کریم جعفری:
بنده یک بار در همین صفحه نوشتم که با استاندار شدن عبدالکریم گراوند مخالف بودم، بعد از استاندار شدنش هم نوشتم که دوست داریم برای توسعه استان هم که شده، کمکش کنیم. در این مدت خدا را شکر هیچ تماس تلفنی یا حضوری هم نداشتهایم و جز چند نکتهای که در تلگرام برایش ارسال کردهام که خودش بهتر میداند.
بارها هم در این ستون نوشتیم که با این ارکستر ناموزونی که در استان وجود دارد حرکت به سمت توسعه به هیچ عنوان امکان ندارد، حالا میخواهد مدیریش فلان آقا باشد یا استاندار فعلی، هر فردی با هر توانمندی نمیتواند در استان بوشهر وجود این مدیران استانی طرحی برای توسعه داشته باشد. باز هم خدمت آقای استاندار میگوئیم با این لشکر شکستخوردهای که پیرامون شما هستند و همه از هم بدشان میآید و همه هم ایدههایشان به پایان رسیده و دیگر فکری ندارند، نمیتوان امیدی به آینده داشت.
روز گذشته در برازجان نشستی با عنوان «دیدار با کارآفرینان فعالان اقتصادی و سرمایهگذاری دشتستان» برگزار شده و حرفهایی هم گفته شد که به آن نمیپردازم چون حوصله دلخوری و گلایه را ندارم، همین اندازه بگویم که 1.5میلیارد دلار نمیشود 12هزار میلیارد تومان و با 200 میلیارد تومان این روزها نمیشود یک توربین برای نیروگاه سیکل ترکیبی خرید و اصولا پول درشتی در حوزه سرمایهگذاری نیست که عدهای پوزش را میدهند. اما عبدالکریم گراوند در این نشست جملهای گفته که خبرگزاری مهر به آن پرداخته است و تیتر یک امروز روزنامه هم به این موضوع مروبوط است: «صنایع تولیدی استان بوشهر به دنبال حضور در بازارهای جهانی باشند!» باور بفرمائید هر چه فکر کردم که این صنایع تولیدی استان کجا هستند که جناب گراوند خواستار حضورشان در بازارهای جهانی شده، عقلم به جایی قد نداد.
یک مقدار شرکت در منطقه ویژه اقتصادی بوشهر حضور دارد که سه سالی است لانه کلاغها شده و مدیریت جدید هم که از دوستان ماست، در آن خوب کار نکرده و قائم مقامش هم که بماند که در فکر اقتصادیاش شک ندارم اما در اینکه چه دردی از آنجا دوا کرده را شک دارم. کارگرانش هم که شش هفت ماه است حقوق و بیمهاشان پرداخت نشده... بغل آن شهرک صنعتی قرار دارد، کافی است بروید و پای حرف صاحبان همین صنایع نیمبند بنشیند تا خصوصی برایتان تعریف کنند که از همین استانداری چه بلایی سرشان درآوردهاند. ما هنوز یک بستهبندی درست و درمان خرما و رطب در استان نداریم و قَطری که بیخ گوشمان بود را نتوانستیم نگه داریم، شاید بتوان با صادرات «ارده» و «تنباکوی پاپر» بازار جهانی را به دست آورد. البته نماینده دشتستان هم که خطابه کردهاند، خدا را شکر دشتستان وارد کننده محصول نیست و نمونه عالی اقتصاد مقاومتی است...
در این نشست گفته شده که فعالان اقتصادی و سرمایهگذاری هم حضور داشتهاند. عادت به «نبش قبر» ندارم (این نبش قبر البته با آن نبش قبری که حضرات استانداری میگویند خیلی تفاوت دارد، چرا که ما در صدد افشای چیزی نیستیم) اما ضرورت دارد که برخی مسائل را یادآوری کنیم.
در استانداری که حضور داشتم یک روز به این استاندار سابق گفتم ک اگر اجازه بدهی با عدهای از متمولین همولایتی صحبت کنم – شاید مطلع باشید که بنده اهل کدام دهات هستم – بیایند اینجا، دیداری داشته باشند شاید از این رهگذر راضی شدند که در طرحهای مدنظر سرمایهگذاری کنند. پاسخی که گرفتم برایم ثابت کرد که اصولا وی در فکر و اندیشه توسعه استان نیست و اهداف دیگری دارد. گفت: این آقایان را ببر تا اول با فرماندار دشتستان جلسه داشته باشند، بعد هم بیایند با معاون عمرانی – آن موقع شاپور رستمی بود- نشستی برگزار کنند، بعد من آنها را میبینم.
کسی که هفتاد پله را میپرد و یکشبه استاندار میشود و نمیداند و نمیشناسد مشخص است که باید اینگونه جواب بدهد. کسانی که قرار بود بهخاطر نگارنده حاضر شوند، اصولا آدمهای کوچکی نبودند که با زمینخواری و اختلاس پولشان را به دست آورده باشند و همه هم افراد شناختهشدهای بودند. نکته بعد هم آنکه محلی به امثال استاندار و معاون و فرماندار و ... نمیگذارند و برایشان مهم هم نیست، چرا که در در استانهای دیگر این استاندار، معاونان و مدیران استانی و فرماندار هستند که شب و روز دنبالشان هستند تا پولشان را برای سرمایهگذاری آنجا هزینه کنند، خارج از کشور هم که بماند.
هنوز هم برایم سوال است چگونه استاندار سابق همه پیمانکارها را میشناخت و حتی هنوز هم برای تعیین شهردار عسلویه با برخیها در آن شهر تماس میگیرد، اما حاضر نبود گروهی از سرمایهگذاران دشتستانی که میخواستند برای توسعه استانشان تلاش کنند را ببیند؟ یا اینکه چرا طرح داشت که صدها حوضچه میگو را به فلان آقا بدهد؟ این کسانی که این روزها مدیر و معاون هستند مگر سرِ همان سفره ننشسته بودند و همان راه و روش را ادامه نمیدهند؟ قرار اگر بر صادرات باشد، باید اندیشه پشت آن باشد، باید حمایت باشد. با این گروه ناموزونی که در استان وجود دارد و آن یکی نامه مینویسد برای فلانی و فلان مسوولی که در سازمان مدیریت و برنامهریزی نشسته همه اموراتش برای انداختن این و آن میگذرد، کسی نمیتواند این گاو خسته را از زمین بلند کند، شیر دادنش بماند.
استاندار در جلسه روز گذشته گفته است: «بخش خصوصی و کارآفرینان برای رونق اشتغال و تولید باید آستین همت را بالا زده و دستگاههای اجرایی هم امور را برای ایشان تسهیل کنند و موانع را از مسیر کار کارآفرینان بردارند.» خیلی دلم میخواهد بپرسم، چگونه؟ با کدام پول؟ کارآفرینان با چه انگیزهای بیایند و در بوشهر سرمایهگذاری کنند؟ به چه چیزی دلشان خوش باشد؟ به اینکه به هر ادارهای میروند با هزار و و یک پیشنهاد مواجه میشوند؟ کارآفرینان با کدام طرح توجیهی به سراغ سرمایهگذاری بروند؟
در استان بوشهر آدمهای پولدار کم نیست، آنها هیچ کدام حاضر نیستند وارد حوزه تولید استان شوند و به استانهای دیگر میروند. یک عده حقالعملکار و ترخیصکار هم هستند که بماند چکار میکنند. بروید بپرسید که چه بلایی بر سر شرکت سرمایهگذاری بوشهر درآمد و سرنوشت سرمایه هزاران نفری که با امید به آینده سهام را خریدند چه شد؟ یا اتاق بازرگانی، صنایع و معدن بوشهر چه صنعت و معدنی را کمک کرده است؟
ختم کلام آنکه با شعار نمیشود توسعه ایجاد کرد، توسعه ابزاری دارد و مقدماتی میخواهد که نخستین آن همت است و بعد هم برنامهریزی صحیح. با مدیریت هیاتی و رفاقتی همان بهتر که در این استان تهلنجی جولان دهد.