقدامات نسنجیده و غیرقابل توجیه اماراتیها مقامات ایرانی باید پاسخهای محکمی دهند. من جایی ندیده و نشنیدهام که مقامات وزارت خارجه کشور سفیر امارات را فراخوانده باشند و مراتب اعتراض شدید خود (چون غیر از این کاری بلد نیستند) را اعلام کنند و یا یک اقدام بیسابقه کرده و به خود زحمت دهند و سفیر کشورمان در ابوظبی را برای پارهای مشورتها به تهران فرابخوانند. بدون شک اگر هر کشور دیگری در جهان بود در برابر یک کشور جعلی و مسخره که یک کمپانی بینالمللی است، بسیار محکمتر برخورد میکردند. تا کی باید قطر، امارات و مصر از برگه ایران استفاده کنند؟
با توجه به همه این شرایط بهنظر میرسد که تهران باید یک تجدیدنظر اساسی در روابط خود با امارات داشته باشد. این تجدیدنظر در همه حوزهها باید صورت بگیرد. به دلیل دیپلماسی غلط در برابر کشورهای عربی، بهویژه امارات در طول سالهای گذشته آنها به اندازهای جری شدهاند که اجازه هر جسارتی را به خود میدهند. تهران در فضای پسابرجام که گفته میشود که روابط با دیگر کشورها بهتر شده، نیازی به امارات و مناطق آزاد آن ندارد. اگر قرار است همچنان ثروتهای این کشور بر باد برود، سلطاننشین عمان بهترین جایگزین در این مورد است. سران این کشور از زمان رژیم قبل تا به امروز یک سیاست را در قبال کشورمان داشتهاند، دستکم «نامردی» نکردهاند.
تا جایی که اطلاع موثق دارم، در طول سالهای گذشته بارها و بارها گزارشهای متعددی در مورد نحوه رفتار با امارات در مراکز مختلف نوشته و به مسوولان امر تحویل داده شده است، آنچه که باعث تعجب بوده، این مسوولان امر هیچ وقت نخواستهاند که در این زمینه وارد عمل شوند. به همان میزانی که امارات در حال جسارت علیه کشورمان است، دستگاه تصمیمگیری کشور اگر نمیخواهد سفیرش را بخواند، میتواند دو اقدام را صورت دهد. یک اقدام شامل کم کردن پروازها به دبی، سختتر کردن سفر به این کشور و در نهایت هم محدود کردن پروازهای بینالمللی است که اماراتیها برای انجام آن ناچار به استفاده از فضای کشورمان هستند.
نگارنده بر این باور است که امروز ما نیاز به عملگرایی در حوزه بینالملل داریم. اماراتیها در یمن علیه متحدان راهبردی ما در حال نبرد هستند، در سوریه علیه متحد ایران فتنهانگیزی کرده و پول خرج میکنند. به کردهای بیهویتی که در قالب احزاب ضدایرانی در شمال عراق و در دامان مسعود بارزانی فتنهانگیزی میکنند، کمکهای سخاوتمندانه میکنند. در افغانستان علیه منافع ملی ما وارد عمل شده و با هزینههای چند صد میلیون دلاری که حاصل تجارت با خود کشور است، طرحهای ضدایرانی خود را پیگیری میکنند. اماراتیها آن اندازه پررو شدهاند که با استفاده از مزدوران بینالمللی در لیبی هم دخالت کرده و با باز کردن پای صهیونیستها به خاک خود، مشکلات بیشتری را برای کشورمان شکل خواهند داد.
با این اوصاف، بهنظر میرسد که در تهران باید بیشتر مراقب این همسایه شرور بود. همسایهای که سرمست از پول، فکرهای پلیدی در سر دارد که گفتن آن در مقال نمیگنجد.