انتخابات اسپانیا غیرقابل پیشبینی و به مثابه یک زلزله بود و در پی آن نتایجاش نیز یک زلزلهای بزرگتر بود. همانطور که نظرسنجیها نشان میداد حزب حاکم «مردمی» توانست به رتبه اول دست پیدا کند.
همانگونه که پیشبینی میشد حزب چپ افراطی پودموس توانست از لحاظ آرا در مکان دوم قرار گیرد اما از لحاظ کرسیها پس از حزب چپ میانه سوسیالیستها در رتبه سوم قرار گفت. رهبر شورشی حزب لیبرال سیودادانوس هم در رتبه چهارم قرار گرفت. در ادامه به نکاتی درباره این انتخابات خواهیم پرداخت.
بحران اقتصادی و سیاسی اسپانیا در میانه دوره اول نخست وزیری فعلی یعنی راخوی اتفاق افتاد و آنگونه که بهنظر میرسد به نفع وی بوده است. اگرچه آرای حزب مردمی از 44.6 درصد در سال 2011 به 28.7 درصد کاهش یافته اما این دولت توانسته است، به آرامی شاخص اعتماد اقتصادی را در کشوری که بیکاری در آن بسیار بالا است افزایش دهد. حزب مردمی هنوز در شوک نابودی دیگر دولتهای اروپایی است و تحت این شرایط همین که در قدرت باقی مانده حتی بهعنوان دولت اقلیت، باز هم یک دستاورد است.
آرای 94 درصد از مناطق شمارش شده است، حزب مردمی و سیودادانوس به همراه یکدیگر 162 کرسی را به دست آوردهاند و این کمتر از 176 کرسی مورد نیاز برای تشکیل دولت است. هرچند با کسب 40 کرسی که به همان اندازه انتخابات 2011 است، حزب آلبرت ریورا عملکرد خوبی در مقایسه با نظرسنجیهای چند هفته گذشته نداشت. راخوی هنوز هم تنها گزینه ممکن است و ترجیح میدهد، ریورا شریکش در دولت ائتلافی باشد اما اوضاع اتفاق افتاده در روزهای منتهی به انتخابات به نفع سیودادانوس نبود.
اگر توافق میان حزب مردمی و سیودادانوس شکل نگیرد، سه گزینه احتمالی وجود دارد: 1- ائتلافی به سبک آلمان میان حزب مردمی و حزب کارگران سوسیالیست، 2- ائتلاف میان احزاب مخالف حزب مردمی که شامل کارگران سوسیالیست، پودموس و سیودادانوس می شود، و 3- ائتلافی میان گروههای چپ. هر سه گزینه هم غیرمحتمل به نظر میرسند.
تازه واردها خوب عمل کردند
پابلو ایگلسیاس، رهبر پودموس توانست در ماههای اخیر موجسواری کند. آنها در ماه ژانویه 28 درصد آرا را در اختیار داشتند و در هفتههای منتهی به روز انتخابات نیز در نظرسنجیها رشد داشتند. اساس نتایج نهایی آنها 69 کرسی را به دست آوردند و توانستند سیستم سنتی انتخابات اسپانیا را شکسته و در دو شهر بزرگ دو حزب سنتی را شکست دهند. پودموس با استفاده از جنبشهای مدنی چپ در شهرهای بارسلونا، والنسیا، گالیسیا (و تا حد کمتری در مادرید) توانست خودش را به سطح ملی برساند.
اسپانیا هم اکنون کشوری با چهار حزب اصلی است که در شهرهای کوچک و مناطق روستایی احزاب مردمی و کارگران سوسیالیست قدرت دارند، آندلس هم همچنان دژ سوسیالیستها باقی ماند. کاستیل و لئون همچنان در اختیار حزب مردمی هستند. در شهرهای بزرگی چون مادرید، بارسلونا و والنسیا احزاب جدید یعنی پودموس و سیودادانوس پیشتاز هستند.
اسپانیا دیگر دو قطبی نیست
پس از مرگ فرانکو، بر طبق قانون خوآن کارلوس اول بهعنوان پادشاه اسپانیا و رئیس دولت جانشین وی شد. با تصویب قانون اساسی جدید اسپانیا در سال و استقرار دموکراسی در اسپانیا، حکومت با ایجاد یک سازماندهی درونی بر پایه ایجاد بخشهای خودمختار قدرت بیشتری به مناطق و استانها اعطا کرد. در باسک ملیگرایان میانهروی باسکی در کنار ملیگرایان تندرو به رهبری سازمان مسلح اتا به حیات خود ادامه دادند. این گروه در دوران فرانکو تشکیل شده بود اما به اقدامات خشونتبار خود حتی پس از استقرار دموکراسی و اعطای خودمختاری به منطقه باسک ادامه داد که جزء نختسین جرقههای دمکراسی در اسپانیا محسوب میشد.
پس از فرانکو، دموکراسی اسپانیا همیشه بر اساس ساختار دو حزبی شناخته میشد و حال پس از سالها حاکمیت احزاب مردمی و کارگران سوسیالیست در اسپانیا، هماکنون با اضافه شدن احزاب پودموس و سیودادانوس، ساختار سیاسی اسپانیا در اختیار چهار حزب قرار گرفته است.
در دموکراسی پسا دیکتاتوری اسپانیا هیچ حزبی در انتخابات ملی آرایی کمتر از 34.4 درصد نداشته است (اگر از سال 1982 و دوران حزب مردمی و کارگران سوسیالیست را حساب کنید 38.8 درصد) اما هماکنون حزب حاکم مردمی تنها 28.7 درصد آرا را کسب کرده است.
در این میان اتفاقات زیادی میتواند در کاتالونیا رخ دهد و در آنجا است که توافق ضد حزب مردمی میتواند شکل بگیرد، هرگونه دولت به رهبری حزب مردمی میتواند تشکیل شود و که هر گونه ترتیبات قانون اساسی جدید میتواند موفقیت آمیز یا شکست خورده باشد.
کاتالونیا منطقهای است که پودموس موفقیت خود را مدیون آن است و گفته شده که حزب سیودادانوس نیز هواداران بسیاری دارد.