ب
امداد جنوب- ابوعلی زرینقلم:
استاندار سابق بوشهر که به گیلان رفته است، برخلاف انتظاری که داشتم باز هم با تجربه عمل نکرد و سخنانی گفت که هر چند دوست نداشتم به آن بپردازم، اما لازم بود به آن اشارهای کرده و نکاتی را مطرح کنم. سالاری برای رفتن به گیلان، رسما لشکرکشی کرد، اقدامی که در بوشهر هم میکرد، بهیژه هنگامی که جلسهای، نشست خبری و یا مراسمی بود، مشاور جوانش یک لیست شماره تلفن داشت و سریع پیامک میداد و همه میآمدند و گاهی اوقات شاهد بودیم یکی از حضار در حال بافتن کلاه برای کودکش است یا بقیه در حال گعدههای دو سه نفره هستند، ترس از خالی بودن سالن معارفه در گیلان باعث شد تا همه پولدارها!! به رشت بروند تا استاندار سابق در سخنرانی خودش مدعی شود: «اشک چشمان مردم بوشهر در بدرقه روز گذشته مرا متعهدتر نمود.»
واقعا برای نگارنده جای سوال دارد که این اشک را چه کسانی ریختهاند؟ خدا را گواه میگیرم که 95درصد کارکنان استانداری هم اشک شوق ریختهاند که رئیسشان رفته و میتوانند راحتتر نفس بکشند. دستکم کسانی که با ما بهعنوان یک رسانه در ارتباط هستند و دیگر دوستانی که ما با آنها ارتباط داریم، همه خوشحال بودند. این اشک شوق بماند، اردوکشی به رشت باعث وحشت مسوولان، مردم و رسانههای گیلانی شد.
این مساله حتی واکنش نماینده ولی فقیه و امام جمعه این استان را هم در پی داشت که به صراحت گفت: «سالاری همراهان خود را به صورت اتوبوسی نیاورد» و این جمله تیتر برخی از رسانههای گیلانی شد. اینجا بود که به این فراست رسیدم که نه، سالاری نمیخواهد از گذشته درس بگیرد. با این عِده و عُدهای که او با خود به گیلان برده بود، مردم این استان باید هم خوف کنند و بترسند. حالا بماند که شنیدهایم قرار است چند نفر از نخبگان اطراف خود را هم به گیلان ببرد و البته از این مساله خوشحال هستیم که گیلانیها هم چندصباحی مدیریت فوق حرفهای این نخبگان بیهمتا را تجربه کنند و دعا به جان ما بوشهریها که در صادرات مدیران موفق دستمان باز است.
اما نکته بعد، سخنی بود که سالاری طی آن «خواستار کمک تشکلهای سیاسی و اصحاب رسانه در توسعه گیلان شد.» ای کاش او زمانی که بوشهر هم بود این درایت را داشت که بهجای جمع کردن عدهای مجیزگوی فرصتطلب به دور خود که هیچ از رسانه نمیدانستند، اصحاب واقعی رسانه را محترم میشمرد... هنوز سخن بسیار است.