دشواریهای سفر باراک اوباما رئیسجمهور امریکا به هانگژو چین برای شرکت در نشست گروه 20، از همان لحظهای که هواپیمایش در فرودگاه این شهر به زمین نشست، آغاز شد.
زمانی که اوباما قصد داشت از هواپیما پیاده شود، متوجه شد که پلهای در برابر خروجی هواپیمایش، ایر فورس وان، قرار نگرفته است. در حالی که تیم همراه اوباما با دستپاچگی برای آوردن پلهها روی باند این طرف و آن طرف میدویدند، عکاسان رسانهای کاخ سفید، قصد داشتند در محل مناسب برای ثبت تصاویر ورود رئیسجمهور امریکا مستقر شوند که با یکی از اعضای تیم تشریفات دولت چین مواجه شدند که بر سر آنها فریاد میکشید و میگفت باید آنجا را ترک کنند. در این لحظه بود که یک مقام کاخ سفید دخالت کرد و گفت این رئیسجمهور ماست، هواپیمای ماست و رسانهها هیچجا نخواهند رفت.
تنشی که در ابتدای این سفر که احتمالا آخرین حضور اوباما بهعنوان رئیسجمهور در چین باشد، رخ داد را شاید بتوان نمادی از روابط پر افت و خیز و تنشآلود دو کشور در سالهای گذشته دانست. رقابت با چین، در هفت سال گذشته عملا محور اساسی سیاست خارجی دولت امریکا در شرق آسیا بوده است. به گزارش رویترز، ساعتی پس از این درگیری لفظی در فرودگاه، اوباما در اظهاراتی گفت که از نظر او این موضوع آنچنان اهمیت ندارد. روز شنبه پیش از آغاز دیدارهای رسمی اوباما در چین، چندین نفر از اعضای تیم تشریفات و دیگر کارکنان کاخ سفید در حالی که قصد داشتند وارد یک ساختمان دیپلماتیک شوند، با ممانعت میزبانان چینی خود مواجه شدند و بار دیگر جدال لفظی داغی بین طرفین درگرفت.
این درگیری کلامی حتی به درون تیم چینی هم سرایت کرد و دو مقام میزبان با یکدیگر درگیر شدند تا جایی که یکی از کارکنان کاخ سفید مداخله کرد و از آنها خواست آرامش خود را حفظ کنند. این درگیری بین دو تیم تا 20 دقیقه مانده به ورود اوباما و شی جینپینگ رئیسجمهور چین، ادامه یافت، آن هم در جایی که قرار بود دو رئیسجمهور در برابر رسانهها از تمایل کشورهایشان برای گسترش همکاریهای دوجانبه صحبت کنند.
هیات چینی تاکید داشت که در اتاق جای کافی برای حضور هر 12 خبرنگار همراه اوباما وجود ندارد اما تیم امریکایی با بیان اینکه این مساله از قبل هماهنگ شده، اصرار داشت که به اندازه کافی اتاق فضا دارد.
با وجود تمام تنشهایی که در روزهای منتهی به دیدار دو رئیسجمهور وجود داشت، مقامات کاخ سفید تلاش کرده بودند تصویری به مراتب آرامتر از آنچه در واقع در جریان بود، ترسیم کنند. توافق همکاری دوجانبه پکن و واشنگتن بر سر تغییرات آب و هوایی، یکی از مواردی بود که مانور زیادی روی آن داده شد. با این حال سران دو کشور همچنان نتوانستهاند در بسیاری از حوزهها از جمله مناقشات دریایی، امنیت سایبری، تجارت و حقوق بشر، اختلافات و تخاصم موجود را دستکم کاهش دهند.
درگیریها و فریادهایی که مقامات دو کشور روز شنبه بر سر هم کشیدند، تا حدی نشان میدهد که دیدگاههای دو کشور در مورد نقشی که باید ایفا کنند، متفاوت است؛ تفاوت دیدگاهی که از زمانی که اوباما در سال 2009 قدرت را به دست گرفت، تغییر چندانی نکرده است. اوبامایی که دوران ریاستجمهوریاش را با سیاست بهبود روابط دوجانبه با چین آغاز کرد، تصمیم به خودداری از دیدار با دالای لاما گرفت و اولین رئیسجمهور امریکا شد که در سال نخست حضورش در کاخ سفید به چین سفر کرد، در همان اولین سفرش به پکن با استقبال سرد چینیها مواجه شد.
مقامات کنونی و سابق دستگاه سیاست خارجی امریکا تا حدی اوباما را مسوول این وضعیت دانسته و میگویند او با خوشبینی بیش از حد به سمت پکن حرکت کرده و هر بار دست خالی بازگشت. به نوشته واشنگتنپست، بخشی از این رفتار پکن هم به این واقعیت باز میگردد که در اواخر دهه نخست هزاره سوم در حالی که جهان درگیر بحران اقتصادی بود، چین خود را از این وضعیت مصون دید و به قدرت خود بهعنوان دومین اقتصاد بزرگ جهان پی برد. از آن زمان بود که پکن تلاش کرد حوزه نفوذ خود را گسترش دهد. از آن زمان بود که پکن دیگر حاضر به امتیازدهی نبود؛ از مسائل کلان از جمله مناقشات ارضی گرفته تا موضوعات جزئی مانند اینکه در مذاکرات چه کسی باید کجا بنشیند.
در همین حال جفری بیدر مشاور ارشد دوره نخست ریاست اوباما در امور آسیا، مدعی است که سیاست گردش به آسیای امریکا در واقع پاسخی به رویکردهای جدید چین بود، چراکه واشنگتن به این نتیجه رسید که هویج کارگر نبوده و باید به سراغ چماق رفت. به نوشته واشنگتنپست، این سیاست که مبتنی بر کاهش موقتی توجه به برخی مناطق مشکلدار مانند خاورمیانه و تمرکز بر آسیا بود، از مطالعه تاریخ سر برآوردن قدرتهای نوظهور به هنگام افول قدرت برتر پیشین، تدوین شد؛ مواردی چون ظهور آلمان پس از جنگ جهانی نخست، آتن و اسپارتا و ظهور ایالات متحده در قرن گذشته.
این مطالعات، مقامات امریکایی را به این نتیجه رساند که وارد شدن از مواضع قدرت، میتواند چین را به رفتاری مثبت وادارد. از اینجا بود که واشنگتن بر توسعه روابطش با متحدان سنتی خود در شرق آسیا و برقراری ارتباط با شمار دیگری از کشورهای این منطقه که از قدرت گرفتن پکن ناخرسند بودند، متمرکز شد. تصور بر این بود که با این رویکرد چند وجهی، ایالات متحده میتواند توان نظامی و توسعه نفوذ چین را مهار کند اما مشکل، تفاوت تصورات کاخ سفید و واقعیات میدانی بود. سران کشورهای خاورمیانه و اروپا از تغییر توجه ایالات متحده به سمت شرق نگران بودند و سران چین هم این سیاست را بهعنوان تلاش واشنگتن برای مداخله در اهداف چین و کند کردن رشد این کشور تعبیر کردند. در سوی دیگر، سران متحدان آسیایی امریکا هم که تصور میکردند گردش به شرق با هدف اطمینانبخشی به آنها انجام گرفته، با این سوال مواجه بودند که این سیاست تا چه حد لفاظی است و چه میزان اقدامی عملی برای حمایت مالی و نظامی از آنهاست. این تردیدها، در ماههای اخیر، همزمان با حمایت اندک کنگره و نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری از توافقنامه تجارت آزاد فرا-اقیانوس آرام که قرار بود محور تجارت با شرق باشد، بار دیگر تشدید شده است.
واشنگتنپست نوشته است که هرچند دو کشور تلاش میکنند از مجادله علنی خودداری کنند اما روابط ایالات متحده و چین احتمالا بزرگترین مسالهای خواهد بود که جانشین اوباما، در آسیا با آن روبهرو خواهد بود. اینکه رئیسجمهور آینده چطور با این مساله مواجه میشود و چه میزان هویج و چماق به کار گرفته و پاسخ چین چه خواهد بود، احتمالا سرنوشت این منطقه برای دهه پیش رو را مشخص میکند.
سفر کنونی اوباما به چین، اگر فقط نشانه یک چیز باشد، آن یک چیز این است که بعید است اوضاع به این زودیها بهبود یابد. تنشهای شنبه تا شب، زمانی که دو رئیسجمهور به مذاکراتشان پایان داده و برای قدم زدن به سمت کاروان اوباما آماده میشدند، ادامه داشت. مقامات چینی ناگهان تعداد مجاز خبرنگاران امریکایی را که میتوانستند قدم زدن دو رئیسجمهور را پوشش دهند، از شش به سه و نهایتا به تنها یک نفر کاهش دادند.