کریم جعفری:
عادت داریم که به مناسبت هر 100 شمارهای که به پیش میرویم، چند خطی بهعنوان یادگاری بنویسم. هدف هم یادآوری و یادگاری و دادن قوت قلب به خودمان است که میتوانیم و خداقوتی به دوستانی که همراهیمان میکنند.
درست 30 ماه از انتشار نخستین شماره روزنامه بامدادجنوب گذشته است. در این 30 ماه با همه فراز و فرودها، کمبودها و نواقص ساختهایم تا امروز به اینجا رسیدهایم. دیروز وقتی شماره 700 روزنامه را دیدم، از یک طرف خوشحال بودم و از طرف دیگر ناراحت، خوشحال از این بابت که طفلی که با هیچ پشتوانه خاص مالی و تنها با امید و یاری دوستان متولد شده بود، امروز دیگر روی پای خود ایستاده و در حال حرکت است، هر چند باز هم نیاز به کمک دارد، خوشحالم از این بابت که در این 700 شماره به معنی واقعی کلمه، مستقل بودیم و زیر بار هیچ کس نرفتیم. خوشحال از این بابت که محبت مردم روز به روز نسبت به ما بیشتر شده و بامداد جنوب باوجود همه هوچیگریها، به رسالت خبری خود ادامه میدهد، دلایل برای خوشحالی بسیار است، اما چرا ناراحت!
سوال را کسانی میتوانند پاسخ دهند که دستشان در کار است. این روزها رسانههایی موفق هستند که دست به دستمالشان خوب باشد و مجیزگوی یکی از صاحبان قدرت باشند. کم نبودهاند افرادی که به روزنامه آمده و گفتهاند که اگر فلان کار را نکنی، همه مشکلات مالی روزنامه را حل خواهیم کرد، یا اینکه به فلان موضوع نپرداز یا بپرداز تا همه گونه کمکی به روزنامه کنیم. اما خدا میداند که به شرافت قلم تاکنون در این وادی گام نگذاشته و هیچکس نتوانست اندکی در اندیشهای که به آن باور داشتم، خلل وارد کند. شاید باور این نکته برای خیلیها سخت باشد که تمام کارهای ما از روی دوست داشتن است...
با این حال، ما دنبال کاسبی از رسانه نبوده و نیستیم، بهعنوان سردبیر و مدیرمسوول بامداد جنوب، سعی کردهام دو تا سه برابر یک خبرنگار در روزنامه کار کنم، مطالعه کرده و هر روز بنویسم تا پیشه خبرنگاری خودم را فراموش نکرده باشم. بعضی روزها شده که حتی فراموش کردهام یک لیوان چای داغ صرف کنم و ناهارم بسکوئیت بوده، اما عشق به نوشتن و گفتن حقیقت در نزد همه بچههای بامداد جنوب باعث شده تا بر همه مشکلات غلبه کنیم.
تا یادم نرفته، جا دارد از دوست خوبم سیدمالک عزیز، که از برادر هم نزدیکتر است و بودن در کنارش قوت قلبی است، تشکر کنم. هر چند او را کمتر در روزنامه میبینید و گرفتارهای شغلی در تهران باعث شده تا نتواند آنگونه که باید به روزنامه برسد، اما با بودن او، خیالم از همه چیز راحت است.
نکته بعد که در شماره 700 باید به آن اشاره کنم، حضور در دولت تدبیر و امید است. بامداد جنوب اخذ مجوز روزنامه را به هیچ فردی مدیون نیست، اما سرکار خانم ماحوزی در روزگاری که گرفتن مجوز الکترونیکی نشده بود، تلاشهای بیوقفهای کردند که جا دارد از وی کمال تشکر را داشته باشم. با این حال، روزنامه از صدر تا ذیل مدیون مردم و همراهان روزنامه است. ما در دولت اول آقای روحانی مجوزمان را گرفتیم، خوشحالیم که در دولت دوم او هم حضور داریم. اما دوست داریم که در این دولت مدیرانی که میخواهد به استان بوشهر گسیل کند، عاقبتاندیشتر، داناتر، مردمدارتر و آیندهنگرتر باشند تا ما هم بتوانیم با همین ویژگیها و کارکردها در کنار دولت و همراه او در استان باشیم.
متاسفانه عدم توسعه یافتگی در عرصههای مختلف اقتصادی باعث شد تا در حوزه فرهنگی هم در طول چهار سال گذشته دچار کمبودهای شدید باشیم. وقتی نهاد اقتصاد درست حرکت نکند، به تبع آن نهاد فرهنگ که عموما مصرفکنند است هم دچار بحران میشود. ما دنبال فرصتی هستیم تا بتوانیم خدمات بیشتری به مردم ارائه کرده و با عبور از گردنههای سخت و بحرانی، شمار 1700 بامداد جنوب را با هم جشن بگیریم.