سرمقاله:
قرار است امروز رئیسجمهور تندمزاج امریکا نظرش را در مورد برجام و پایبندی جمهوری اسلامی ایران به این معاهده بینالمللی بگوید. آنچه مشخص است جمهوری اسلامی ایران بر اساس همه گزارشهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی به تعهدات خود پایبند بوده و پنج کشور دیگر امضاکننده این معاهده هم در این مورد موافق نظر ایران هستند، با این حال ترامپ دنبال بهانه میگردد و با توجه به نقش و قدرت امریکا در سطح تعاملات بینالمللی این توانایی وجود دارد که بهانه لازم برای مستاجر کاخ سفید جهت به هم زدن بازی مهیا شد.
اما ترامپ واقعا چه میخواهد؟ آیا نمیداند که ایران به همه تعهدات خود پایبند بوده است؟ چرا با باوجود چنین اطلاعی، میخواهد برجام را دگرگون کند؟ در پاسخ به این سوال باید گفت اولین اشتباهی که ما در مذاکرات صورت دادیم، تاییدهای سه ماهه امریکا در مورد پایبندی بود، این را باید پذیرفت که طرفهای حاضر در مذاکرات چارهای در این مورد نداشتند که نظر امریکاییها را در این مورد قبول کنند چرا که شرایط سخت متعلق به آنها بود. با این حال، ترامپ ناتوان از زیر کشیدن ایران در حوزه هستهای، میخواهد این کشور را با فشارهای روانی وادار به عکسالعملهای عصبی کرده و سپس پنج کشور حاضر در معاهده را به بازی خود دعوت و تهران را تحت فشارهای اقتصادی و سیاسی قرار دهد. این مساله را مسوولان کشور خوب فهمیده و در مورد تهدیدهای ترامپ به شکل فشرده در حال مذاکره با طرفهای اروپایی، چینی و روسی بوده و خوشبختانه همه این طرفها هم با سیاست ترامپ مخالف هستند. کاخ سفید تا زمانی که موفق نشود جامعه جهانی و به ویژه شورای امنیت سازمان ملل را با خود علیه ایران همراه کند، در رسیدن به نتیجه نهایی ناکام است.
زمانی کسینجر به دولتمردان امریکایی سفارش کرده بود که اگر میخواهید ایران را تحت فشار قرار دهید، باید اروپاییها را همراه کنید، در غیر این صورت موفق نخواهید شد. این توصیه در دوره کلینتون، بوش و سپس اوباما مدنظر قرار گرفت و از سال 1378 به بعد، فشار بینالمللی بر تهران افزایش یافت و کشور نتوانست از شکاف میان غربیها جهت پیشبرد مقاصد خود بهرهبرداری کند. حالا هم مساله بر همین شکل است، ترامپ برای آنکه اروپاییها را حساس کند، دست روی گزینههایی گذاشته که بعدها بتواند آن را در مذاکرات دو و چندجانبه وارد کند، در تهران مقامات باید هوشیار باشند و در این مورد تامل بیشتری کنند. دستگاه دیپلماسی کشور باید با ارتباط گرفتن با همتایان خود در سراسر جهان، آنها را وارد به محکومیت اقدامات ترامپ کند.
اگر این روش در پیش گرفته شود، در مقابل نیز دستگاهها و نهادهای مسوول دست به تهدید متقابل امریکاییها بزنند، نتیجه خیلی زودتر از همیشه حاصل خواهد شد. اما مشکل ما نه در خارج، بلکه در داخل است. جایی که دستگاهها با دخالت در امور یکدیگر و پریدن مسوولان آنها به هم شرایط را برای طرف خارجی مهیا میکند. با تاسف باید گفت آنچه در طول روزهای گذشته در کشور گذشته مایه تاسف است، اینکه رئیس دستگاه قضا در مورد برجام، سیاست خارجی و دیگر مسائل صحبت کند و رئیس قوه مجریه نیز در طعنه و کنایه به این دستگاه وارد کرده و سپس هر دو پاسخ هم را بدهند، باعث خواهد شد تا شان این دستگاهها نزد مردم پایین بیاید.
اختلاف و دو دستگی همان بحرانی است که باعث شده تا در طول 200 سال گذشته کشور ما شکستهای تلخی بخورد. در جنگ تحمیلی، حضرت امام (ره) بهعنوان نقطه وحدتبخش جامعه همه نیروهای سیاسی را گرد هم جمع کرده و باعث شده بود تا در سایه انقلاب، اختلافات نمود پیدا نکند. با این حال هر چه از انقلاب گذشت و رفتارهای مسوولان و کارکرد نهاد قدرت عرفیتر شد، مشکلات و اختلافات هم بیشتر شد. بحرانهای متعددی که این روزها جامعه ما را به خود مشغول داشته عامل وحدتبخش نیست. انتشار خبر دستگیری برادر فلان مقام اجرایی و یا دختر فلان مسوول و یا اختلاس آن شهردار و نحوه انتخاب مدیران و استانداران همه و همه بیانگر آن است که فاصله معنادار میان حکومت و مردم در حال بیشتر شدن است.
در روزهایی که میلیونها ایرانی هزاران میلیارد تومان از دارایی خود را در موسسات مختلف مالی بر باد رفته میبینند و گوش شنوایی هم در این مورد نمیبینند و مشاهده میکنند که همه دعوای قدرت خود را دارند، از انقلابیگری دور شده و این همان نقطهای است که رهبر انقلاب بارها از نزدیک شدن به آن حذر کرده و در مورد آن هشدار داده است. این مسائل باعث شده تا طرف خارجی با بهره بردن از ابزارهای رسانهای و تبلیغی خود بر عموم مردم کشور اثرگذار باشد و آنها را به بیتفاوتی نسبت به سرنوشت خود فرابخواند. حرف و حدیثها و خبرهای ناروایی که در مورد سپاه پاسداران در فضای مجازی منتشر میشود، بخشی از همین ماجرا است. دشمن میخواهد مردم کشور در مورد سپاه فکری که آنها دوست دارند، کنند و این بازوی نظامی کشور را تخطئه کرده و در صورت حمله نظامی، مردم حمایتی از نیروهای مسلح نکنند.
باید در مورد همه این مسائل رایزنی شده و صدا و سیما نیز به جای دمیدن به آتش اختلافات و رفتن به سمت برخی جریانهای خاص سیاسی، همه مردم کشور را به یک شکل ببیند. اینکه یک رسانه دست یک جریان خاص باشد و بقیه جریانهای حاضر در سپهر سیاسی کشور مورد هجمه قرار بگیرند، به هیچ عنوان خبر خوبی نیست. همه این بحرانها را دشمنان ما در خارج از مرزها رصد کرده و روی آن حساب باز میکنند. آنها اگر هم مشکلی در داخل خود دارند، به لحاظ اقتصادی آن اندازه تامین هستند که بتوانند از پسِ مشکلاب بر بیایند. آیا ما آمادگی مقابله با طرحهای دشمن را داریم.