انتشار خبر بازداشت تعدادی از فعالان محیط زیستی به اتهام جاسوسی برای بیگانگان که برخی از مستندات آن روز سهشنبه توسط دادستان تهران رسانهای شد، ابعاد تازهای از تلاش سازمانهای جاسوسی بیگانه برای بهره گرفتن از پتانسیل نیروهای مجرب و کارکشته داخل کشور جهت پیشبرد اهداف شوم خود را عیان کرد. در طول این چند روز، در فضای مجازی خبرهای متفاوتی در مورد اینکه این افراد جاسوس نبوده و چگونه میتوان کسی که دنبال «سرگین حیوانات» است، جاسوس باشد منتشر شد، اما در این جهان پیچیده، همه چیز ممکن است و بهنظر میرسد دشمنان در حال استفاده از بهترین استعدادهای موجود در ایران برای ضربهزدن به امنیت کشور هستند.
چند سال پیش بود که یک جاسوس در حوزه هستهای دستگیر شد و به اعتراف خود مقامات ارشد امنیتی، او از نخبگان فنآوری و اطلاعات در کشور بود که در نهایت نیز اعدام شد. اما نکته جالب آن بود که نامبرده در قبال مبلغ بسیار ناچیری توسط سازمانهای جاسوسی غربی و صهیونیستی جذب شده بود که این نشان میدهد یک جای کار ما در کشور میلنگد، که اگر چنین نبود، کسی هم چنین مغزهای متفکر و آیندهداری را به سادگی جذب نمیکرد. در بخشی اظهارنظر دادستان تهران در مورد تیم دستگیر شده آمده است:
«متهمان پرونده با هدایت افسران اطلاعاتی سیا و موساد ماموریتهای سهگانهای را شامل موضوعات زیستمحیطی، نفوذ در جامعه علمی ایران و جمعآوری اطلاعات از اماکن حساس و حیاتی کشور از جمله پایگاههای موشکی کشور، دنبال میکردهاند؛ در تحقیقات انجام شده برخی متهمان به انجام سفرهای متعدد به سرزمینهای اشغالی از جمله به منظور شرکت در کنفرانس منارید که با حضور افسر اطلاعاتی موساد در رژیم صهیونیستی برگزار شده، اقرار و اذعان نمودهاند که هدف کلی پروژه مشترک سازمان سیا و موساد، ایجاد بحران در برخی از حوزههای زیستمحیطی ایران بوده و اطلاعات جمع آوری شده از طریق عوامل پنهان به آمریکا انتقال مییافته و در همین راستا دو نفر از افسران سازمان اطلاعات آمریکا با هویت معلوم در پوششهای مختلف به ایران و برخی از استانهای کشور سفر کردهاند که از جمله اهداف آنها، ایجاد موسسهای در قالب فعالیتهای زیستمحیطی بوده و طبق اسناد موجود، این موسسه در حدود یک دهه قبل در ایران با طراحی آمریکاییها برای تحقق اهداف مدنظر سرویسهای اطلاعاتی سازمان سیا و موساد و جمع آوری اطلاعات طبقهبندی شده در حوزههای دفاعی و موشکی کشور ایجاد شده است.» این مسائل مطرح شده بسیار خطرناک و مهم هستند، اگر آموزشها، هدایتها و دقتنظرهای لازم توسط نهادهای امنیتی و اطلاعاتی کشور صورت بگیرد، بدون شک زمینه فعالیت دشمن نیز بسیار کمتر خواهد شد. بسیاری از افراد واقعا نمیدانند در حال کار برای بیگانه هستند.
متاسفانه شگردهای که نهادهای اطلاعاتی و امنیتی غربی برای جاسوسی بهکار میگیرند بسیار کثیف، غیر انسانی، غیر اخلاقی و تهوعآور است. آنها برای رسیدن به اهداف خود در طول سالهای گذشته از همه پتانسیلها و پوششهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، ورزشی، سیاسی و در یک شکل بسیار شایع، رسانهای جهت رسیدن به مقاصد خود بهره گرفته و میگیرند. حالا هم مشخص شده که آنها از ظرفیت نهادهای مردمنهاد در حال سوءاستفاده بوده و در این زمینه کوتاهی نمیکنند. نهادهای امنیتی باید از یکطرف به شدت مراقب رفتار طرف مقابل باشند و از طرف دیگر باید به نیروهای داخلی آموزشهای لازم را بدهند تا احیاناً ناخواسته جذب نشوند.
این یک واقعیت است که ایرانیها سالانه میزبان صدها هزار خارجی بوده و میلیونها تن از ایرانیها نیز سالانه به خارج از کشور سفر میکنند. هیچکس نمیداند در این سفرها چه اتفاقاتی در حالی روی دادن است و تخلیه اطلاعاتی چگونه صورت میگیرد. اگر افراد آموزشهای لازم را در این زمینه ببیند، هشدارهای معمول را دریافت دارند و در بهترین حالت ممکن، نسبت به خطراتی که آنها را تهدید میکند هوشیار شوند، هیچ وقت در دام دشمن نخواهند افتاد. کما اینکه سرویسهای جاسوسی بیگانه نشان دادهاند برای رسیدن به خواستههای خود هیچ ارزشی برای نوع انسان قائل نبوده و افراد هم در برخی اوقات، خیلی ساده و از روی کنجکاوی جذب میشوند.
در اینکه جاسوسی برای دشمن یکی از خیانتهای نابخشودنی است که جرمش هم کمتر از اعدام نیست، نباید شک کرد. خیانت به هر شکل خود در همه فرهنگهای بشری مضموم بوده و هست و کسی هم نمیتواند نشانهای بیاورد که کشوری یک جاسوس را بخشیده است. بهعنوان مثال دولت امریکا خود جاسوسهای اسرائیلی را برای سالهای متمادی در بازداشت نگه داشته و در قرن 21 هنوز هم جاسوسی رواج داشته و شکلهای جدیدتری به خود گرفته است. اما اینکه شکل، شیوه، اهداف، رفتار و گفتمان جاسوسی در کشور ما چگونه است و دشمن چه میخواهد موضوعی است که باید به صورت شفاف با مردم در میان گذاشته شود تا ضریب آگاهی مردم نسبت به خطرات پیرامونیشان افزایش پیدا کند.
یکی از عوامل مهم بازدارنده در برابر اینکه کسی علیه کشورش جاسوسی نکند، افزایش روح ملیگرایی، وطنپرستی و تقویت عنصر غیرت ملی است. اگر این عوامل از کودکی به فرزندان این سرزمین آموزش داده شود و روح ایراندوستی در آنها تقویت شود، هیچوقت به سمت جاسوسی نخواهند رفت، بهجز اینکه از کلیت نظام و کشور به پارهای دلایل دلگیری و دلخوری داشته باشند که در این صورت نیز بعید میدانم چنین افرادی حاضر به وطنفروشی شوند. شاید برخی در این مورد به نویسنده خرده بگیرند که چرا نامی از روحیه دینی نبردید، این نیز عامل مهمی است، اما در زمانی که جنگ ایران و عراق بود، دو کشور مسلمان با هم میجنگیدند و بیشتر نظامیان عراقی هم شیعیان بودند، پس چرا ایران و عراق مقابل هم قرار گرفتند و کسی نگفت مسلمانان در حال کشتن هم هستند؟
در این مورد لازم است مثالی را هم در مورد سوریه بزنم. متاسفانه در سوریه جریانهای وهابی و اخوانی در طول دهههای گذشته دست به فعالیت گستردهای زده و سوریه را از هویت ملی خالی کردند، اینگونه شد که امروز دهها هزار تن از سوریها با تخلیه عامل ملی خود زیر پرچم اشغالگر ترکیه با نگاه اخوانی میجنگند و همینها نیز بیشتر از ترکمانهای سوریه هستند که با ترکهای ترکیه دچار همذاتپنداری شدند. حالا که صحبت از سوریه شد، بهتر است به این موضوع هم اشارهای داشته باشم که در این کشور نیز امریکاییها از دو سال پیش و پس از ورود موفق ایران و روسیه در سرکوب داعش، در حال تقویت نهادهای مدنی برای دوران پس از جنگ هستند.
کسانی که این یادداشت یا گزارش را مطالعه میکنند لطفا در این مورد به مسوولان یادآوری کنند که سازمان جاسوسی امریکا به این دلیل از سوریه خارج شد که از درِ دیگری وارد شود و این در چیزی مانند همان کلاهسفیدهای ادلب میشود یا همین نهادهایی که در حال حاضر در دمشق تحت عناوین بشردوستانه در حال فعالیت هستند. امریکاییها در این مورد حساب ویژهای باز کرده و تلاش دارند که به هر شکل ممکن از ظرفیت موجود در میان سوریها برای رسیدن به اهداف خودشان بهره بگیرند!! اینکه امریکاییها در حال احیای مذاکرات ژنو و تقویت مخالفان مدنی و گروههای مردمی هستند، بیانگر این مساله است.
بنده هر چند مانند خیلیها به این موارد ندارم، اما تحرکات جسته گریخته امریکا در سوریه، سفر برخی چهرههای غیرنظامی به واشنگتن، فعالیت سازمانهای خیریه امریکایی، اروپایی و حتی عربی در مناطق مختلف سوریه به بهانه کمک به آوارگان، مشارکت در آموزش کودکان، کمک به بازسازی بافت تاریخی نیمهویران و احیای تورهای گردشگری و.... در همین راستا میگنجد. همانگونه که در بالا نوشتم، امریکاییها برای رسیدن به اهداف شوم خود از هیچ اقدام غیراخلاقی و غیرانسانی دوری نگزیده و از همه مجالهایی که در اختیار دارند، بهره میگیرند. در راهبرد امریکاییها، علاوه بر موشک، بمبافکن و ناو هواپیمابر، نفوذ از داخل همواره راهبرد تعیینکنندهای بوده است.
امریکاییها از چنین شیوههایی در طول دهههای گذشته به نتایج خوبی رسیدهاند. یکی از مهمترین عوامل موفقیت آنها، وجود افراد خودفروختهای است که وطنفروشی میکنند. در همین ماجرای هدف قرار دادن سایتهای پدافندی و موشکی ارتش سوریه، رژیم صهیونیستی به صراحت اعلام کرد که اطلاعات مورد نیاز برای این مراکز را از معارضان!! سوری دریافت کرده بود. در کشور ما نیز منافقین در زمان جنگ آدرسهای بسیاری به ارتش بعثی میدادند و در ماجرای هستهای نیز آنها بودند که این اطلاعات را برای اولین بار فاش کردند. بنابراین نباید به هیچ عنوان در این مسیر کوتاه آمد یا خود را به خواب زد. دشمن همواره هوشیار، بیدار و منتظر فرصت است. باید مانند خودش برخورد کرد.