روسها در طول تاریخ به یک چیز مشهور بودهاند، منفعتطلبانی صرف و صفر! صرف و صفر از آن جهت که آنها مشخص شده تنها منافع خودشان برایشان در اولویت بوده و صرفا مهم تامین حداکثری این منافع است. صفر نیز از آن جهت که حاضر هستند در برخی مواقع حتی نزدیکترین متحدانشان نیز از منافع پیش رو بهرهای نداشته باشند و قسمت کردن منافعشان با دیگران صفر به صد است. این مساله چیزی نیست که بتوان آن را کتمان کرد، زیرا رفتار سیاسی امروز روسیه نیز کاملا آن را مشخص کرده است و کشور ما بهعنوان یک قدرت منطقهای نیز بهخوبی این مساله را درک کرده است. ایریان با روسیه در بحران سوریه منافع مشترکی دارد منافعی که روسها تا پیش از این به خوبی در سختترین شرایط نیز با ما همراهی میکردند اما اکنون شاهد آن هستیم دو دستگیهایی در میان متحدان رخ داده است. دو دستگیهایی که گویی مسبب اصلی آن اسرائیلیهای اشغالگر هستند. این تغییر رویه روسها تا جایی پیش رفته که در برخی مواقع صدای برخی مقامات مقاومت را نیز درآورده است.
در همین رابطه سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان در سخنرانی اخیر خود تنها راه پایان دادن به موجودیت نظامی ایران و حزبالله را تصمیم دولت و رهبران سوریه دانست و تاکید کرد که بدون درخواست دمشق، تمام دنیا نمیتوانند محور مقاومت را از سوریه خارج کنند. همه متوجه این نکته شدند که این پیام تنها متوجه دشمنان محور مقاومت شامل امریکا و غرب و رژیم صهیونیستی و متحدان عرب آنها نیست، بلکه میتواند متوجه تمام کسانی باشد که تصور میکنند امکان خارج کردن مقاومت با زور از عرصه سوریه وجود دارد. تبادل موشکی صورت گرفته طی هفتههای گذشته در ارتفاعات جولان چند هفته قبل از این سخنرانی قواعد جدیدی را برای درگیری با دشمن در سوریه رقم زد. چند روزی از این حمله نگذشته بود که سیگنالهایی از کاخ کرملین با این محتوا به گوش رسید که با تحقق پیروزیهای بزرگ و موفقیتهای چشمگیر از سوی ارتش عربی سوریه در جنگ ضد تروریسم و راهاندازی روند سیاسی، تمامی نیروهای خارجی ناگزیر باید از اراضی سوریه خارج شوند. الکساندر لاورنتیف فرستاده ویژه رئیسجمهور روسیه در امور سازش سوریه اظهارات پوتین را به این صورت تشریح کرد که این اظهارات مخصوص تمامی نیروهای نظامی خارجی حاضر در اراضی سوریه از جمله امریکاییها و ترکها و حزبالله و ایران است. بشار اسد، رئیسجمهور سوریه در گفتوگوی اخیر خود با روزنامه انگلیسی میل آنساندی وجود این اختلافات را در داخل دولتها یا میان آنها طبیعی دانست و در عین حال تاکید کرد که تنها تصمیمی که در خصوص تحولات سوریه گرفته میشود، تصمیم سوری است.
هنگامی که روسیه تصمیم گرفت به حمله نظامی حمایتکننده از ارتش سوریه در برابر تروریستهای تکفیری و حامیان آنها بپیوندد، حزبالله و ایران، مسکو را بهعنوان بخشی از محور مقاومت قلمداد نکردند، بلکه این کشور را بخشی از ائتلاف سیاسی و نظامی با هدف جلوگیری از سقوط دولت سوریه به دست دشمنان مشترک این ائتلاف بر شمردند. به این ترتیب توزیع نقش میان این عناصر شکل گرفت و این اتفاق باعث شد ارتش سوریه بتواند کنترل خود بر بیشتر اراضی این کشور را باز پس بگیرد. با وجود اینکه دولت سوریه در حال حاضر برنامهریزی زندگی بیش از ۹۰ درصد از افراد مقیم در داخل سوریه را با نظارت خود انجام میدهد اما برنامه آن برای بازپسگیری سایر مناطق اشغالی از طریق جنگ یا توافقهای سیاسی متوقف نشده است. با وجود این دولت بهدنبال دوری کردن از جنگهای بیشتر است. اقدامات دولت برای آزادسازی کامل سوریه طی ماههای اخیر از طریق آزادسازی کامل اطراف دمشق و حومه حمص و حماه دنبال شد. بعد از درگیریهای غوطه و یرموک نگاهها به جنوب سوریه بهویژه مناطق تحت کنترل گروههای مسلح از جنوب شرقی سویدا گرفته تا درعا و اطراف آن تا قنیطره و مرزهای فلسطین اشغالی و لبنان معطوف شد. مشخص بود که تصمیم قاطع دولت برای ورود به این درگیریها گرفته شده است. هدف از این تصمیم نیز تقویت امنیت در عمق جنوبی دمشق و جلوگیری از استفاده دشمنان از این مناطق برای ضربه زدن به دمشق و اطراف آن در حملات تروریستی بود. طی مدت زمان کوتاهی آمادگیهایی از سوی برخی گروههای مسلح وابسته به جیشالاسلام و ارتش آزاد و جبهه النصره برای سازش با دولت سوریه به وجود آمد. به این ترتیب قرار شد آنها به موجب این توافق به مناطق تحت کنترل ترکیه در استان ادلب بروند. این در حالی بود که حتی داعش نیز شامل این مساله شده بود و آزادسازی مناطق تحت سلطه این گروه تروریستی نیز یا از طریق ریشه کن کردن آن، یا تسلیم شدن عناصر آن انجام میشد. از سوی دیگر ارتش اردن نیز شور و علاقه خاصی برای عقد توافق با ارتش سوریه از خود نشان داد و بر اساس این توافق نیروهای خود را در مناطق مرزی بین دو کشور مستقر کرده و گذرگاههای زمینی را باز کرد. به این ترتیب گفتوگوها میان دو طرف با هدف بازگرداندن آوارگان سوری از اردن به خانه و زندگیشان آغاز شد.
اما اتفاقی که در ادامه افتاد، این بود که جریانهای خارجی حامی گروههای تروریستی سعی در به تعطیلی کشاندن این تلاشها در جنوب سوریه داشتند. این موضوع کاملا از سوی روسیه لمس میشد. سعودیها و سایر کشورهای حاشیه خلیج فارس همچنان با خود بزرگبینی اعتقاد دارند که میتوانند گروههای تروریستی مسلح را گردهم بیاورند و برای انجام حمله جدید ضد دمشق از آنها حمایت کنند. از سوی دیگر واشنگتن نیز از هیچ طرحی که بتواند نقش و فعالیت نیروهای این کشور در پایگاه التنف را متوقف کند، حمایت نمیکند. امریکا به هیچ وجه نمیخواهد مجبور به عقبنشینی از این منطقه شود. علاوه بر تمام اینها عنصر اصلی فشار، از سوی رژیم صهیونیستی وارد میشود که نمیخواهد دولت سوریه کنترل کامل بخشهای جنوبی این کشور را در اختیار بگیرد و تلآویو بدون تضمینهای امنیتی و نظامی و سیاسی باقی بماند. به این ترتیب بود که فشارهای اسرائیل و امریکا و کشورهای غربی و روسیه برای ساماندهی سازش سیاسی و نظامی جهت بازگرداندن کنترل دمشق بر اراضی این منطقه آغاز شد. دشمن در این رابطه شعار جدید خود را مطرح و اعلام کرد که باید جلوی حضور نیروهای ایرانی و حزبالله در این منطقه گرفته شود. دشمن آمادگی خود را برای عقد قرارداد بزرگ و بازگرداندن اوضاع به دوره قبل از آغاز بحران سوریه در تمامی مرزها بر اساس توافق آتشبس سال ۱۹۷۴ اعلام کرد.
اردوگاه متخاصم سوریه اعلام کرد که شکست پروژه براندازی دولت سوریه و همچنین خارج کردن گروههای مسلح از این کشور را میپذیرد، به شرطی که نیروهای دولتی سوریه بدون در نظر گرفتن تحولات سالهای پیش بار دیگر در منطقه مستقر شوند و روسیه نیز تضمین مستقیم و عملیاتی برای ساماندهی اوضاع میدانی بر اساس مطالبات اسرائیلیها به نحو زیر بدهد: 1- بهصورت رسمی اعلام شود که مناطق جنوب سوریه به روی هر نیرویی غیر از نیروهای دولتی این کشور بسته است. این ممنوعیت تا عمق خاک سوریه و مرزهای پایتخت این کشور صدق میکند. دشمن صهیونیستی به این ترتیب تلاش دارد هر نوع موجودیت و حضور نیروهای مقاومت در این منطقه را نقض این اعلام به شمار آورده و حق خود را برای تقابل میدانی مستقیم محفوظ بداند. به این ترتیب عملا دشمن تلاش دارد مناطق اشغالی جولان را همچنان تحت اشغال خود داشته باشد و ارتش سوریه مسوولیت حفاظت از منطقه جنوبی را بر عهده بگیرد. علاوه بر تمام اینها اسرائیل نیز هر موقع شرایط را مناسب دید، حق آزادی عمل را برای خود حفظ کند. 2-روسیه باید از طریق حضور نظامی و امنیتی خود تضمین کند که هیچ یک از گروههای مسلح به این منطقه نزدیک نمیشوند. این توافق تاکید دارد که اسرائیل بهدنبال بازگشت به تمام مبانی توافق توقف درگیریها در سال 1974 از نظر ماهیت منطقه و حجم استقرار نیروهای سوریه در این منطقه است.
3-روسیه باید با همکاری امریکا و اردن تضمینهایی را در طول مرزهای جنوبی سوریه ایجاد کرده و بر روند سازش و مطالبات گروههای معارض یا مسلح در این منطقه نظارت داشته باشد. به این ترتیب آتشبس در این منطقه انجام میشود، بدون اینکه دولت روسیه الزامی برای ترک کردن منطقه یا تحویل دادن امور به دولت سوریه داشته باشد. از روند تحولات مشخص میشود که دشمن بر روی دو نکته مهم حساب کرده است: اول اینکه دولت سوریه از ورود به درگیری مستقیم با نیروهای اسرائیلی ابا دارد و معتقد است که در صورت ورود به این درگیری، ضربات سختی را متحمل خواهد شد. از سوی دیگر اسرائیل معتقد است که دولت سوریه نمیتواند به تعهدات خود در چارچوب برنامه کاری نیروهای مقاومت عمل کند. به این ترتیب تل آویو تصور میکند هنگامی که بخواهد مجموعه حملاتی را ضد مواضع سوریه به بهانه هدف قرار دادن مواضع سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران یا حزبالله در سوریه انجام دهد، واکنش به این حملات در حجمی نخواهد بود که بتواند قواعد جدیدی را برای درگیریها ایجاد کند. از سوی دیگر رژیم صهیونیستی بر روی مواضع روسیه برای به تعطیلی کشاندن تصمیمات بشار اسد برای حمایت از اقدامات محور مقاومت در این منطقه حساب کرده بود.
تلآویو میداند که دمشق وارد مذاکره با این رژیم نخواهد شد. لذا به سمت روسیه تمایل پیدا کرده و درخواست کمک از آنها کرد، چرا که می دانست مسکو نمیخواهد جنگ بزرگی در سوریه ایجاد شده و دستاوردهای این کشور از زمان مداخله مستقیم نظامی در اوایل سال ۲۰۱۵ را خراب کند. تل آویو این پیشنهاد را مطرح کرد تا اینگونه وانمود کند که مطالبات دولت سوریه در جنوب این کشور را برآورده میکند اما نمیخواهد ایران یا حزبالله در این منطقه حضور داشته باشند. واقعیت این است که روسیه مخالفتی با پیشنهاد اسرائیل نداشت و تلاش کرد بشار اسد را برای این موضوع قانع کند. مسکو تصور میکرد به این ترتیب میتواند ثبات را به سوریه بازگرداند، بدون اینکه تنشی جدید با اسرائیل ایجاد شود که مصیبتهای زیادی برای منطقه خواهد داشت. در شرایطی که محور مقاومت ضمن توافق با دولت بشار اسد، قواعد جدیدی را برای درگیریها تثبیت کرده و آمادگی جنگ گسترده با دشمن صهیونیستی را نیز دارد، روسیه سعی کرد مناقشهای داخلی در سوریه ایجاد کند و اینگونه نشان دهد که به دنبال کمک کردن به بشار اسد است. مدتی بعد برخی دیدگاهها از سوی مسوولان سوریه در سطوح مختلف مطرح شد مبنی بر اینکه آینده درگیریهای سوریه احتمالا نیازی به حضور نیروهای ایرانی یا گروههای مسلح از افغانستان یا عراق ندارد. البته این شخصیتها اشارهای به نیروهای حزبالله نکردند.