کریم جعفری:
این روزها خبر اول استان بوشهر، مساله «نرسیدن کلنگ وزیر صنعت» به زمین حاصلخیر دشتستان برای شروع به ساخت یک کارگاه پتروشیمی در نزدیکی شهر آبپخش بود. در طول دو سال گذشته که مساله پتروشیمی مطرح میشد، بهعنوان روزنامه بامداد جنوب بارها در این زمینه گزارشهایی را نوشتیم، مثلا در همین مبحث خرید زمینهای مردم، لابیهایی که وجود داشت و اینکه چرا باید این پتروشیمی اینجا احداث شود، اما با توجه به توپخانه تخریب آقایان پستپرست و واسطهگر واقعیت آن است که سعی کردیم چندان به ساخت این «کارگاه» ورود پیدا نکنیم. با این حال، آنچه در روز چهارشنبه روی داد، با توجه به تحلیل بسیاری از جامعهشناسان، اتفاقی مبارک و میمون بود که میتواند الگویی مناسب برای کنشهای مدنی مردم در برابر حاکمیت باشد.
بارها در همین روزنامه نوشتهایم که حاکمیت به ویژه در چهار سال گذشته در استان بوشهر برای مردم هیچ ارزش و اهمیتی قائل نبوده است، حضرات فکر میکنند برگزیده هستند- اصلا منظورم ژن خوب و بد نیست –بنابراین نه اشتباه میکنند و خطایی از آنها سر میزند، تازه همه جا هم حرف میزنند که شبها راحت سر بر نازبالش میگذاریم و به خواب میرویم. اما مردم آبپخش در برابر یکی از وزرای قدیمی و کارکشته دولت یازدهم که دستی بلند در صنعت پتروشیمی و ساختها چند واحد از آن دارد، نشان دادند که در این زمینه با آنها مشورت نشده و نه اینکه پتروشیمی نمیخواهند، یا از ورود صنعت ناراضی هستند، بلکه میخواهند سرنوشت فرزندان و سرمایهاشان در برابر منافع عدهای حیف و میل نشود. شما اگر اندکی به عقب بازگردید و به موضوع جانمایی پتروشیمی دشتستان توجه کنید از زبان همین نماینده دولت موارد جالبی را پیدا خواهید کرد که اینجا نقل دوباره آن جایز نیست، اما باید پرسید بعد از این همه زمین رها و بایر در دشتستان، چرا باید دقیقا جایی وسط روستای «بویری» و شهر «آبپخش» چنین تاسیساتی ساخته شود؟ مگر فرماندار دشتستان از تجمع مردم خبر نداشت؟ اگر خبر نداشته که اصلا چه کسی گفته باید فرماندار بماند، اگر هم داشته، پس چرا هشدار نداده که رئیسش در برابر وزیر اینگونه «ضایع» نشود؟
زارع که در طول نزدیک به چهار سال حضور در دشتستان هیچ رهاورد مثبتی برای مردم آن نداشته و فقط و فقط به حفظ خودش دست و پا میزده و میدانسته که ساخت پتروشیمی در این منطقه باعث اعتراض مردم، آسیب رساندن به محیط زیست و نخیلات مردم میشود، چرا گزارش نداده است؟ اگر گزارشی در این مورد تنظیم کرده و به اطلاع استانداری رسانده، چرا استاندار نعمتزاده را خبر نکرده که در گرمای طاقتفرسای دشتستان با کت و شلوار بایستد و دستش به کلنگ هم نرود و منطقه را ترک کند؟ این بینظمی اداری را چه کسی میخواهد پاسخ بگوید؟ حالا گیریم که کلی از فعالان اجتماعی و فعالان زیستمحیطی و اهالی فرهنگ و اندیشه از این حرکت مسالمتآمیز و مدنی مردم آبپخش حمایت کردند، با توجه به شناختی که از دولتمردان دارم، فکر میکنید وزیری دیگر حاضر است به این سادگی به بوشهر بیاید و بخواهد طرحی را کلنگ بزند؟
اگر کسی اینگونه فکر میکند، برود سفر سال گذشته وزیر نفت در هفته دولت را بار دیگر مرور کند که اگر کلاهش بوشهر بیفتد حاضر نیست به این سادگی قدم به استان ما بگذارد. سطح شیخالوزرای دولت را با حرفهای تکراری چند از دوستان و سفارششدههای مشاور جوان!! چنان پایین آوردند تا مدتها بعد و باوجود اصرارهای بسیار در دولت هیچ وزیری حاضر نشود پا به بوشهر بگذارد.
واقعا چه کسی میخواهد ویرانی این سرمایهها را جبران کند؟ چه کسی میتواند این ضعفها را پوشش دهد و آب رفته را دوباره به جوی بازگرداند؟ سالاری و چند نفر همراهش که تا چند وقت دیگر خواهند رفت، اما آیا کسی میداند این ویرانهای که از آنها بر جای مانده است چگونه ساخته خواهد شد؟ آیا میتواند فکر کند که اگر رفت، دیگر به هیچ عنوان نمیتواند به این استان بیاید و اگر هم بیاید کسی به او خوشآمد نخواهد گفت؟
نکته بعد آنکه چوب اشتباهات و خودراییِ نماینده دولت را باید مردم آبپخش و دشتستان بخورند؟ در خبرها آمده بود که او گفته که بهزودی پتروشیمی را در نقطه دیگری احداث خواهند کرد، ببخشید، مردم را چه فرض کردهاید؟ شماها که برای یک جانمایی پتروشیمی 20هزارتنی کلی محرمانهبازی و مبارزه با رانتبازی درآوردید، چگونه میخواهید دوباره آن را جانمایی کنید؟ مگر زمین چمن است یا کارگاه بلوکزنی؟ هر چند که آنچه به عنوان پتروشیمی گفته میشود، اصلا نیست و تنها یک کارگاه کوچک است، اما آنهایی که دستی بر آتش دارند به خوبی میدانند که برای احداث چنین کارگاهی هم نیاز به مجوزهای لازم از نهادهای مربوطه است. اگر قرار است این پتروشیمی در دشتستان ساخته شود، بحمدالله جا زیاد است، وگرنه ما هم از همان ابتدا با ساخت آن در این شهرستان مخالف و اعتقاد داشتیم که باید در مجموعه همان پتروشیمی گناوه قرار بگیرد تا همه در زمینه خوراک دچار مشکل نشود و هم در زمینه صادرات. البته با این شرط که در حوزه اخذ مالیات و عوارض آلایندگی و اشتغال به همان میزان اهالی دشتستان در آن مشغول به کار شوند.
متاسفانه این روزها بیش و پیش از همه چیز منیّتها، خودخواهیها، مشورت نکردن و بیتوجهی به منافع عمومی و مصالح ملی بوشهر را به قهقرا برده است. کافی است نگاهی به وضعیت فضای کسب و کار استان در طول چهار سال گذشته و جایگاه آن در کشور داشته باشید. ملاحظه کنید که وضعیت این روزهای ما چه شده که این چنین گرفتار شدهایم. شاید عدهای نگارنده و روزنامه بامداد جنوب را مغرض بدانند، اما خودتان و خدایتان، هر جای این نوشته مشکل داشت نقدتان را با جان و دل خریدارم.