مژده پاینده:
عضو هیاتمدیره
شرکت ملی صنایع پتروشیمی میگوید که برخی صاحبان صنایع در مقابل جلوگیری از صادرات
مواد خام مقاومت میکنند چرا که سود برخی از پتروشیمیها از صادرات بهخاطر عواملی
مثل ثبات نداشتن نرخ تسعیر ارز است و سود عملیاتی نیست.
صنعت پتروشیمی
ایران از معدود صنایع کشور است که با وجود تحریمهای گسترده علیه اقتصاد و شیوع کرونا،
توانسته به اهداف برنامه ششم توسعه دست پیدا کند. بر اساس برنامه ششم توسعه، پتروشیمی
ایران باید تا پایان سال ۱۴۰۰ به ظرفیت ۱۰۰ میلیون تن در سال برسد. آمارها نشان میدهد،
با بهرهبرداری از طرحهای جهش دوم صنعت پتروشیمی تاکنون، ظرفیت تولید پتروشیمی ایران،
به ۹۰ میلیون تن رسیده و بهرهبرداری از ۱۱ طرح باقیمانده در این جهش نیز، این ظرفیت
را به ۱۰۰ میلیون تن افزایش خواهد داد. رسیدن به ظرفیت ۹۰ میلیون تن در سال در حالی
به ثبت رسیده که تنها در سال گذشته ۲۵ میلیون تن از این ظرفیت نصب و به بهرهبرداری
رسیده است.
میزان پیشرفت
طرحهای باقیمانده از جهش دوم این صنعت ۸۴ درصد است و بهرهبرداری از آنها میتواند
حجم خوراک دریافتی پتروشیمی کشور را تا معادل 6/1 میلیون بشکه نفت خام افزایش دهد.
با وجود دستیابی به برنامههای تعیینشده در برنامه ششم توسعه با اجرای جهش دوم صنعت
پتروشیمی، با هدف افزایش میزان دریافت خوراک، جلوگیری از خامفروشی، کاهش واردات و
همچنین تنوع در سبد محصولات پتروشیمی، جهش سوم این صنعت نیز با ۳۹ طرح تعریفشده که
قرار است تا پایان سال ۱۴۰۴ به بهرهبرداری برسد.
برای اجرای
این ۳۹ طرح سرمایهگذاری ۲۰ میلیارد دلاری مورد نیاز است که تاکنون بیش از ۲۵ درصد
آن یعنی 6/5 میلیارد دلار انجامشده و بقیه نیز در سالهای آینده محقق خواهد شد. نکته
مهم آن است که با راهاندازی طرحهای تعریفشده در جهش سوم صنعت پتروشیمی، ظرفیت این
صنعت به ۱۳۳ میلیون تن میرسد که نشاندهنده جهش۳۳ درصدی است و خوراک دریافتی صنعت نیز به
حدود معادل دو میلیون بشکه نفت خام در روز بالغ خواهد شد.
همچنین
جهش سوم، درآمد پتروشیمی کشور را از ۲۵ میلیارد دلار در پایان سال ۱۴۰۰ به ۳۵ میلیارد
دلار در انتهای سال ۱۴۰۴ افزایش خواهد داد و درآمدهای ارزی کشور ۱۰ میلیارد دلار بالا
میرود. با بهرهبرداری از جهش سوم در صنعت پتروشیمی یکی از مهمترین مصادیق اقتصاد مقاومتی که پرهیز از خامفروشی
است محقق خواهد شد. صنعت پتروشیمی، پایینترین زنجیره ارزش در صنایع نفت و گاز در جهان
است با این حال بیشترین ارزش افزوده را ایجاد میکند. در این بین، اما شنیده میشود
که برخی پتروشیمیها در مقابل توقف صادرات مواد خام مقاومت میکنند.
عضو هیاتمدیره
شرکت ملی صنایع پتروشیمی در همایش بینالمللی توسعه صادرات صنایع پلیمری با بیان اینکه
رمز موفقیت کشور روشن و شفافسازی جهتگیری اقتصاد است، گفت: تلاش ما بر این است که
اقتصاد به سمتی هدایت شود که اقتصاد بهجای اینکه «متکی بر نفت» باشد، مبتنی بر نفت
شود و فعالیت شما بهعنوان صنایع تکمیلی از مصادیق همین اصل است. قرار نیست نفت را
بهعنوان طلای سیاه استخراج کنیم و به دیگران بدهیم تا آن را به طلای سفید تبدیل کنند،
ارزش افزوده طلای سفید بسیار بیشتر از طلای سیاه است، بنابراین باید نفت از سوی فعالان
صنایع تکمیلی به طلای سفید تبدیل شود تا همه بشریت از آن منتفع شوند.
عبدالحسین
بیات، ۳ حلقه اصلی را در زنجیره پتروشیمی تعریف کرد که شامل حلقه پایه مثل مواد پایه
برای تولید گریدهای مختلف، حلقه میانی و همان پتروشیمیها و حلقه تکمیلی یا نهایی
و همان تولیدکنندگان محصولات پلیمری، میشود و افزود:مجموع ارزش صادرات کل زنجیره ارزش محصولات
پتروشیمیایی 7/2 میلیارد دلار بوده که در حقیقت سه هزار دلار در تن ایجاد ارزشافزوده
کرده است که در مقابل ۷۹۰ یا حداکثر ۱۰۰۰ دلار در تن فروش محصولات نیمه خام یا صنایع
میاندستی نشان میدهد، در این صنایع، سه برابر ارزش افزوده ایجاد شده است. در کنار
این مقوله، مزایایی مثل اشتغالزایی ۷۵۰ هزار نفری، تابآوری اقتصادی و … نیز باید در نظر گرفت که اصلا با آنچه در حوزه میاندست
صادر میشود، قابل مقایسه نیست.
وی با اشاره
به اینکه شاید برخی صاحبان صنایع در مقابل جلوگیری از صادرات مواد خام مقاومت کنند،
گفت: سود برخی از پتروشیمیها از صادرات بهخاطر عواملی مثل ثبات نداشتن نرخ تسعیر
ارز است و سود عملیاتی نیست که این چنین سودآوریها ارزش چندانی ندارد. یکی از مشکلات
اصلی صنایع تکمیلی نبود فرماندهی واحد است و ما باید نهضت توسعه صنایع تکمیلی را در
کشور شکل دهیم که شاید نتایج آن در بخش اشتغال قابل محاسبه نباشد، همچنین باید سیاستهای
حمایتی جدی، پویا و به روزی ایجاد کنیم.
این عضو
هیاتمدیره شرکت ملی صنایع پتروشیمی ادامه داد: انتظار میرود فعالان این صنایع در
شرایط سخت کشور مانند امروز با صادرات صنایع تکمیلی بهجای صادرات مواد خام و تبدیل
یک دلار به سه دلار و بازگشت آن به کشور، نیازهای ارزی کشور را تامین کنند. هرکس بهدنبال
آبادانی ایران است باید تلاش کند زنجیره تکمیلی یا زنجیره نهایی را توسعه دهد و از
مسوولان فعلی و آینده میخواهم
در تقویت و حمایت همهجانبه از توسعه صنایع تکمیلی ذرهای غفلت نشود.
زیریک-اوپک
و چالش مدیریت بازار نفت
بامداد
جنوب: تولید جهانی نفت از آغاز قرن جاری تمرکز ژئوپلیتیکی بیشتری پیدا کرده و مدیریت
بازار را در مقایسه با اختلافاتی که در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ مشاهده شد، راحتتر کرده
است.
اما از
سوی دیگر اهمیت حیاتی سازگاری استراتژیک میان سه کشور تولیدکننده بزرگ شامل عربستان
سعودی، روسیه و امریکا را بارز کرده است. آمار شرکت بریتیش پترولیوم (BP) نشان میدهد در سال ۱۹۸۰ این سه کشور که در دهه پیش بهعنوان سه تولیدکننده
بزرگ ظاهر شدند، در ۵۲ درصد تولید جهانی سهم داشتند. تا سال ۲۰۰۰ مجموع سهم آنها در
تولید جهانی در نتیجه فروپاشی تولید شوروی سابق، افت بلندمدت تولید امریکا و حضور متغیر
عربستان سعودی بهعنوان یک تولیدکننده بزرگ تاثیرگذار، به ۳۱ درصد کاهش پیدا کرد. با
این حال از آن زمان هر یک از این سه تولیدکننده بزرگ یک رنسانس را تجربه کرده و مجموع
سهم آنها در تولید جهانی تا سال ۲۰۱۹ به بیش از ۴۲ درصد رشد کرد.
در فاصله
سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۹ تولید جهانی به میزان 5/20 میلیون بشکه در روز افزایش یافت که این
سه کشور تولیدکننده بزرگ در ۱۷ میلیون بشکه در روز معادل ۸۳ درصد از این افزایش سهیم
بودند. اما تولید کشورهای دیگر تحت تاثیر مناقشه نظامی، ناآرامی داخلی، فساد، سوءمدیریت،
افزایش هزینهها و کوتاهی در کشف میادین بزرگ جدید قرار گرفت. نتیجه این بود که تولید
جهانی از نظر ژئوپلیتیکی تمرکز بیشتری در مقایسه با هر زمانی از اوایل دهه ۱۹۸۰ به
این طرف قرار گرفت. بازیگران اصلی همین کشورها ماندهاند با این حال اختلاف میان عربستان
سعودی و امارات متحده عربی بر سر سطح تولید باعث شد مذاکرات اوپکپلاس در ماه میلادی
جاری بدون نتیجه بماند.
تولید امارات
متحده عربی در سال ۲۰۱۹ معادل چهار درصد از تولید جهانی و کمتر از ۱۸ درصد امریکا،
۱۲ درصد روسیه و ۱۲ درصد عربستان سعودی بوده و بنابراین تاثیر اندکی در مجموع تولید
جهانی دارد. فروپاشی مذاکرات نشان داد که مخالفت عربستان سعودی با افزایش تولید نفت
امارات متحده عربی بیشتر از اینکه بهخاطر تاثیر عملی آن بر عرضه نفت باشد، بیشتر
از روی اصول بود. بهنظر میرسد سیاستگذاران سعودی نگران بدعتگذاری یا ارسال سیگنال ضعف
اراده به سایر تولیدکنندگان نفت بهخصوص در روسیه یا امریکا یا به صندوقهای سرمایهگذاری
هستند که کمک کردهاند قیمتهای نفت بالاتر رود.
در واقع
تنها سه تولیدکننده بزرگ هستند که اهمیت داشته و تاثیرگذارند، زیرا تولید آنها نزدیک
به نیمی از تولید جهانی و همه رشد حاشیهای را تشکیل میدهد بنابراین آنها بر تعیین
روند قیمت نفوذ دارند. این حقیقت تلاشهای اوپک و عربستان سعودی که بزرگترین عضو آن
است را برای نزدیک شدن به روسیه و تولیدکنندگان نفت امریکا در سالهای اخیر توضیح میدهد.
عربستان سعودی نقش تولیدکننده تاثیرگذار بر بازار را از دهه ۱۹۸۰ ایفا کرده، اما از
اواخر دهه ۱۹۹۰ تلاش کرد مدیریت بازار را به همکاری روسیه مشروط کند.
این اواخر
عربستان سعودی و روسیه بهدنبال آن بودند که تضمین کنند تولیدکنندگان امریکا سیستم
مدیریت بازار را با افزایش تولید تضعیف نمیکنند. نزدیکی به صنعت نفت امریکا آسان نبوده
است، زیرا تولید داخلی امریکا بین دهها شرکتی پخش شده که تحت قوانین ضد انحصارطلبی
اجازه ندارند به اقدامات هماهنگکننده برای مدیریت بازار بپردازند. در نتیجه صنعت نفت
امریکا نمیتواند به اقدامات هماهنگکننده تولید عربستان سعودی، روسیه و سایر متحدانشان
در گروه اوپکپلاس ملحق شود؛ بنابراین از نظر تئوری صنعت امریکا عنصر پیچیده و غیرقابل
اتکایی در مدیریت بازار سه طرفه میماند. این مشکل در سال ۲۰۱۴ و بار دیگر در سال
۲۰۲۰ که رشد انفجاری تولید امریکا به تصمیم عربستان سعودی در راهاندازی جنگ نفتی منجر
شد، آشکار شد.
اما تاثیر
این دو جنگ نفتی در مدت شش سال گریبان تولیدکنندگان نفت امریکا را گرفت و سهامداران
و مدیران نفتی را خواهان سوددهی بهتر کرد. در نتیجه، تولید امریکا در میان شمار کوچکتری
از بازیگران بزرگتر متمرکز شد و انگیزه برای رشد تولید بدون کنترل را کمتر کرد.