سیدعلی موسوی:
ضربالمثلی بسیار قدیمی میگوید ستم کردن بر کسی که خود میخواهد بر او ستم
شود عین عدل و داد است. این دقیقا نمونه بارزی است از رفتار ما بوشهریها در مقابل
آنچه بر ما، این روزها میگذرد. همه ما بیشک در اطرافیان خود اشخاصی را میشناسیم
که در مناطق جنوبی استان مشغول به کار هستند و روایتهایی دارند از نور چشمیهایی
که از مناطق شمالی کشور و بهویژه چند استان خاص (در اینجا از آن گفتن نام دقیق
این استانها صرفنظر میشود) بهصورت ارباب رعیتی وارد منطقه میشوند و زیر باد
خنک کولر کارهای بهظاهر مدیریتی خود را انجام داده و به اندازه چند ماه یک کارگر
بومی پول را درو کرده و میروند. سوالی که مطرح میشود این است که آیا واقعا
اشخاصی در استان ما نیستند که بتوانند مسوولیت این افراد را بهخوبی انجام داده تا
هم از بیکاری نیروهای بومی کاسته شود و هم پول رفت و آمد غیرضروری افراد یاد شده
از خزانه بیتالمال مصرف نشود!
شاید شیوه منصفانه این باشد بگوییم روال منطقی استخدام در این مناطق آن باشد
که با شیوه آزمون برابر همه افراد خود را برای ورود به این شغل محک بزنند و افراد
برتر مشغول به کار در این مناطق شوند اما زمانی این مساله قابل درک است که در
شهرهای نورچشمی چون تبریز و اصفهان و ... نیز چنین محک برابری مورد پذیرش باشد.
منابع موثق و آمارها نشان میدهد اکثر نیروهای پتروشیمیهای شمال غرب کشور نیروهای
بومی هستند و مدیریتهای این مناطق نیز چندان رغبتی به بهکارگیری نیروهای غیربومی
ندارند، در اصفهان نیز اکثر تولیدیهای بزرگ و حیاتی کشور از خود نیروهای بومی
استفاده میکنند آن هم در مناصب بالای اداری نه بهعنوان نیروهای خدماتی. اما آنچه
در عسلویه دیده میشود واقعا جای بسی تعجب و تاسف دارد چراکه نه تنها منصبهای
تخصصی را نیروهای غیربومی اشغال کردهاند بلکه برخی مدیریتهای غیرتخصصی مانند
مسوولیتهای بخش رفاهی که بیشک نیروهای بومی هم میتوانند آن را بهخوبی مدیریت
کنند به نیروهای غیربومی سپرده شده است. نیروهایی که حتی برای یک کار مدیریتی
بسیار سهل مانند مسوولیتهای رفاهی از بیتالمال استفاده کرده و 14 روز در شهرهای
خوش آب و هوای خود بسر میبرند. در اینجا به معنای واقعی کلمه میتوان تبعیض و بیعدالتی
را درک کرد، بیعدالتی که با سکوت مردم شریف بوشهر همراه بوده و گاهی هم با خونگرم
نامیدن مردم شریف این منطقه سرپوشی بر آن گذاشته میشود.
هر چند سال گذشته با اعتراض نماینده محترم مقام معظم رهبری در استان و امام
جمعه محبوب بوشهر مدیران ارشد نفتی مجبور به پذیرش چندین تن از نفرات بومی در
ارکان اصلی این منطقه شدند ولی باز هم شاهد نوعی مافیای شهری در برخی نهادهای زیرمجموعه
شرکت نفت هستیم. مسائلی که بامداد جنوب پیش از این مستند آنها را دیده و پس از آن راضی
به نوشتن چنین مطالبی شده است. به واقع مشخص نیست چه در مخیله برخی مدیران نفتی میگذرد
که حاضر نیستند شاکله اصلی پارس جنوبی و نیروهای متخصص این منطقه مانند شهرهای
تبریز و اصفهان بومی باشند. آیا مدیریت اشخاص شریفی چون مهندس یوسفی و مهندس سیدپیروز
موسوی در این منطقه که بهعنوان نیروهای خدوم بومی نیز شناخته میشود کم و کاستی
نسبت به دیگر مدیران داشته است؟
هر چند در این بین نقدی هم باید بر هماستانیها عزیز داشت، مردم شریفی که
همیشه با همه نوع کاستی ساختهاند و هنوز به این باور نرسیدهاند که با مطالبهگری
میتوان بسیاری از بیعدالتیها و تبعیضهای شکل گرفته در مناطق نفتی استان را حل
و فصل کرد. حتی اگر از پارس جنوبی نیز بگذریم، خبرهای رسیده به بامداد جنوب حکایت
از آن دارد که در همین شهر بوشهر و در شرکت صدرا که بهتازگی برخی نیروهای اخراج
شدهاند تیغ اول بر روی گردن نیروهای بوشهری زده شده است، نیروهای بومی که بیشتر
بهعنوان نیروهای خدماتی بوده و اعتراضهایشان هم راه به جایی نخواهد برد. صدرایی
که تقریبا هر بوشهری بیشک یکی از افراد خانوادهاش روزگاری در این شرکت مشغول به
کار بوده ولی این نقطه از استان نیز متاسفانه تبدیل شده است برای درو کردن نقدینگی
بهدست مدیران پروازی که مشخص نیست چرا حاضر به خدمت در شهرهای خود نیستند!
این روزها حتی شاهدیم در تعدیلهای صورت گرفته در جنوب استان هم نخست اره را
به شاخههای نازکتر میزنند، شاخههای نازکی که به هیچ تنه قدرتمندی متصل نبوده و
با اولین تصمیم از جا کنده میشوند، شاید این بهترین و صحیحترین تعبیری باشد که
بتوان در مورد نیروهای بومی مشغول در جنوب استان بیان کرد. به قطع و یقین حق مردم
شریف بوشهر چنین نگاهی نیست و امید است مدیران ارشد نفتی هم نگاه خود را نسبت به
چنین رویکردی تغییر دهند تا خدایی نکرده
کار به جایی نرسد که مردم استان گمان کنند از شرافت و آرامش ذاتی آنها سوء استفاده
میشود.