بامدادجنوب- سیدعلی موسوی: روزی که حزب عدالت و توسعه در ترکیه به قدرت رسید استراتژی مهم و نخست خود را در سیاست خارجی «صفر کردن مشکلات» با همسایگان خواند، در این میان حزب اردوغان با سپردن سکان وزارت امور خارجه به آقای تئوریسین (احمد داوود اوغلو) سعی بر آن داشت تا این راهبرد چند وجهی خود را در پیش گیرد.
در سالهای نخست روابط خوب به همراه جملههای معناداری که رهبران ترکیه در سفر به کشورهای همسایه میزدند، سیاست خارجی آنکارا را موفقیتآمیزترین سیاست ممکن میدانستند.
بهعنوان مثال اردوغان در سفر به ایران، این کشور را خانه دوم خود خواند و یا در سفر به دمشق بشار اسد را بهترین دوست دوران سیاسیش دانست و یا حتی روسیه را بهترین و راهبردیترین متحد خود دانست، تمامی این مسائل خوب پیش میرفت تا جایی که طرح نئوعثمانیگری به کار افتاد و کشورهای دوست یکی پس از دیگری ترکیه را با طرحهای بلندپروازانه خود عاملی دانستند که بیشک در آینده بر خلاف منافع آنها عمل خواهد کرد و اینچنین نیز شد، با شروع بحران داخلی سوریه ناگهان اسد که بهترین دوست اردوغان بود به دشمنی درجه یک بدل شد که میبایست به زودی سقوط میکرد.
در همین حال ترکیه به مرور رابطه خود را با ایران سردتر کرد و تهران نیز بنا به سیاست خود از آنکارا دورتر شد اما بزرگترین و بیسابقهترین اشتباه ترکیه زمانی رخ داد کعه سوخو 24 متعلق به نیروی هوایی روسیه در خاک سوریه از سوی دو فروند جنگنده تُرک سرنگون شدهاند. این آغازی بود بر پایان تئوریهای رویایی اردوغان و طرح صفر کردن مشکلات با همسایگان، به مرور ترکیه تا جایی پیشرفت که اکنون در نزدیکی خاک خود هیچ دوستی ندارد و ارمنستان، یونان، سوریه، قبرس، روسیه، عراق و ایران همگی ترکیه را بهعنوان کشوری با تئوری خارجی متخاصم میدانند.
اشتباهی که برای ترکیه گران تمام شد
در کل تاریخ جمهوری ترکیه، روابط با روسیه هیچ وقت به خوبی زمان رجب طیباردوغان و ولادیمیر پوتین نبوده است. این دو رهبر تا پیش از این روابطشان را بر اساس اعتماد متقابل، خطوط قرمز مشخص و توافقهای محترمانه بنا نهاده بودند. حتی با وجود این واقعیت که ترکیه و روسیه از طرفهای متفاوتی در سوریه حمایت میکردند این مساله بر روابط اردوغان و پوتین تاثیری نداشت. اردوغان و دوستش پوتین تمایالات متقابلی در رابطه با مقاومت در برابر ارزشهای سیاسی از جمله دموکراسی به سبک غربی، کثرتگرایی، شفافیت و مسوولیتپذیری داشتهاند. آنها همچنین منافع مشترکی در زمینه همکاری بر سر موضوعاتی همچون انرژی داشتهاند.
سوالی که مطرح میشود این است، چرا ترکیه که روابط محکم و خوبی با روسیه داشت، تصمیم میگیرد به جای این که نقض حریم هوایی جزئی را به جای دیپلماسی از طریق سرنگونی جنگنده پاسخ دهد و خطر احتمال مواجهه نظامی با ناتو را به وجود بیاورد؟ اگرچه در گذشته موارد کمی اتفاق افتاده بود که ترکیه هواپیماهای کشورهای دیگر را مجبور به فرود کند و البته آن هم همیشه بر اساس قوانین بوده و از طریق ستاد کل ارتش به اطلاع عموم رسید. این بار چرا افکار عمومی این خبر را مستقیما از اردوغان شنید؟
این همان ترکیهای است که هواپیماهایش پیش از این مجبور به فرود شده بودند، کشتیهایش در آبهای بینالمللی از سوی اسرائیل و لیبی مورد حمله قرار گرفته بود و کنسولش هم ربوده شده بود اما در این مورد چرا تنها پس از چند دقیقه از سقوط هواپیما ناتو اجلاس اضطراری تشکیل داد؟ از همان روزهای اول بحران سوریه تمایل غرب به این بود که مطابق با خواسته ترکیه مبنی بر اعزام نیرو عمل نکند. حتی ناتو هم پس از حملات به اوستیا و اوکراین اقدامی علیه روسیه انجام نداد. اوضاع کنونی، اوضاعی نیست که افکار عمومی روسیه به آن عادت داشته باشند.
افکار عمومی ترکیه هم عادت به این ندارند که کشورشان جنگنده یک ابرقدرت را سرنگون کند. اوضاع کنونی شبیه زمانی است که در جنگ جهانی اول، ترکیه بندرهای روسی سیواستوپول و اودیسه را بمباران کرد. هم اکنون فشار بسیار زیادی بر روی پوتین قرار دارد تا از ترکیه انتقام بگیرد و مسکو در حال ارائه تصویری از ترکیه است که از پشت خنجر میزند و از تروریستها حمایت میکند. پوتین بهشدت اعتقاد دارد که اردوغان از خط قرمزها عبور کرده است.
ترکیه، کشوری با سیاست خارجی شکست خورده
آنکارا با انتخاب مجموعهای از سیاست خارجی که به جای اصول و ارزشها فقط مبتنی بر منافع خودش است، در حال حاضر همان تجربهای که مدتها پیش با تهران و دمشق داشت با مسکو هم تکرار میکند، دوستی و نزدیکی شدید تا دنبال درگیری بودن. هفته گذشته برای اولینبار یک عضو ناتو جنگنده روسی را سرنگون کرد این اقدام ممکن است در کوتاه مدت برای عدهای در جبهه داخلی نقشی قهرمانانه ایفا کند اما در جهان خارج موجب میشود ترکیه به عنوان یک بازیگر غیرقابل پیشبینی نشان داده شود. مشکل سوریه تنها یکی از اشتباهات تاریخی حزب عدالت و توسعه است و شکست آنکارا در هر دو جبهه داخلی و خارجی موجب میشود تا در آینده نزدیک هزینه بیشتری از سوی تُرکها پرداخت شود، تُرکهای مغرور و متوهمی که گویا به شکست در سیاست خارجی عادت کردهاند.