کریم جعفری: روز گذشته خبر درگذشت جلال طالبانی از رهبران کرد عراقی، رهبر اتحادیه میهنی کردستان عراق و رئیسجمهور سابق این کشور منتشر شد. مام جلال در طول بیش از 80 سال عمری که از خدا گرفت، سرنوشت متفاوتی داشت. کسانی که کتاب خاطرات او را خواندهاند، شاید بتوانند ارتباط بیشتری با زندگی و زمانهاش پیدا کنند، هر چند که باور دارم او حتی در این کتاب هم نخواست همه حرفها را بزند و بسیاری از رازهای مگو را با خود به خاک برد و البته این شیوهای است که ما همه با آن دست و پنجه نرم خواهیم کرد، اما موقعیت جلال طالبانی متفاوت بود.
جلال طالبانی یک سوسیالیست به تمام معنا بود، سوسیالیستی که به دلیل پایبندی به افکارش هرگز نتوانست زیر پرچم دمکراتهای بارزانی زندگی کند، نسبت آزادگی او در برابر بارزانی اصلا قابل قیاس نیست با این حال هر فرد سیاسی در طول دوران حیات خود بالا و پایینهای بسیاری دارد و مام جلال نیز از این قاعده مستثنی نیست. «طبق کتاب زندگینامه وی، طالبانی یکی از کُردهای ایران میباشد که خاندان وی از ایران به عراق مهاجرت کردهاند. خاندان طالبانی به ایل زنگنه تعلق دارد. جد این خاندان به ملامحمود زنگنه مشهور است. اما این خاندان پیروی فرقه قادری است و به مصلحت سیاسی و طریقتی از لحاظ نسب خود را به سادات برزنجی کاکه سوری و افرادی مانند شیخ رضا طالبانی یا رستم آغای قره داغی میرسانند، اما از لحاظ بطنی و نیز از سوی مادر به ایل زنگنه تعلق دارند.
اجداد پدری جلال طالبانی اصالتاً ایرانی و از کُردهای بوکان بودهاند که در دوره صفویه به عراق مهاجرت کردهاند.» این چند خط را اینجا آوردم تا نکتهای را در مورد مرحوم طالبانی بنویسم. طالبانی پس از شروع جنگ تحمیلی به دلیل همان افکارش با جمهوری اسلامی ایران مخالف بود، او همکاری گستردهای بهویژه با کوملهها داشت و مراکز نفوذ او در استان سلیمانیه محل تردد افراد این گروهک بود، با این حال در سال 1364 با تشکیل قرارگاه رمضان که ماموریت عملیات در عمق خاک عراق را داشت، روابط ایران و مام جلال شروع شد و تا زمان مرگش ادامه یافت. رابط این روابط هم کسی نبود جز.... با ورود ایران به خاک عراق بود که جلال طالبانی به ماهیت ویژه انقلاب اسلامی پی برد و به این موضوع واقف شد که هر کس در کنار ایرانیها قرار بگیرد موفق خواهد بود. او سرگذشت ملامصطفی و معامله شاه و صدام بر سر اروندرود را در ذهن داشت، با این حال پس از برقرار رابطه، هر دو طرف آن را محترم شمردند.
مام جلال زمانی اهمیت حمایت ایرانیها را درک کرد که در سال 1994 نیروهای بارزانی با کمک ارتش صدام به مناطق تحت کنترل اتحادیه میهنی هجوم برده و او به همراه صدها تن از نیروهایش به خاک ایران پناهنده شد. اینجا هم ماهیت مسعود بارزانی بیشتر مشخص شد و هم ماهیت حمایتی ایران. در ماه مه ۱۹۹۲، در کردستان عراق انتخابات محلی برگزار شد و حزب میهنی بیش از 42درصد از آراء را کسب کرد و با توجه به اینکه هیچکدام از دو حزب اکثریت آرا به دست نیاوردند توافق شد که کردستان به دو بخش مساوی تقسیم شده و هر کدام به اداره بخشی از آن بپردازند. تقسیم کردستان بین احزاب دمکرات و میهنی و تفاوت استراتژی و عملکرد دو حزب، جنگ داخلی شدیدی را بین دو حزب در ۱۹۹۴ به دنبال داشت که در آن جنگ، دمکراتها از طرف حکومت بعث عراق و اتحادیه میهنی از جانب نیروهای ایرانی حمایت میشدند.
خوب به خاطر دارم که مام جلال پس از حضور در خاک ایران در یک گفتوگوی تلویزیونی تاکید کرد که به زودی همه مناطق اشغالی را بازپس خواهد گرفت و با کمک ایران به این مهم رسید و مسعود بارزانی سرافکنده ناچار به عقبنشینی از سلیمانیه شد.
مام جلال که حقوق خوانده بود و به اصول دمکراتیک بسیار بیشتر از بارزانی باور داشت، اولین رئیس جمهور کرد عراق شد، این سابقهای تاریخی برای کردهای عراق بود که بارزانی نمیتوانست آن را برتابد. بارزانی همه تلاش خود را به خرج داد تا این تاریخ را پاک کند، چرا که او هیچ وقت محبوبیت مام جلال را کسب نکرد و به همین دلیل بود که تلاش کرد تا نامش به شکلی دیگر در تاریخ عراق و شاید هم کردها ماندگار شود و سراغ مبحث رفراندوم و استقلال رفت که آن هم برایش گران تمام شد.
جلال طالبانی به همان دلیلی که تاریخ خوانده بود، وقتی رئیسجمهور عراق شد، حاضر نشد که حکم اعدام صدام حسین را امضا کند و نوری مالکی آن را تایید کرد و این نشان میداد که او وقتی پای مسائل تفکریاش به میان بیاید، ایستادگی میکند. رئیس جمهور سابق عراق در طول دوران پر فراز و نشیب زندگیاش که توصیه میکنم حتما آن را مطالعه کنید، دنیای دیگری داشت، نمیتوان او را فرشته ناجی دانست و یا آنکه به خاطر رفتارهایش سرزنش کرد، اما هر چه که بود، هر کاری که کرد بسیار عاقلتر، پختهتر و داناتر از مسعود بارزانی رفتار کرد.
پایگاههای اطلاعرسانی عراق در ۱۸ دسامبر ۲۰۱۲ خبر از سکته مغزی و وخیم بودن حال وی دادند. جلال طالبانی در سال ۲۰۱۲ برای درمان به آلمان رفت. در دسامبر ۲۰۱۳ عکسهای تازهای از جلال طالبانی توسط کردست منتشر شد که نشان دهنده بهبود وضعیت جسمانی جلال طالبانی است. طالبانی در ۱۹ ژوئیه ۲۰۱۴ از فرودگاه برلین به فرودگاه سلیمانیه برگشت و عملا خانهنشین شد، ولی در سیاست عراق دست بلندی داشت. او حتی با رفراندوم بارزانی به شکل قلبی مخالف بود، ولی در برابر دستگاه تخریب و ترور شخصیت سرکردههای اربیل ناچار به سکوت شد و حتی گفتند که راضی به برگزاری آن هم شده است.
جلال طالبانی سرانجام پس از پنج سال تحمل بیماری در روز ۳ اکتبر ۲۰۱۷ پس از ۸۳ سال و ۳۲۵ روز زندگی درگذشت. روحش شاد.