بامدادجنوب- سیدعلی موسوی:
بعد از بیداری اسلامی و ظهور جنبشهای مردمی در جنوب غرب آسیا و شمال افریقا، تحولات بنیادینی در ساختارهای سیاسی و اجتماعی در منطقه شکل گرفت که عملا دو جبهه یا محور را رودروی یکدیگر قرار داد. جبهه اول به رهبری جمهوری اسلامی و جبهه دوم به رهبری امریکا. در جبهه امریکا، ظهور بازیگران برتر منطقهای همچون ترکیه و عربستان نمود بیشتری دارد. بازیگرانی که از حالت معارض به همراه تبدیل شدهاند. بازیگر دیگر در ائتلاف مزبور رژیم صهیونیستی است که از زمان تاسیس همواره مورد حمایت امریکا قرار داشته است. بنابراین یک ائتلاف چهارگانه (یا ائتلاف ۳+۱) متشکل از عربستان، ترکیه و رژیم صهیونیستی با بازیگردانی امریکا اکنون در منطقه شکل گرفته است. عربستان بهعنوان مرکزیت امروزین جهان عرب، ترکیه بهعنوان کشوری که خواهان اعاده قدرت خلافت قرن نوزدهم و اسرائیل که هدفش درگیرشدن جهان اسلام در منازعه پایانناپذیر است تا بر اساس تبعات مخرب آن، دولتها کوچکتر و ناتوانتر شوند. از این رو ائتلافی احتمالی در منطقه در حال شکلگیری است که رویکردهای خاصی باید نسبت بدان اتخاذ کرد.
مراحل شکل گیری ائتلاف ۱+۳
اگرچه ائتلاف نام برده، ائتلافی احتمالی و بدون بازتاب در سطح رسانهای است و عملا بازتاب خاصی در مورد شکلگیری این ائتلاف صورت نگرفته است اما از بعضی رسانههای نوشتاری میتوان به عملکرد و اقدامات آن پی برد. بر این اساس میتوان گفت، شکلگیری ائتلاف ۱+۳ در سه مرحله رخ داده است:
الف) اعلام سازی ائتلاف: این مرحله با معرفی ائتلاف بر اساس گزارشهایی از اندیشکدهها، روزنامه و برخی شبکههای تلویزیونی صورت گرفته است. بهعنوان نمونه ترزا اسپنتسروا، در مقالهای که در روزنامه لیتیرارنی نوفینی منتشر کرد، نوشت: گامهایی که اسرائیل همگام با محور سعودی-ترکیه علیه پرونده هستهای ایران برداشته است به ائتلاف واقعی منجر شده است. وبگاه تحلیلی «دبکا فایل» وابسته به رژیم صهیونیستی نیز مینویسد: بعد از سفر سال گذشته اردوغان به عربستان، بهنظر میرسد مسیری برای تشکیل ائتلاف جدید در خاورمیانه متشکل از ترکیه، عربستان سعودی و شاید مصر و اسرائیل که از سوی دشمنانی مشابه محاصره هستند، شکل گیرد.
این گروه جدید تعادلی در مقابله علیه ائتلاف ایران، عراق، سوریه و حزبالله است.
ب) توسعه دادن ائتلاف: مرحله دوم که رسانههای غربی- عربی در پیش گرفتهاند، توسعه ائتلاف با عناوین مختلف بود. پایگاه خبری تحلیلی البدیع در اینباره مینویسد: ائتلاف سعودی صهیونیستی در راستای تقویت جبهه خود بهدنبال بسیج کردن تعداد دیگری از کشورهای عربی بر ضد جمهوری اسلامی ایران و متحدان منطقهای این کشور است. روزنامه القدس العربی چاپ لندن هم در اینباره میگوید: این ائتلاف با رمز ۴+۱ در مکاتبات وزارت خارجه امریکا نامگذاری شده است. این ائتلاف شامل عربستان سعودی، اردن، امارات، تشکیلات خودگردان فلسطین و ترکیه به علاوه اسرائیل است. او به نقل از منابع اسرائیلی و امریکایی گفت که هدف از این ائتلاف جدید مقابله با محور ایران، سوریه و حزبالله لبنان است. بنابراین رسانههای همراه با ائتلاف، درصدد توسعه آن و همراهی سایر کشورها برای پیشبرد برنامههای آن هستند.
ج) تثبیت ائتلاف: این مرحله با حمله عربستان به یمن کلید خورد. کشورهای عضو برای اینکه ائتلاف خود را تثبیت کرده و به منصه ظهور برسانند، در قالب حمله به یمن شروع به همکاری کشورهای عربی در قالب ائتلاف طوفان قاطع کردند. ترکیه و رژیم صهیونیستی در حمله به یمن، نقش پشتیبانی و موجه جلوه دادن حمله عربستان را داشتند. سفرهای مقامات سیاسی سه کشور همچون سفر رئیس دستگاه اطلاعاتی عربستان به سرزمینهای اشغالی، توسعه روابط ترکیه و رژیم صهیونیستی از جملع اقدامهای مزبور در تثبیت ائتلاف بود. امریکا نیز به نقش بازیگردانی خود و تحریک همپیمانانش همچنان ادامه میدهد. کالین پاول بهطور صریح به پشتیبانی امریکا از رژیم سعودی در جنگ یمن، در مصاحبه با شبکه خبری فاکسنیوز اشاره میکند و میگوید: ملک سلمان و پسرش به ما گفتند که جنگ در یمن ۱۰ روز بیشتر طول نخواهد کشید و ارتش عربستان قادر است بعد از روز هفتم وارد صنعا شود. حمله انجام شد و نتیجه آن فعلا فاجعهآمیز بوده است. روزنامه عکاظ با الین داناهو نماینده سابق امریکا در شورای حقوق بشر مصاحبهای انجام داد و وی به زعم خود پیشبینی کرده است که جنگ عربستان و متحدانش علیه یمن موسوم به توفان قاطع در بازگرداندن مشروعیت (منظور سعودیها از مشروعیت، همان بازگرداندن عبدربه منصور هادی، رئیسجمهوری مستعفی به قدرت است) و امنیت به یمن با موفقیت همراه شود. این مقام سابق امریکا مدعی شده است که ائتلاف نظامی به رهبری عربستان توانسته است توانمندیهای نظامی حوثیها را مختل کرده و مانع سیطره آنها بر عدن شود. شبکه العربیه وابسته به عربستان سعودی نیز در گزارشی مدعی شد که ایران به یمنیها آموزش نظامی میدهند. مشاهده میشود که رسانههای همسو با چه عناوین و القابی همچون دفاع مشروع، مداخله بازیگران ثالث در بحرانآفرینی منطقه و... سعی در موجه جلوه دادن اقدامات خود دارند و با همین کار اذهان عمومی را منحرف کردند.
دلایل شکلگیری ائتلاف در پاسخ به این سوال که ماهیت و چیستی ائتلاف چهارگانه بیان کرد که ائتلاف مزبور بنابر دلایل ذیل شکل گرفته است:
۱- رویارویی با جمهوری اسلامی و همسویان وی: هدف اصلی ائتلاف چهارگانه تضعیف و از بین بردن محور مقاومت در منطقه است. امریکا در قالب سناریویی گام به گام ابتدا درصدد حذف زیرسیستمهای محور مقاومت است و در مرحله بعد بهدنبال حذف خود سیستم و در صورت نا کارآمدی، اختلال در خود سیستم است. این اختلال در چارچوب سناریوهایی همچون نافرمانی مدنی، جنگ داخلی، تجزیه و روی کارآمدن افراد وابسته است. وبگاه تحلیلی «دبکا فایل» نزدیک به منابع اطلاعاتی رژیم اسرائیل با اشاره به آخرین تنشها بین ایران و عربستان سعودی و نیز سفر رئیس جمهور ترکیه به ریاض و بیان این جمله از رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه مبنی بر اینکه به اسرائیل نیاز داریم، نوشت: از آنجایی که سخنان اردوغان بلافاصله بعد از دیدار با ملک سلمان، پادشاه سعودی بیان شد، بهنظر میرسد مسیری برای تشکیل ائتلاف جدید در خاورمیانه متشکل از ترکیه، عربستان سعودی و شاید مصر و اسرائیل که از سوی دشمنانی مشابه محاصره هستند، شکل گیرد. این گروه جدید تعادلی در مقابله علیه ائتلاف ایران، عراق، سوریه و حزبالله است.
2- مقابله با گسترش تشیع: کسینجر در سال ۱۳۶۲ با اشاره به نقش ایران در منطقه اعلام کرد: «ما برای توقف این ماشین قوی که راه افتاده و در حال به خطر انداختن هستی ماست هیچ راهی نداریم جز اینکه باید جنگ شیعه و سنی به راه بیندازیم و جهان اهل سنت را در مقابل اینها به میدان بیاوریم.» ادوارد سعید موضوع اسلامهراسی و شیعههراسی را کالبد شکافی میکند و سه علت مهم آن را متذکر میشود؛ اول: احساس وحشتآور غرب از نیاز به انرژی و تمرکز آن در جهان اسلام است و لذا طرح شیعههراسی میتواند موجب تشدید نزاع بین اسلامگرایان و کشورهای اسلامی شود تا جریان انتقال ارزان نفت به غرب به واسطه بیداری اسلامی دچار بحران نشود؛ دوم: انقلاب اسلامی ایران است که مفاهیم و پتانسیل استکبارستیزی، عدالت خواهی و عقلانیت سیاسی اسلامی را ارائه کرده که الگوی موفق اسلام سیاسی برای حرکت خیزش اسلامی در عصر مدرنیته خواهد شد؛ سوم: بازگشت اسلام در زندگی سیاسی مسلمانان است.
هدف محوری رسانهها و هجوم تبلیغات گسترده آنها، ایجاد شکاف سیاسی بین ملتها و دولتهای منطقه و انزوای سیاسی دولت شیعی ایران است تا کنش و ارزشهای سیاسی شیعی در منطقه و جهان اسلام صادر نشود و به جای آن نزاع و جنگ شیعه و سنی گسترش یابد. چون به اعتقاد دانیل هر کجا شیعه است آنجا دردسر برای تمدن غرب است.
یکی دیگر از راههای مبارزه با ایدئولوژی شیعه، راائه مفهوم جعلی هلال شیعی است. هلال شیعی اصطلاحی است با سابقه آکادمیک در ادبیات آلمانی، که نخستینبار در حوزه مباحث استراتژیک منطقه، ملک عبدالله دوم، در سال ۲۰۰۴ مطرح کرد، زمانی که از یک سو، بحران هستهای ایران به اوج خود رسید و از دیگر سو، عراق به سمت جنگ داخلی شتاب گرفت.
وی ادعا کرد نتیجه اصلی جنگ در عراق، شکلگیری یک هلال شیعی تحت سلطه ایران بوده است، از نظر او، قریب به اتفاق نوار منطقهای از دریای مدیترانه تا اقیانوس هند و دریای خزر که دارای منابع انرژی نفت و گاز سرشاری است، تحت نفوذ شاخهای از اسلام شیعی قرار دارد که این خیزش امپراتوری شیعه، از طرف تهران حمایت میشود. مهمترین دلیل اعلام شکلگیری هلال شیعی در خاورمیانه، ایجاد شیعههراسی و ایرانهراسی در منطقه بود تا اولا فشار امریکا برای دموکراسیسازی در خاورمیانه کاهش یابد و ثانیا نیاز امریکا به کشورهای عربی محافظهکار، بیشتر و روشنتر شود. نوام چامسکی، با بیان اینکه بیشترین ذخایر انرژی خاورمیانه در منطقهای موسوم به هلال شیعی قرار دارد معتقد است کنترل ایران بر این هلال، وحشتناکترین کابوس برای امریکاست، ثالثا فراهم شدن طرحهای امریکا در منطقه: شاید مهمترین طرح همان طرح خاورمیانه بزرگ است که طبق آن، امریکا بهدنبال تجزیه کشورهای منطقه است و این گزینه همچنان روی میز مقامات امریکاست. در این جهت کسینجر در سال ۲۰۰۵ اعلام کرد: «برای پایان دادن به بحرانهای منطقهای باید ارتباط جبهه مقاومت را با یکدیگر قطع کرد و برای این کار ابتدا باید حزبالله در سال۲۰۰۶ حذف میشد و سپس سایر کشورها اما با شکست سناریو حذف حزبالله سناریو بعدی سوریه بود که کانال ارتباطی ایران با حزبالله است و با طرح شکست تجزیه سوریه به سراغ حلقه بعدی یعنی عراق آمدند و اعلام کردند برای اینکه ارتباط بین ایران با سوریه قطع شود، باید عراق را تجزیه کرد(به سه منطقه جداگانه که شمال کردها، مرکز سنیهای وابسته به عربستان و جنوب شیعیان.) از آنجایی که حلقه ارتباطی ایران با سوریه از مرکز عراق و بالاخص استان الانبار میگذرد، داعش از همان ابتدا این استان را به اشغال خود درآورد تا تنها راه ارتباطی ایران با سوریه قطع شود اما تاکنون این طرح نیز به سرانجام نرسیده و شاید با کمک احزاب و جریانات سیاسی وابسته بتوانند به اهداف خود برسند.