داود علیزاده
ادبیات
داستانی هند در دوران معاصر نویسندگان مشهور بسیاری داشته است. نویسندگانی که
جوایز متعددی همچون بوکر، جایزه ادبی پولیتزر و ... را بارها کسب کردهاند. جومپا لاهیری
و آراویند آدیگا، نیل موکرجیو، ارونداتی روی و ... برخی از این نویسندگان هستند که
آثارشان در ایران به زبان فارسی نیز ترجمه شده است و با اقبال نسبتا خوبی هم روبiرو شدهاند.
بهویژه جومپا لاهیری که با «مترجم دردها»، «همنام» و «خاک غریب» در نزد داستانخوانهای
فارسی نامی آشناست.
با این حال،
ادبیات عاشقانه هند نیز نویسندگان جوان و جدیدی دارد که به فارسی معرفی نشده است.
از میان این نویسندگان، «راویندر سینگ» یکی از آنهاست. نویسنده و ناشر هندی که با
کتاب «من هم داستان عاشقانهای داشتم» توانست به لیست پرفروشترینهای آمازون و نیویورک
تایمز راه یابد.
«سوگند
اکبریان» از مترجمان جوان که پیش از این نیز سابقه ترجمه کتابهایی از نویسندگانی
چون «شیلپا شتی کوندرا» و «لوک کاتینهو» و همچنین رمان «شبهای روشن» از «فئودور داستایفسکی»
را در کارنامه خود دارد، بهتازگی کتاب «من هم داستان عاشقانهای داشتم» از «راویندر
سینگ» را به فارسی ترجمه کرده است و نشر عطر کاج نیز آن را روانه بازار کتاب کرده
است.
اکبریان متولد
1371 و دارای مدرک کارشناسی ارشد در رشته مطالعات ترجمه است. وی عضو انجمن صنفی مترجمان
ایران، عضو سرای اهل قلم و یکی از شرکتکنندگان نهایی چندین کنفرانس بینالمللی و
داخلی و خارجی در ایران و هندوستان است. همچنین در دومین جشنواره خیام پایاننامه کارشناسیارشد
این مترجم بهعنوان یکی از پایاننامههای برتر انتخاب شده بود.
انتشار ترجمه کتاب
«من هم داستان عاشقانهای داشتم» بهانهای شد تا درباره ادبیات داستانی هند،
راویندر سینگ و دنیای ترجمه با سوگند اکبریان گفتوگویی داشته باشیم که در ادامه
میخوانید.
خانم اکبریان
درابتدا بفرمایید چطور شد که به سمت ترجمه به ویژه ادبیات داستانی رفتید؟
ترجمه کاری است
که بهواسطه آن میتوانیم فراتر از مرزهای ساحت بشر برویم. ضمن اینکه رشته تحصیلیام
کارشناسی ارشد مطالعات ترجمه بود و انتخاب گزینه ادبیات داستانی موردی بود که تصور
میکردم اثری است که شامل حال همه مردم میشود، به هر حال همه ما داستانهایی ماندگار
برای گفتن، شنیدن، و درس گرفتن داریم.
ادبیات داستانی هند در دهههای اخیر نویسندگان مطرحی
داشته است. مثل جومپا لاهیری و آراویند آدیگا، نیل موکرجیو، ارونداتی روی و... که جوایز
متعددی هم برنده شدند و البته در ایران هم خوش اقبال بودهاند. از دلایل انتخاب ادبیات
داستانی هند بفرمایید؟
با توجه به سفرهایی
که به هندوستان داشتهام، هر باره با ادبیات و فرهنگ هندوستان بیشتر آشنا شدم، دیدم
که چطور جوانان شیفته ادبیات و نویسندگان معاصرشان هستند. ادبیات داستانی هندوستان،
ادبیات شرقی است که تا حدودی به فرهنگ ما هم نزدیک است؛ ولی دلیل اصلی انتخاب من، رنگ
و بوی سرزمین عجایب در ادبیات داستانی واقعی است.
از کتاب «من هم داستان عاشقانهای داشتم» بگویید.
این اثر از پرفروشترینهای آمازون و نیویورک تایمز هم بوده است. در ایران استقبال
چطور بود؟
«من هم داستان
عاشقانهای داشتم» اولین کتاب راویندر سینگ، نویسنده معاصر هندوستان است که اولین
ترجمه آن در دنیا به زبان فارسی و اولین ترجمه در ایران را من انجام دادهام. در واقع
این کتاب رمان عاشقانه واقعی همراه با تصویر است که این خودش به قوه تخیل خواننده نیز
کمک میکند. خیلی خوشحالم که کتاب مورد استقبال دوستان و خوانندگان عزیز قرار گرفته
و ابراز احساسات میکنند و عکسهای زیبایی با خلاقیت خودشان از کتاب، برایم ارسال میکنند،
و به دنبال کتابهای ترجمه شده دیگرم هستند. خوشحالم که قلم ترجمهام درباره ادبیات
هندوستان مورد پسند واقع شده است.
راویندر سینگ نویسنده
جوان و پرکاری است. نه کتاب و چندین پروژه از وی منتشر شده و البته انتشارات Black
Ink را هم دارد و ... از دلایل انتخاب
این نویسنده هم برای خوانندگان بفرمایید؟
راویندر سینگ نویسنده
جوان و با استعدادی است که تمام کارهای ایشان را خودم خواندهام و طبق گفتگویی که با
وی داشتم، متوجه شدم بیشتر به دنبال موضوعات واقعی، به روز و عاشقانه برای جوانان هستند،
در واقع سینگ معتقد است که زندگی و داستان هر شخص یک رمان است. از سوی دیگر قلم زیبا
و واقع گرایانهشان علت انتخاب شد.
اشاره به دفتر
انتشاراتشان داشتید که خودم داستان پشت این کارشان را خیلی دوست دارم. اولین کتاب راویندر
سینگ «من هم داستان عاشقانهای داشتم» است که چون نویسنده تازه کاری بود، انتشاراتهای
معروف کتاب یک نویسنده نوکار را قبول نمیکردند تا اینکه بالاخره این کتاب نه تنها
چاپ شد بلکه از پرفروشترینها هم شد. حالا خودش برای حمایت از نویسندگان نوکار، این
دفتر را زدند و تنها اولین کارها را چاپ میکنند، که به نظرم واقعاً کار پسندیدهای
است.
باز هم از این
نویسنده ترجمه خواهید کرد؟
بله، ترجمه کردهام
و به دنبال ناشر فعال و پرکار برای همکاری هستم.
سبک و سیاق کتاب
«من هم داستان عاشقانهای داشتم» چگونه بود؟ در ترجمه با مشکل روبهرو نشدید؟
«من هم داستان
عاشقانهای داشتم» رمانی عاشقانه است و باید اضافه کنم که که سرگذشت خود نویسنده است.
در واقع آنقدر علاقهمند به ترجمه کتابهایی که دوستشان دارم هستم که مشکلی نمیبینم،
تنها سعی من بر این است آنچه خودم در زبان مبدأ کتاب حس کردم، بتوانم در زبان فارسی
به خوبی به خواننده منتقل کنم؛ چراکه احساسات، اصل و بنیاد ادبیات داستانی و بهخصوص
داستان شرقی و هندی است.
وضعیت ترجمهی
متون ادبیات عاشقانه هندوستان را در کشورمان، چگونه ارزیابی میکنید؟
درواقع ادبیات
بیشتر کشورها به خوبی در ایران جا افتاده است و ادبیات هندوستان هم در حیطههای مختلف
برای مردممان شناخته شده است؛ ولی ادبیات عاشقانه هندوستان، کمی جدید است اما با
این حال در همه گروه سنی پرمخاطب است. خوشحالم که کار جدیدی را صورت دادهام و امیدوارم
که مخاطبین این ژانر روز به روز بیشتر هم شوند.
کتابهای دیگری
هم ترجمه کردهاید؟
بله، در واقع اکثر
کارهایم با فرهنگ هندوستان گره خورده است. اولین کتابم «عالیترین رژیم غذایی هندی»
به قلم «شیلپا شتی کوندرا و لوک کاتینهو» است. کتاب بعدی فرهنگ سه زبانه ضرب المثل
های هندی، انگلیسی، و فارسی بود. کتابی هم که تجربه ترجمه از ادبیات روسی بود، «شبهای
روشن» اثر فئودور داستایوفسکی است.
در حال
حاضر مشغول کار جدیدی هستید؟
مطالعه و گزینش
برای ترجمه چیزی است که همیشه مشغول آن هستم. بله، همچنان در حال گزینش و ترجمه یکی
دیگر از آثار بسیار ماندگار ادبیات هندوستان هستم که امیدوارم کار به زودی تمام شود
و به شما عزیزان ارائه کنم.
گزینش کتابهایتان
برای ترجمه بر چه اساسی است؟
مترجم بالهای
نامرئی ارتباطات فرهنگی است. ادبیات هندوستان آنقدر جذاب، عجیب و متنوع است که دست
من را برای انتخاب باز میگذارد؛ ولی از این جهت که باید به سراغ بهترین بهترینها
بروم سعی میکنم دقت و وسواس خاصی به خرج دهم. البته گاهی خود نویسندگان کتابهایشان
را به من معرفی میکنند و برایم میفرستند تا کتاب آنها را به فارسی ترجمه کنم و
این موضوع برایم باعث افتخار است که مترجم منتخب فارسی زبان نویسندگان هندی هستم.
و اگر بخواهید
خودتان را در یک جمله به عنوان مترجم معرفی کنید؟
مترجم، مسافر است،
مسافر زبانها و فرهنگها؛ و من نیز مترجم هستم و مسافر فرهنگ هند!
ترجمه ادبیات داستانی
شما را ترغیب به نوشتن داستان نکرده است؟
سؤال زیبایی بود،
چرا که نه. سفرنامه خودم به هندوستان را در قالب رمان نوشتهام، چرا که بر این باورم،
بگذار افکار و احساساتم را بنویسم، بگذار تا به واژهها روح ببخشم، تا شاید فردایی
روحم را در آن واژگان بیابی. امیدوارم بتوانم هر چه زودتر با ناشر خوبی همکاری داشته
باشم.
سخن پایانی؟
سپاس از شما که
این فرصت را در اختیار من قرار دادید تا بتوانم با دوستان علاقهمند به «کتاب من هم
داستان عاشقانهای داشتم» و ادبیات هندوستان چند کلام صحبت کنم. امیدوارم از خواندن
این کتاب لذت ببرید.